دکتر عباسی
استاد رائفی پور
خیریه احسان مهدوی

جستجو




در اين سایت
در كل اينترنت

آمار

هم‌سنگران

>

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/11/14010822000418_Test_PhotoO.jpg

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «آن طلبه‌ی جوان ــ طلبه‌ی شهید جوان در تهران، آرمان عزیز ــ چه گناهی کرده بود؟ یک طلبه‌ی جوان؛ دانشجو بوده، آمده طلبه شده؛ متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزب‌اللهی. [اینکه او را] شکنجه کنند، زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان. اینها کارهای کوچکی است؟ اینها چه کسانی‌اند؟

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :23 آبان 1401 362 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/11/1845300_817.jpg

ویدئویی از شهید سید حمید تقوی‌فر فرمانده‌ای گمنام در ایران، مؤسس حشدالشعبی در عراق را در ادامه مشاهده می‌کنید.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :21 آبان 1401 352 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/11/1850109_489.jpg

ویدئویی از صحبت‌های سپهبد شهید قاسم سلیمانی در تبیین مقام و جایگاه شهیدان را در ادامه مشاهده می‌کنید.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :21 آبان 1401 453 بازدیدبدون نظر »
ادامه مطلب
تاريخ :20 آبان 1401 326 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/11/1034061_192.jpg

چرا خفقان گرفته‌اید و علیه جنایتی چنین عریان دم بر نمی‌آورید؟ ۱۰ شبانه‌روز است کلیپ شهادت آرمان علی وردی، جوان ۲۱ ساله که طلبه و بسیجی بوده، دست به دست می‌شود./ آقای علی دایی، علی کریمی، آقایان و خانم‌های سلبریتی و اصلاح‌طلب و چهره‌های شاخص که با دیدن آتش آشوب‌ها به کاخ سفید اقتدا می‌کنید و مطالبات مردم را در شبکه‌های وهابی، ملکه و صهیونیست دنبال می‌کنید، به وضوح ببینید نشخوار‌کنندگان همان تفکر چگونه به سیاق عصر عاشورا تیغ به پیکر این جوان می‌زنند و آن را اربا اربا می‌کنند./ آرمان حاضر نشده ‌بود به خواست آشوب‌طلبان عمل و به باورهایش فحاشی کند. شاید اگر او هم مثل دانشجویان نخبه دانشگاه شریف و خیلی از دانشجویانی که قرار است آینده ساز کشور شوند زبان به فحاشی می‌گشود، راهش را سد نمی‌کردند و مانع رفتنش نمی‌شدند. / نویسنده: حسین فصیحی – گوینده: مجتبی سرمدی

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :19 آبان 1401 413 بازدیدبدون نظر »

داستان این کتاب درباره‌‌ی زندگی جوانی روستایی به نام «علیشیر شفیعی» است که در سحرگاه ۲۹اسفند۱۳۶۶، پس از دو شبانه‌‌روز جنگیدن با کماندوهای لشکر گارد ریاست‌‌‌جمهوری عراق، براثر شلیک گلوله‌‌ی تانک عراقی، در تپه‌‌ی «ریشن» به شهادت رسید.

درباره‌ی کتاب:
این کتاب سرگذشت حضور یک نوجوان ایلیاتیِ دامنه‌‌های زاگرس در جبهه است. او توانایی‌های ویژه‌ای دارد و باوجودِ سن کم، رفتارش مانند افراد سن‌‌و‌‌سال‌‌دار است.
رمان «سرریزون» درباره‌‌ی زندگی یک رزمنده‌‌ی ایرانی و یک سرباز عراقیِ خدمه‌‌ی تانک است که در عملیات والفجر ۱۰، در منطقه‌‌ی حلبچه، با یکدیگر برخورد می‌کنند.

بخشی از کتاب سرریزون:
«نقل این بود که اگر ایرانی‌‌‌ها بگذارند و دوباره اوضاع جبهه‌‌‌ها را ناآرام نکنند،تا سه ماه دیگر همه‌‌‌ی آن
جواهرات را به پای رغد خواهم ریخت. چقدر برق آن گردن‌‌‌بند زیر گلوی بلورینش جذابیت دارد! دارم احساساتی می‌‌‌شوم. نظامی بودن اقتضا می‌‌‌کند سنگ‌‌‌دل و قوی باشی. فعلاً باید پیش از عروسی، فکری به حال دندان‌‌هایم بکنم. رغد می‌‌‌گوید تقصر سیگار است. راستش تا حالا سه، چهار تا از دندان‌‌‌های جلویی‌‌ام ناجور شده است؛ برای همین جرأت خندیدن مقابل رغد را ندارم. با نظرش مواقق نیستم. سیگار چه ربطی به دندان دارد!؟خودم می‌‌‌دانم اشکال کار از کجاست؟ سنم دارد بالا می‌‌‌رود.ناچارم توی مرخصی بعدی مقداری از وقتم را روی دندان‌‌‌هایم بگذارم. اگر هم شد، سری به مادر و دو خواهرم که در تکریت هستند،بزنم. چاره‌‌ای نیست.خیلی جاها آدم باید کوتاه بیاید. آن یکی هم که در اربیل شوهر کرده و از روزی که رفته، ندیدمش. سه سال هم بیشتر است.به اربیل نمی شود رفت، مگر بعد از عروسی با رغد دوتایی برویم. فعلاً امروز تا همین‌‌‌جا کافی است.»

درباره‌ی نویسنده:
«محمد محمودی نورآبادی» متولد ۱۳۴۹ در روستای مهرنجان از شهرستان ممسنی (استان فارس) است. وی در پاییز سال۱۳۶۵ از مدرسه به جبهه رفت تا در دسته‌‌ی یک از گروهان دوم گُردان حضرت فاطمه(س) به‌‌‌عنوان نارنجک‌‌انداز دسته، ایفای وظیفه کند. بعد از آن هم در عملیات کربلای ۴ و ۵ شرکت کرد.
محمودی نورآبادی از سال ۱۳۷۰ به‌‌‌طور جدّی وارد عرصه‌‌ی نویسندگی شد. از او تاکنون حدود ۲۰ اثر به چاپ رسیده است.
بیشتر آثار وی درباره‌‌ی خاطراتش از حضور خود و دو برادر شهیدش (که در دفاع مقدس و جنگ با داعش به شهادت رسیدند،) است. برخی از این آثار که با تحقیق میدانی و حضور نویسنده در کشورهای افغانستان و سوریه نوشته شده، در نوع خود بی‌نظیر است.
آثار محمد محمودی نورآبادی که تاکنون در جشنواره‌های کشوری خوش درخشیده، عبارت‌اند از:
– «سرریزون»؛ رتبه‌‌ی اول سیزدهمین جشنواره‌‌ی دوسالانه‌‌ی انتخاب کتاب سال دفاع مقدس، (آذر ۱۳۸۹)؛
– «کاش چشم‎هایش دروغ گفته باشد»؛ رتبه‌‌ی اول هفتمین جشنواره‌‌ی پاسداران اهل قلم، (تیرماه ۱۳۹۰)؛
– «خنده‌‌زار» برگزیده‌‌ی چهارمین جشنواره‌‌ی کشوری داستان انقلاب، (بهمن ۱۳۹۰)؛
– «نبرد هِسجان»؛ رتبه‌ی اول هشتمین جشنواره‌ی پاسداران اهل قلم، (تیرماه ۱۳۹۱)؛
– «هزارو‌یک جشن» برگزیده‌‌ی (مقام اول) و تنها اثر برنده‌ی دیپلم افتخار در پنجمین جشنواره‌‌‎ی کشوری داستان انقلاب بهمن، (۱۳۹۱)؛
– «رُنج» تقدیرشده در دوازدهمین جشنواره‌‌ی شهید حبیب غنی‎‌پور (اسفند۱۳۹۱).

کتاب:
سرریزون، نویسنده: محمد محمودی نورآبادی، انتشارات شاهد، ۱۳۸۸.

از ایرانصدا بشنوید
داستانی جذاب و شنیدی، با ته‌‌‌مایه‌ای از طنز، باعث شده است که این کتاب بسیار شنیدنی شود. وصف زندگی و دلاوری جوانان عشایر، از دیگر ویژگی‌های این کتاب است. روایتی هیجان‌‌‌انگیز از نبرد در میدان جنگ و روایتی عاشقانه در دل جنگ هم، از نکاتی است که این کتاب را شنیدنی‌تر می‌کند. گوش کنید و لذت ببرید.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :17 آبان 1401 428 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/11/14010815000832_Test_PhotoO.jpg

یکی از اغتشاشگران در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با خودروی سواری تعدادی از نیروهای یگان ویژه شهرستان رباط کریم را زیر گرفت که ۵ نفر مجروح و یک نفر به درجه شهادت نائل آمد، عامل اغتشاشگر و قاتل شهید فرید کرم پور دستگیر و ماجرا را اعتراف کرد.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :17 آبان 1401 408 بازدیدبدون نظر »

کتاب «قله‌‌‌های سپید دوردست»، از تولیدات نشر شاهد، ماجرای یک بانوی طلبه را روایت می‌کند که در دوران جنگ تحمیلی با وجود مخالفت‌های والدین و استادانش برای انجام امر تبلیغ، به کردستان می‌رود و در همان‌جا به شهادت می‌رسد.

«فهیمه سیاری»، دختر جوان زنجانی، یکی از زنان شهید دوران دفاع مقدس است که در این کتاب داستان زندگی او را می‌شنویم. او که با اوج‌گیری انقلاب اسلامی به صف اول مبارزان رژیم شاه پیوست، علوم حوزوی را در «مکتب توحید» شهر قم آموخت و با بروز ناامنی‌های غرب کشور در دوران جنگ تحمیلی، برای فعالیت‌های تبلیغی به شهر بانه در استان کردستان رفت.
در این روایت داستانی، بخش‌هایی از خاطرات مادر، پدر، دوستان، خادم مسجد و همین‌طور دوست صمیمی دوران تحصیل وی در مکتب توحید نقل می‌شود.

قله‌های سپید دوردست، نویسنده: سمیرا اصلان‌پور، نشر شاهد، چاپ سوم، ۱۴۰۰ .

این کتاب داستان زندگی و شهادت بانوی طلبه‌ی جوان «فهیمه سیاری» است که با زبانی ساده و صمیمی روایت می‌شود.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :17 آبان 1401 375 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/10/637999679425571258.jpg

مرور خاطرات دوران دفاع مقدس توسط دو رفیق رزمنده

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :17 آبان 1401 393 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/11/14010811000021_Test_PhotoO.jpg

شهید آرمان علی‌وردی ۲۱ ساله، طلبه بسیجی و مربی کانون تربیتی حوزه علمیه آیت‌الله مجتهدی(ره) و همچنین عضو بسیجیان یگان امام رضا(ع) سپاه محمد رسول‌الله (ص) تهران بزرگ بود که در اثر جراحت شدید ناشی از حمله آشوبگران به وی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :16 آبان 1401 579 بازدیدبدون نظر »

«خداحافظ سالار» خاطرات پروانه چراغ‌نوروزی؛ همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی است که به قلم حمید حسام نوشته شده است.

کتاب از سال ۹۰ و بحران دمشق که در آستانه‌ی سقوط قرار داشت، آغاز می‌شود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دهه‌ی ۴۰ ادامه می‌یابد.
این کتاب حاصل ۴۴ ساعت گفت‌وگو با همسر شهید است که نوع روایت داستانی، هیچ دخل و تصرفی را در آن وارد نکرده است.
«سردار شهید حسین همدانی» از اعضا و بنیان‌‌گذاران سپاه همدان و کردستان بود و از سال ۱۳۵۹ در دفاع مقدس شرکت داشت. وی همچنین از فرماندهان منطقه‌ی عملیاتی «بازی دراز» در جبهه‌‌ی کرمانشاه بود و مدتی فرمانده لشکر انصارالحسین (ع) همدان شد. او جانشین قرارگاه امام حسین (ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده سپاه محمد رسول‌الله (ص) تهران نیز بود.
سردار همدانی، سرانجام، هنگام انجام مأموریت مستشاری در سوریه به آرزوی دیرینه‌اش رسید.

اولین سیر آفاق را در سال ۱۳۷۴ به پنجره‌ای سوی خرمشهر باز کردم. حاج حسین همدانی خاطره‌ی انگشتر سرخی را که شهید محمود شهبازی به او داده بود، برایم تعریف کرد و من برای پیدا کردن راز نگین سرخ یک سال مشق عاشقی نوشتم.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :16 آبان 1401 530 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/11/14010814000665_Test_PhotoO.jpg

نماهنگ جدید ابوذر روحی برای شهدای شاهچراغ را در این کلیپ مشاهده کنید.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :16 آبان 1401 454 بازدیدبدون نظر »
فرمانده نگاهی به سر تا پای من انداخت و یکهو زد زیر خنده. از خنده‌های تلخ فرمانده داغ کردم و در دلم فحشش دادم. ما را توی باد و زیر باران سر پا نگاه داشتند. کف حیاط ساختمان ساواک مثل زغال سیاه بود.

کتاب «فرمانده شهر» زندگی‌نامه‌ی مختصر محمد جهان‌‌‌آرا (دوران کودکی، فعالیت‌های زمان قبل از انقلاب در گروه حزب‌‌‌الله خرمشهر، ازدواج، پایه‌گذاری و بنیان جهادسازندگی و سپاه‌‌‌پاسداران در خرمشهر) دربردارنده‌‌ی این موارد است: فعالیت‌های او در دوران نوجوانی و مجروح کردن فرد ساواکی که باعث دستگیری و شکنجه‌اش گشت، شرکت و فعالیت در تظاهرات دانشگاه جندی‌‌شاپور اهواز و سرنگون ساختن مجسمه‌ی شاه، مبارزات وی در دروان جنگ و محاصره‌ی آبادان و مقاومت او با نیروهایش در خرمشهر که حصر آبادان را شکست، روزهای فرماندهی او در سپاه و گوشه‌هایی از روحیات و فضایل اخلاقی وی، آخرین روز و چگونگی شهادتش با اطرافیان و فرماندهان در حادثه‌ی سقوط هواپیمایی که برای ارائه‌ی آمار جنگ به امام (ره) راهی تهران بود.
خیلی‌ها احتمالاً سرود «ممد نبودی ببینی» به گوششان خورده، اما توجه نداشته‌‌اند که منظور از «ممد» همان شخصیت مورداشاره در این داستان است؛ فرمانده‌ی رزم‌آوری که با حداقل امکانات ممکن، ۴۵ روز دروازه‌های خرمشهر را به روی عراقی‌های تادندان‌‌‌مسلح بسته نگه داشت و به آنها یاد داد که فتح سه‌‌‌روزه‌ی ایران در رویا نیز امکان‌پذیر نیست!

نویسنده در این اثر به خواننده گوشزد می‌کند که جهان آرا صرفاً یک رزمنده در مدت کوتاه عمرش، بعد از آغاز جنگ تحمیلی محسوب نمی‌شود. او گذشته‌ای به مراتب جسورانه‌تر داشته و با وجود اینکه یک سال از پایان عمرش را در دفاع از سرزمین مادری‌اش سپری کرده، اما‌ سالیان زیادی در صف مبارزه با رژیم پهلوی، تازیانه خورده و شکنجه‌های طاقت‌فرسایی را گذرانده است.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :16 آبان 1401 323 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/10/637999625079666817.jpg

روایت زندگی بهزاد پروین قدس، عکاس، نقاش، خطاط، مستند ساز و جانباز دفاع مقدس.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :16 آبان 1401 407 بازدیدبدون نظر »
کتاب فرمان شکست حصر در برگیرنده ی جنگ ایران و عراق، نبردها جنگ ایران و عراق، عملیات ثامن‌الائمه (ع) جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ – ۱۳۶۷، عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ – ۱۳۶۷ – خاطرات جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ – ۱۳۶۷ –

۶مهر سالگرد چهل و یکمین سالروز شکست حصر آبادان در عملیات ثامن‌الائمه(ع) است. در آن عملیات رزمندگان ایرانی توانستند شهر آبادان را از محاصره خارج سازند و آغازگر سلسله عملیات‌های پیروز در آزادسازی سرزمین‌های اشغالی باشند. آبادان اگرچه در هفته‌های نخست جنگ به محاصره دشمن درآمد و امام خمینی(ره) در تاریخ چهاردهم آبان‌ماه دستور شکست حصر آن شهر را صادر فرمود، و آن فرمان حدود ۱۱ ماه بعد اجرایی شد.

از ایرانصدا بشنوید
خاطرات هشت سال دفاع مقدس را بازبانی متفاوت تر بیان می کند.پیشنهاد می کنیم بشنوید و لذت ببرید.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :15 آبان 1401 447 بازدیدبدون نظر »

«یحیی» روایتی است از زندگی «سید یحیی رحیم صفوی» از فرماندهان جنگ.

چندوقتی بود مادرم جلوی چشم ما ذره‌ذره آب می‌شد. بعضی وقت‌ها حتی توان حرف زدن نداشت. با دست به چیزی اشاره می‌کرد؛ خواهرم ماه‌منیر بلند می‌شد و براش می‌آورد. بیشتر وقت‌ها به صورتش نگاه می‌کردم. دلم نمی‌خواست این‌طور رنگ‌پریده ببینمش. استخوان گونه‌هایش بیرون زده بود، انگار یک لایه پوست نازک رویش کشیده بودند. وقتی داشت با دست‌های لرزان بغچه‌ی حمامش را می‌بست، احساس می‌کردم گوشواره‌هایش که به هر لنگه‌ی آن یک سکه آویزان بود، روی لاله‌ی گوشش سنگینی می‌کند.
مادرم زیبا و از خانواده‌ای بافرهنگ بود. چشم‌هایی سبز و موهایی طلایی داشت. پدرم وقتی جوان بود، برای مسابقه‌ی تیراندازی روی اسب به شهرکرد رفته بود؛ آنجا مادرم را بین تماشاچی‌ها دیده و با یک نگاه به آن چشم‌های سبز عاشقش شده بود… .

«یحیی» روایتی است از زندگی «سید یحیی رحیم» از فرماندهان جنگ. داستانی جذاب و متفاوت از زبان یک فرمانده جنگ. پیشنهاد می‌کنیم بشنوید و لذت ببرید.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :15 آبان 1401 363 بازدیدبدون نظر »

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :14 آبان 1401 586 بازدیدبدون نظر »
در یکی از خاطرات این کتاب آمده است: در یکی از سفرها در بیروت، در خانه‌ی دوستی، با یکی از روحانیون هجرت‌کرده از ده به شهر بحثی داشتم.

جنوب لبنان، خصوصاً منطقه جبل‌عامل، روزگاری مهد تشیع بود و علما و فضلای بزرگی در این سرزمین پرورش یافتند. البته، بیشتر ایشان در نتیجه‌ی ظلم و جور امرای عثمانی یا به شهادت رسیدند و یا مانند اجداد سید موسی، به‌ناچار آوارگی و هجرت را برگزیدند.
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی نیز تحولات سیاسی و اجتماعی و پس از آن، تسلط استعمار فرانسه، مزید بر علت شد تا شیعیان جنوب، بیش‌ازپیش، در محرومیت و عقب‌ماندگی به سر برند. حتی در دوران استقلال نیز بقایای فئودال‌های متنفذ اجازه نمی‌دادند تا ایشان، از وضعیت اسف‌بار خویش رهایی یابند. در این اوضاع‌واحوال تنها سرمایه‌ای که برای این مردم باقی مانده بود، حضور اندک رهبران گران‌قدری چون «سید عبدالحسین شرف‌الدین» بود که یکی از اصلاح‌گران فعال زمان خود محسوب می‌شد و عمر خویش را صرف مبارزه و مقابله با استعمار فرانسه کرده بود. او در یکی از سفرهایش به ایران، با خویشاوندانش یعنی خانواده‌ی صدر ملاقات کرد و پس از گفت‌وگو با سید موسی، تحت‌تأثیر ویژگی‌های شخصیتی این طلبه‌ی جوان قرار گرفت.

سید موسی هم در زمان اقامت خود در نجف دو بار به صور سفر کرد. در این سفرها، علامه شرف‌الدین همه‌ی تلاش خود را به کار گرفت تا ضمن آشناکردن سید موسی با لبنان، بذر علاقه به شیعیان مظلوم این دیار را در دل وی بکارد و مقدمات جانشینی‌اش را، پس از خود، فراهم کند و چنین نیز شد.

تکلیف خود می‌دانم که برای آن‌ها کاری انجام دهم. چیزهایی که از ایران می‌دانید خود نیز می‌دانم. شاید بیشتر از شما هم بدانم. می‌دانم که موقعیت‌های خوبی در ایران وجود دارد، اما از تکلیف شرعی نمی‌توان خلاص شد.
مدتی بعد علامه شرف‌الدین دارفانی را وداع گفت و فرزندانش برای عمل به توصیه‌‌ی پدر از سید موسی دعوت کردند تا رهبری شیعیان لبنان را عهده‌دار شود. دعوتی که از جانب بزرگانی همچون آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله حکیم نیز به استجابت آن سفارش شد.

این کتاب زندگی‌نامه‌‌ی مختصری از امام موسی صدر با زبانی ساده است که فعالیت‌ و ابعاد مختلف زندگی وی را شرح می‌دهد.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :14 آبان 1401 376 بازدیدبدون نظر »

صفحات

دسته بندی

اسکرول بار

تصویر ثابت