این کتاب نگاهی است بر زندگینامه و خاطرات شهید مدافع حرم، «مجتبی کرمی».
«مجتبی کرمی»، شهید مدافع حرم، بیستم آذرماه ۱۳۶۵ در روستای «کهنوش» از توابع شهرستان «تویسرکان» استان همدان به دنیا آمد.
از کودکی، پابهپای پدر، با مکتب اهل بیت (علیهم السلام) آشنا شد و از آنجا که پدرش به امام حسن مجتبی(ع)، کریم اهل بیت، عشق و ارادت خاصّی داشت، این نام را برایش انتخاب کرد.
در دوران دبیرستان از اعضای فعّال بسیج مدرسهی مصطفی خمینی بود و بهعنوانِ بسیجی نمونه به دیدار آقا و مولایِ خود «حضرت امام خامنهای» مفتخر شد.
در سال ۱۳۸۲ زادگاهش را به همراه پدر و مادر ترک کرد و در شهر همدان ساکن شد. در اوج جوانی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و جزو «گردان تکاور ۱۵۴ حضرت علیاکبر(ع) شد.
وی در کنار همرزمان خود، آموزشهای سخت نظامی و ویژهی تکاوری، مانند غواصی، پرواز، عملیّات ویژه را فراگرفت. در کنار اشتغال به کار، تحصیلاتش را ادامه داد و موفّق به دریافت مدرک کارشناسی شد.
در ۲۳ سالگی شریک زندگی خود را انتخاب کرد و از شرایط سخت زندگی با یک نظامی با او سخن گفت؛ اینکه امکان دارد روزی برای نبرد با دشمنان دین خدا به کشورهای مسلمان همسایه، مانند لبنان، اعزام شود (در آن زمان سوریه امن بود و درگیر جنگ داخلی نبود).
در سالهای ۱۳۹۰ و ۹۲، هنگام مأموریت بهشدّت مجروح شد؛ حتّی یکبار شدّت جراحت بهحدّی بود که همرزمانش تصوّر کردند مجتبی شهید شده است؛ اما خداوند متعال بقای عمر او را رقم زد.
سرانجام در مهرماه ۱۳۹۴، به امر ولیِ امر مسلمانان جهان، لباس رزم پوشید و برای دفاع از حرم «حضرت زینب(س)» و مردم ستمدیده و مظلوم سوریه، عازم جبهههای نبرد شد و پس از ۱۲ روز حضور در جبهههای مقاومت، در تاریخ ۲۵ مهرماه ۱۳۹۴ (سوم محرم الحرام ۱۴۳۷ هجری قمری) در عملیّات آزادسازی حومهی «حلب»، به دستِ تکتیراندازان تروریست داعش، براثر اصابت گلوله قناسه به سرش، به فیض شهادت نائل شد.
پیکر پاکش، پس از سه روز، به وطن بازگشت و پس از تشییع بینظیر امّت شهیدپرور همدان در «باغ بهشت همدان» قطعهی شهدا به خاک سپرده شد و اینگونه مدال افتخار مدافع حرم آل الله بر سینهی شهید کربلایی مجتبی کرمی حک شد.
حاصل زندگی مشترک این شهید مدافع حرم، دختری به نام ریحانه است.
این شهید والامقام در بخشی از وصیتنامهی خود مینویسد: «اکنون که باب جهاد در راه خدا به امر ولی و مولایم ابلاغ شده، عازم نبرد میشوم. به دختر سهسالهام، ریحانه جان، بگویید که دوستش داشته و دارم؛ ولی دفاع از حرم حضرت زینب (س) و دردانهی سهسالهی امام حسین (ع) واجب بود.» و اینچنین است مرام عاشقان اهل بیت که جان خویش در طبق اخلاص، فدای راه ولایت میکنند. روایت این سفر عارفانه شنیدنی است!
این برنامه روایتی از تاریخچه یک قرن با پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ است.
این کتاب گویا روایتی است از کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم «حیدر جلیلوند».
شهید «حیدر جلیلوند» در کنار خلق پهلوانی و مهربانی بیحد در حق خانواده و دوستان که زبانزد همگان است، در جوانی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در سال ۱۳۸۶ وارد نیروی هوافضای سپاه شد. وی به عنوان مستشار نظامی ، آخرین دورههای خلبانی پهپاد را گذراند و با بهدستآوردنِ تخصص و مهارت در آموزش و کار با پهپاد و دوشپرتابها، سهبار به سوریه و یکبار به عراق اعزام شد.
او استعداد و نبوغ چشمگیری داشت. همکاران و همرزمانش همیشه به ایمان، خوشخلقی و تخصص شهید اشاره داشتهاند.
شهید جلیلوند در آخرین اعزام خود در ۲۴اردیبهشت۱۳۹۶ به منطقهی «اثریا» در «حماه» سوریه رفت و در خرداد همان سال بهمنظور شناسایی و کسب اطلاعات میدانی در حال انجام وظیفه بود که متأسفانه از ناحیه سر مورد اصابت گلوله نیروهای تکفیری داعش قرار گرفت و به شهادت رسید.
در بخشی از کتاب میشنویم:
از لای پوشه برگه را درآورد و نشانم داد. نگاهی به کاغذی کردم. فقط یک جملهاش به چشمم آمد و آن جمله درست زیر امضایش نوشته بود: «شهید حیدر جلیلوند».
گفتم: «الهی شکر که به خواستهی دلت رسیدی». حمید اخم کرد و گفت: «مامانجانم فکر میکنی برای دلم اینهمه تلاش کردم؟ میدونی از همینجا که راه میافتم، دلتنگ تکتک شما میشم تا وقتی که برمیگردم؟ میدونی اونجا چقدر شرایط سختی داریم؟ کاش باور کنی فقط برای این پا روی دلم میذارم و میرم که دوباره قصهی اسارت حضرت زینب و سیلی خوردن حضرت رقیه تکرار نشه!» آمدم روبهرویش نشستم و گفتم: «حمید، تو بهاندازهی همهی دنیا برام عزیزی؛ ولی من رو با چوب عشق به اهلبیت محک نزن. من فقط نگران زن و بچهات هستم. نگران بیقراریهای دل پدرت و بیپشتوپناه شدن برادرهات و بیمونس شدن خودم.»
برای لحظهای نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. حمید روی صورتم دست کشید و اشکهایم را پاک کرد و گفت: «الهی دورت بگردم، من که عزیزتر از اولاد حضرت زهرا(س) نیستم. قرار نیست اتفاقی بیفته. من به تکلیفم عمل میکنم. اگر شهادت قسمتم شد که به مهربانی خدا بیشتر از هر چیزی ایمان دارم و اگر قسمتم نشد که بعد از این جنگ تا آخر عمر نوکری شما و بابا رو میکنم.»
روایتی از زندگی تا قتل جمال خاشقچی، فعال رسانه ای ضد رژیم سلطنتی عربستان و چگونگی و تبعات آن
مجموعه نمایشی تامینی «جاده یاس» محصول کشور لبنان است که در بستر یک درام خانوادگی به رشادت ها و فداکاری های نیروهای حزب ا… در محور مقاومت و مقابله با رژیم اشغالگر قدس می پردازد.
این کتاب گویا مشروح خاطرات تکاور ارتش، شهید سرباز وظیفه «رضا یاراحمدی» است.
دوران هشتسالهی دفاع مقدس به فرمودهی مقام معظم رهبری، اوج افتخارات ملت ایران است؛ لذا برای حفظ و انتقال ارزشهای دفاع مقدس و فرهنگ ایثار و شهادت به نسل آینده، میباید این فرهنگ با جدیت در برنامهریزی فرهنگی کشور قرار گیرد. در همین راستا تألیف کتاب زندگینامهی شهدا ضروری بهنظر میرسد.
این کتاب دربردارندهی زندگینامهی شهید بزرگوار «رضا یاراحمدی» است. شهید یاراحمدی در بیستودوم تیرماه سال ۶۳، پس از نجات جان اهالی روستایی در منطقهی بیوران سردشت و پس از یک مقاومت جانانه، بهدست منافقان کوردل به مقام والای شهادت رسید.
کتاب کوهستان آتش اثری پژوهشی از گلعلی بابایی است. این کتاب کارنامهی عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) را در مأموریتهای شناسایی محور بمو – دربندیخان و نبردهای والفجر- ۳ و والفجر- ۴ در بازه زمانی اردیبهشت تا آذر ۱۳۶۲ بررسی میکند.
دربارهی کتاب
کوهستان آتش، کتاب پنجم از مجموعهی «حماسه ۲۷»؛ کارنامهی عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در دوران دفاع مقدس، بازروایی مستند براساس اسناد دستاول و عمدتاً منتشرنشدهی جنگ، با موضعیت کارها و پیکارهای این یگان در جبهههای میانی و شمالی سرحدات غربی ایران زمین، است.
جنگ میان ایران و عراق که که با نام جنگ تحمیلی و دفاع مقدس هم شناخته میشود، در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و با بهجاگذاشتن تلفات و خسارات بسیاری، سرانجام در مرداد ۱۳۶۷ به پایان رسید. هرچند این خسارات، بخشی از ماهیت و طبیعت جنگ است، اما نمیتوان در این میان، نقش رزمندگان ایرانی و فرماندهان را نادیده گرفت. مردان و زنان شجاعی که از جان و دل مایه گذاشتند و شهادت و جانبازی را به جان خریدند تا دست نیروهای بیگانه و دشمن را از خاک ایران کوتاه کنند.
دربارهی نویسنده
گلعلی آقاباباییپور معروف به گلعلی بابایی، متولد سال ۱۳۳۹ در روستای برار از توابع شهرستان چالوس است. گلعلی بابایی پژوهشگر و مستندنگار دفاع مقدس، یگاننویس، لشکرنویس و یکی از پرکارترین و مؤثرترین چهرههای ادبیات پایداری و مقاومت شناخته میشود. او و حسین بهزاد دو پدیدآور همپای صاعقه هستند که این کتاب باعث ایجاد تحول در گونهٔ مستندنگاری دفاع مقدس شد.
گلعلی بابایی از رزمندگانی است که پس از پایان جنگ رسالت خود را بهعنوان نویسنده و با ثبت و ضبط خاطرات و تجلی بخشیدن به صحنههای حماسی دفاع مقدس دنبال کرده است. «غربت هور»، «از الوند تا قراویز»، «حکایت مردان مرد»، «نبردهای جنوب اهواز (کارنامهی تاریخی، جغرافیایی، نظامی منطقهی عملیاتی جنوب و جنوبغربی اهواز)»، «حکایت مردان مهر (براساس زندگینامهی سرداران شهید غلامعلی پیچک و مهدی خندان)» و «نقطه رهایی»، از آثار منتشرشدهی اوست.
خلاصه داستان:
حکم رشد، سریالی پلیسی و خانوادگی است که به مسائل روز جامعه و مفاهیمی همچون حفظ حرمت والدین در خانواده، توجه به شرعیات، ارزشهای اخلاقی و انسانی و همچنین فرهنگ ایرانی اسلامی پرداخته است و…
بازیگران:
ثریا قاسمی (توران)، مهلقا باقری (محبوبه)، پیام احمدی نیا (غلام)، مجتبی فلاح (ذبیح)، شهین تسلیمی (عالیه)، علیرضا مهران (نوید)، حمید ابراهیمی (افشین کافر)، مهرداد ضیایی (دکتر پویا)، آزیتا ترکاشوند (زیبا چاپاری)، نیلوفر شهیدی (زهره)، مجید سعیدی (اسفند/ نعنا)، ندا قاسمی (سودابه)، هدی استواری (سایه)، ارشیا توکلی (سلیم)، حسن ولیخانی (نصیر)، محمدرضا زاد خوشنود (نامی)، سیاوش گرجستانی، صدرالدین حجازی، حشمت آرمیده، فرج گل سفیدی و فیروز حیدر زاده
این کتاب نتیجهی گفتوگو و تحقیق «فهیمه طاهری» از فعالان فرهنگی حوزهی دفاع مقدس با «ملیحه ابراهیمی»، همسر شهید اشرف گنجویی، است که «حکیمه مجاهدی» آن را به رشتهی تحریر درآورده است.
روایتی از روزهای دفاع مقدس از محمود میرصانعی از رزمندگان دفاع مقدس
مهمترین مسئلهی این کتاب پرسش دربارهی چگونگی پایان جنگ و مسیری است که ایران پیمود تا به برهه پایانی جنگ برسد.
کتاب در چهار فصل تنظیم شدهاست:
در فصل اول (روش و چارچوب نظری)، چند مفهوم راهبردی، تصمیمات ایران و عراق و آنچه سرانجام به پایان جنگ منجر شد، دیدگاه هاشمی رفسنجانی و رضایی ـ فرماندهی پیشین سپاهـ دربارهی سیر تحولات جنگ پس از فتح خرمشهر بررسی شدهاست.
فصل دوم (ناکامی در خاتمهی جنگ)، درواقع بیانگر اراده و تلاش ایران پس از فتح خرمشهر برای پایان دادن به جنگ است.
در فصل سوم (برقراری موازنه)، ابعاد سیاستهای آمریکا برای مدیریت جنگ و جلوگیری از پیروزی ایران تشریح شدهاست.
فصل چهارم (پایان جنگ)، نیز به تشدید فشار بینالمللی و نظامی به ایران و راهبرد ایران و عراق در این جنگ اشاره شدهاست.
به تصریح نگارنده «عراق پس از بازپسگیری مناطق خود و تهدید مجدد خاک ایران، موقعیتی را به وجود آورد که ایران جز پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ گزینهی دیگری نداشت. ضمن اینکه حملهی ناو آمریکا به هواپیمای مسافربری ایرباس و تهدید عراق به استفاده از سلاح شیمیایی برای حمله به شهرهای ایران و سایر ملاحظات، در اتخاذ این تصمیم، نقش اساسی داشت.»
سردار شهید مهدی زینالدین فرماندهی بود که هم از علوم جنگی و هم از علوم اخلاقیات اسلامی برخوردار بود. در میدان اسلام و اخلاق، توانا و در عرصههای جنگ شجاع، رشید، مقاوم و پرصلابت بود. ویدئویی در این خصوص در ادامه قابل مشاهده است.
مستند «راکال» درباره ناگفتههای محرمانه و جذاب سالهای دفاع مقدس وتیم شنود مکالمات نظامیان عراقی است.
مستند «زمین بازی»؛ روایتی از سیاست خارجی دولت سیزدهم و حضور رئیسجمهور در اجلاس سیکا – آستانه قزاقستان را مشاهده مینمایید.