این قسمت از برنامه بدون تعارف میزبان نصرالله جهانشاهی است که از دوران دفاع مقدس تا شهادت حاج قاسم به عنوان راننده در کنار سردار سلیمانی بود.
سخنرانی آیت الله فاطمی نیا در مراسم چهلم سردار شهید قاسم سلیمانی ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ – مسجد جامع اُزگل تهران
در این مستند نیروهای مجاهد (مدافعان حرم) که علیه داعش و سایر گروه های تروریستی تکفیری مبارزه می کنند از “حاج قاسم سلیمانی” می گویند.
حضور سردار “قاسم سلیمانی” فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جبهه های عراق و سوریه به عنوان مستشار و مشاوری بی نظیر باعث دستیابی به پیروزی هایی رویایی برای مردم عراق و سوریه شده است.
مرکز ارتباطات و رسانه آستان قدس رضوی در آستانه سالگرد شهادت سردار سلیمانی نماهنگی را با عنوان سرباز وطن و با صدای صادق آهنگران تهیه کرده است.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR براساس بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «مقتدای سلیمانی» را منتشر کرد.
اگر امن است خیمهگاه و حرم، شکنکن صاحب علم زنده است کدخدا را بگو به کوری تو، حاج قاسم هنوز هم زنده است …
اثر «سربازان مقاومت» کاری از گروه همآوایی زهرائیون خوزستان با سرپرستی علیاکبر فلاحی منتشر شد. سعید جابری شاعر عربی، سیدعلی شفیعی شاعر فارسی این اثر هستند که به تهیه کنندگی اهواز مدیا تولید شده است.
روایت عکاس مستقل، حسن قائدی از چگونگی سختی کار و عکاسی از میدان جنگ عراق و سوریه
قطعه «داغ آبرومند» کاری از گروه سرود طاهای لارستان به یاد شهدای حرم شاهچراغ منتشر شد.
مادر دانیال رضازاده در جلسه دادگاه به قاتل پسرش گفت: چگونه توانستی پسرم را غریبانه به شهادت برسانی؟ او دشمن تو نبود، او هممحلهای تو بود.
این کتاب گویا بر اساس تاریخ شفاهی، بیانگر زندگینامه، خاطرات و سرگذشت مرحوم «امیر سرلشکر محمّد سلیمی» فرماندهی سابق ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
«محمّد سلیمی» (زاده ۱۳۱۶ مشهد – درگذشته ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ تهران) سرلشکر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و دومین فرمانده کلّ ارتش (از خرداد ۱۳۷۹ تا شهریور ۱۳۸۴) بود. وی در کابینهی اوّل میرحسین موسوی، به مدّت ۴ سال، وزیر دفاع ملّی بود.
سلیمی فعّالیت نظامی را از سال ۱۳۳۵ در ارتش رژیم شاهنشاهی آغاز کرد. وی در ابتدای جنگ ایران و عراق، به مدّت یک سال (در فاصلهی سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰) مسئول دفتر مشاورهی نظامی امام خمینی (ره) و مسئول ستاد جنگهای نامنظم بود.
سلیمی از خرداد ۱۳۷۹، پس از کنارهگیری «علی شهبازی»، با ارتقاء درجه از سرتیپی به سرلشکری، به فرماندهی کلّ ارتش منصوب شد و در شهریورماه ۱۳۸۴، پس از استعفا از این جایگاه، به سِمت مشاور رهبر انقلاب اسلامی در امور ارتش منصوب شد.
محمّد سلیمی در سال ۱۳۷۹ از مقام معظم رهبری، «نشان درجه یک نصر» دریافت کرد. وی در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، پس از یک دورهی طولانی بیماری، در سن ۷۸ سالگی درگذشت.
این رمان بر اساس زندگینامه و خاطرات شهید «سید محمّدرضا دستواره»، قائممقام لشکر ۲۷ محمّد رسولالله (ص)، است. داستان را خواهر این شهید بزرگوار روایت میکند.
شهید «سید محمّدرضا دستواره» (زادهٔ ۱۳۳۸ در تهران – درگذشته ۱۳ تیر ۱۳۶۵)، از فرماندهان دوران دفاع مقدّس بود.
او در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. وی به واسطهی حضور فعّال و مستمر در تظاهرات و فعالیّتهای مردمی علیه رژیم پهلوی، در روز ۱۴ آبان ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران دستگیر شد.
همزمان با ورود امام خمینی (ره) به ایران، در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، مسئول امنیّت قسمتی از میدان آزادی بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی به کمیته انقلاب اسلامی پیوست. سپس به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و با آغاز ناآرمیها در غرب کشور، داوطلبانه عازم کردستان شد.
دستواره در کردستان همراه فرماندهانی مانند «رضا چراغی» و «احمد متوسلیان» همهی تلاش خود را برای برقراری امنیّت به کار گرفت. با آزادسازی شهر مریوان، وی به دستور احمد متوسلیان، به عنوان مسئول تدارکات مأموریت یافت تا کالاهای ضروری مردم را تهیه کند و در اختیار شهروندان کُرد قرار دهد. دستواره مدّتی نیز فرماندهی «پاسگاه شهدا» در محور مریوان را به عهده داشت.
زمانی که متوسلیان مأموریت یافت تیپ محمدرسول الله را تشکیل دهد، دستواره راهیِ جنوب کشور شد و در آنجا به سبب مهارت در جذب نیرو، «مأمور تشکیل واحد پرسنلی تیپ» شد.
احمد متوسلیان در اواخر خرداد سال ۱۳۶۱ در مأموریتی به همراه هیأتی رسمی از مسئولان سیاسی-نظامی ایران راهی سوریه شد تا راههای مساعدت به مردم لبنان علیه حمله و اشغالگری صهیونیستها را بررسی کند. در این سفر دستواره نیز او را همراهی میکرد.
پس از عملیات «رمضان» و «مسلمبنعقیل» وی به «فرماندهی تیپ سوم ابوذر» منصوب شد و تا زمان عملیات «خیبر» در همین مسئولیت به خدمت مشغول بود.
در جریان عملیات خیبر و با شهادت «محمدابراهیم همت» و واگذاری فرماندهی به «عباس کریمی» وی به درجهی «قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)» منصوب شد.
پس از شهادت عباس کریمی در عملیات بدر، «سرپرست لشکر» شد و درنهایت با انتصاب فرماندهی جدید لشکر، دستواره همچنان در سِمت قائم مقام لشکر انجام وظیفه میکرد.
سید محمّدرضا دستواره در پنجم اردیبهشت ۱۳۶۱ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد و پسرش در ۲۱ فروردین ۱۳۶۲ به دنیا آمد.
وی در ۱۳ تیر ۱۳۶۵ و در جریان عملیات کربلای۱، «روز آزادسازی شهر مهران» به شهادت رسید. مزار گلگون او و برادرانش در قطعه ۲۶ بهشت زهرای تهران قرار دارد.
برادرش «سید حسین دستواره» ۲۹ خرداد ۱۳۶۵ در جریان آزادسازی مهران شهید شد. برادر دیگر وی، «سید محمد دستواره» در ۲۰ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای۵ در شلمچه شهید شد.
این رمان روایت رویارویی انسان با جنگ و ارزشهای انسانی است. جنگ تحمیلی از طرف کسانی که قصد دارند به مرزهای جغرافیایی ما مسلط شوند و نمایندهی زورمندانی هستند که هدف اصلی آنها ویران کردن ارزشهای انسانی جامعهی مقابل آنهاست.
در رمان «برف میبارد گل سرخ» با یک مرد و یک زن آشنا میشویم.
مرد یک پزشک متخصص و متعهد به اخلاق و آرمانهایش است. او در زندگیِ خود فردی موفق از همه جنبههای مادّی است و برای رفاه خود چیزی کم ندارد؛ اما وقتی شیپور جنگ نواخته میشود و او میبیند دشمن به کشورش هجوم آورده است، لباس رزم بر تن میکند و به دورترین و خطرناکترین منطقهی جنگی میرود تا نشان بدهد که مرد روزهای بحرانی است.
«شهید دکتر مصطفی رستمیپور»، قهرمان داستان، قویترین و در عین حال سادهترین انسانی است که با درک موقعیت، راه خودش را انتخاب کرده است.
در این رمان زنی نیز هست که هر چند رفتار و حرفهای او از جنس حرفهای روزمره است، عادی حرف میزند و واکنشهای بهظاهر سادهای دارد، اما نوع نگاهش او را متفاوتتر مینماید.
این داستان بازنمایی جنایت دشمنی است که با بمبارانهای پیاپی شیمیایی بر روی بیمارستان، در مناطق دورتر از صحنهی جنگ، نشانی زشت را تا ابد بر پیشانیاش گذاشته است. در این بمباران دکتر مصطفی رستمیپور مصدوم شیمیایی میشود. او پس از مدت کوتاهی، برای ادامهی درمان به فرانسه اعزام میشود و این آغاز ماجراست….