دکتر عباسی
استاد رائفی پور
خیریه احسان مهدوی

جستجو




در اين سایت
در كل اينترنت

آمار

هم‌سنگران

>

«رمضانعلی کاوسی»، از جانبازان قطع نخاعی دفاع مقدس، این خاطرات را گردآوری کرده است. بیشتر این خاطرات از نیروهای رزمنده‌‌ی اصفهانی است و با لهجه‌‌ی اصفهانی روایت شده است.

« رمضانعلی کاوسی» جانباز قطع نخاع و نویسنده‌ی فعال در حوزه‌‌ی دفاع مقدس است. وی آثاری همچون «تیغ‌های گل رز»، «پرواز با بال شکسته» «کُفیشه»، «راز نهان»، «سهم من از عاشقی» و «بامداد روز شانزدهم» را در کارنامه‌‌ی خود دارد. او در جدیدترین اثر خود به نام «موقعیت ننه» خاطرات رزمندگان اصفهانی را از زاویه دیگری روایت کرده است.
نویسنده‌‌ی کتاب «موقعیت ننه» از نحوه‌‌ی گردآوری خاطرات موجود در کتاب گفته است: «من چون خودم جانباز قطع نخاع از ناحیه‌‌ی گردن هستم، با موتور یا با ماشین به این‌طرف و آن‌طرف می‌رفتم. یک رکوردر همراهم بود و زمان‌هایی که به بنیاد شهید یا سپاه در اصفهان می‌رفتم، هنگامی‌که رزمنده‌ای به آنجا می‌آمد، به او می‌گفتم که من می‌خواهم یک کتاب بنویسم، با من همکاری می‌کنید و یکی، دو خاطره‌‌ی طنز برای من می‌گویید؟ درنهایت من ۷۲ خاطره از این دوستان جمع‌آوری کردم.
شاید خیلی از مردم فکر می‌کنند ما رزمنده‌ها وقتی‌ که در جبهه بودیم، در آنجا فقط دعا می‌خواندیم، قرآن می‌خواندیم، این‌ها بود، ولی شوخ‌طبعی و گفتن و خندیدن و سربه‌سر هم گذاشتن درواقع جزیی از زندگی ما رزمنده‌ها بود و اگر این‌طور نبود نمی‌توانستیم در برابر آن آتش دشمن مقاومت کنیم. ما مجبور بودیم به هر صورت که شده، به همدیگر روحیه بدهیم و همین مکالمات مثلاً یکی، دودقیقه‌ای بچه‌ها باعث می‌شد که روحیه پیدا کنند.»
« انتشارات مرزوبوم» که تاکنون در حوزه‌های مختلف اجتماعی و همچنین ترجمه دست به تولید و انتشار کتاب‌هایی در حوزه دفاع مقدس زده است، اینک برای اولین بار کتابی را منتشر کرده که دارای درون‌مایه‌ی طنز است. کتاب‌های زیادی در قالب طنز، آن‌ هم در حوزه‌‌ی دفاع مقدس منتشر شده، ولی کتاب «موقعیت ننه» ویژگی‌های خاصی دارد که از آن جمله واقعی بودن اتفاقات، بیان ساده‌ی روایت‌ها و بعضاً با لهجه‌ی شیرین اصفهانی و از همه مهم‌تر، تجربه‌‌ی اول نویسنده‌‌ی شوخ‌طبع آن است.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :14 اردیبهشت 1401 511 بازدیدبدون نظر »

روایت زندگی حاج محمدصادق آهنگران از کودکی، دوران سربازی‌‌، وقایع انقلاب، ازدواج، آغاز جنگ تا آزادسازی خرمشهر، به روایت خودشان و به هنرمندی دست‌اندرکاران مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدّس، پیش روی شما مخاطبان محترم است.

کتاب «با نوای کاروان» در شش بخش اصلی و ۲۰ گفت‌وگو به تحریر درآمده است. این اثر در سه جلد به‌صورت کتاب گویا ارائه می‌شود.
در جلد اول، پیش‌گفتار و دو بخش از کتاب شامل، بخش اول (از تولد تا جنگ تحمیلی) و بخش دوم (رشد و بالندگی در بستر جنگ تحمیلی) به شرح زیر آماده شده است.

فصل اول / پیش‌گفتار
**بخش اول: از تولد تا جنگ تحمیلی
فصل دوم / گفت‌و‌گوی اول: خاستگاه خانوادگی و حضور در فعالیت‌های مبارزاتی
فصل سوم / گفت‌وگوی اول: خاستگاه خانوادگی و حضور در فعالیت‌های مبارزاتی
فصل چهارم / گفت‌وگوی دوم: پیروزی انقلاب اسلامی و عضویت در سپاه پاسداران
فصل پنجم / گفت‌وگوی سوم: تشکیل خانواده و تولد فرزندان
فصل ششم / گفت‌وگوی چهارم: تأثیر خانواده در پرورش استعدادها
فصل هفتم / گفت‌وگوی پنجم: مرد مسئولیت‌پذیر خانواده
**بخش دوم: رشد و بالندگی در بستر جنگ تحمیلی
فصل هشتم / گفت‌وگوی ششم: هجوم سراسری ارتش عراق و نخستین مقاومت‌های مردمی
فصل نهم / گفت‌وگوی ششم: هجوم سراسری ارتش عراق و نخستین مقاومت‌های مردمی
فصل دهم / گفت‌وگوی هفتم: شروع فعالیت‌های فرهنگی

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :13 اردیبهشت 1401 649 بازدیدبدون نظر »
«سه روایت از یک مرد» عنوان رمانی از نویسنده‌‌ی معاصر، محمدرضا بایرامی، است که بر اساس زندگی‌نامه شهید «حسین علم‌الهدی»، از فرماندهان سپاه خوزستان، در سه بخش نوشته شده است.

درباره‌ی کتاب
در این کتاب نویسنده برای بازتاب اندیشه‌ها و همچنین زندگی شهید حسین علم‌الهدی از شیوه‌های رایج و کلیشه‌ای زندگی‌نامه‌نویسی شخصیت‌های برجسته‌ی تاریخی فاصله گرفته و از شیوه‌های نو استفاده کرده است. البته شیوه‌‎ی نویسنده در این کتاب در داستان‌نویسی معاصر متداول است، ولی درباره‌ی زندگی‌نامه‌نویسی نمونه‌های موفقی در این زمینه نداشته‌ایم.
بایرامی به زندگی شهید حسین علم‌الهدی از سه زاویه نگریسته است: زاویه اول از چشم «معبر» است؛ شکنجه‌گری که بارها علم‌الهدی را زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار داده. او بیشتر از دوران کودکی حسین تعریف می‌کند؛ از زمانی که حسین نوجوانی بیش نبود و همیشه باعث دردسر دستگاه امنیتی رژیم شاه می‌شد.
معبر در یادآوری خاطرات گذشته خود راجع به حسین، به آتش‌زدن سیرک مصری‎ها در اهواز اشاره می‌کند که حسین به خاطر بی‌حجابی زنانی که در سیرک می‌رقصیدند، به کمک دوستان نوجوانش، دور از چشم نیروهای امنیتی و بدون اینکه کسی مطلع بشود، آنجا را به آتش می‌کشد و این ماجرا تا مدت‌ها باعث گیجی و سردرگمی نیروهای امنیتی رژیم شاه می‌شود.
معبر شخصاً حسین را زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار می‌دهد، اما حسین همچنان او را در دستیابی به اطلاعات ناکام می‌گذارد، سرانجام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حسین با کمک مردم و کمیته معبر را دستگیر می‌کنند. معبر در آستانه‌ی مرگ خاطرات دردناک سال‌های گذشته را روایت می‌کند، خاطراتی که گوشه‌ای از چهره‌ی حسین علم‌المهدی را نشان می‌‎دهد.
تا اینجای داستان پرونده‌ی زندگانی شهید حسین علم‌الهدی بسته می‌شود. آنچه باقی می‌ماند ناگفته‌هایی از زندگی شهید علم‌الهدی است که نویسنده در این قسمت شخصیت تازه‌ای را وارد داستان نمی‌کند، بلکه یکی از شخصیت‌های روایت دوم را از دل روایت بیرون می‌کشد تا خود حدیث دیدار خود با شخصیت مرکزی کتاب (حسین علم‌الهدی) را روایت کند.
روایت سوم از منظر دید شخصیت «حسن»، قاچاقچی منطقه، است که در روایت دوم به آن اشاره کوتاهی شده است.
حسن خاطراتی را نقل می‌کند که در روزهای جنگ به کار قاچاق مواد غذایی و غیره اشتغال داشته و به کمک همکارانش اشیای قاچاقی را از آن‌سوی مرزها وارد کشور می‌کردند و حسن در توزیع آنها در منطقه‌ی محل سکونت خود فعال بود.
حسن به‌واسطه‌ی شغلی که دارد با تمام کوره‌راه‌های منطقه آشناست. همچنین محل‌های استقرار نیروهای عراقی را مثل کف دست می‌شناسد.

درباره‌ی نویسنده
محمدرضا بایرامی متولد ۱۳۴۴ است و تاکنون ۱۳ کتاب داستان که دو خاطره از دفاع مقدّس در میان آنها دیده می‌شود، به چاپ رسانده است. تعدادی از این آثار مربوط به نوجوانان و برخی از این آثار مربوط به بزرگ‌سالان است. بیشتر آثار بایرامی یا درباره‌ی روستا است یا دفاع مقدّس. علت این امر هم آن است که بایرامی زاده‌ی روستاست و در اواخر دوره‌‌ی دبستان خانواده‌‎اش روستا را ترک و به تهران نقل مکان می‌کنند. هنوز خاطرات کودکی در ذهنش وجود دارد و موجدِ آثار ارزشمندی از او شده است.
بایرامی موفق به دریافت جایزه‌های متعددی شده است. یک جایزه‌ی بین‌المللی هم در کارنامه‌ی خود دارد: جایزه‌ی «کبرای آبی» از سوئیس برای کتاب «کوه مرا صدا زد».
کتاب «پل معلق» این نویسنده تاکنون پنج بار تجدید چاپ شده است.

از آثار او می‌توان به: کوه مرا صدا زد (رمان)، بر لبۀ پرتگاه (رمان)، بعد از کشتار (مجموعه داستان)، رعد یک بار غرید (داستان)، دود پشت تپه (رمان نوجوانان)، عقاب‌های تپۀ ۶۰ (رمان نوجوانان)، دشت شقایق‌ها (خاطرۀ ادبی)، هفت روز آخر (خاطرۀ ادبی)، به کشتی نشسته (داستان)، به دنبال صدای او (مجموعه داستان)، عبور از کویر (داستان)، همراهان (مجموعه داستان)، دره پلنگ‌ها و … اشاره داشت.

* کتاب «سه روایت از یک مرد» بر اساس زندگی‌نامه‌ی «شهید حسین علم‌الهدی» به نویسندگی «محمدرضا بایرامی» از سوی انتشارات شاهد منتشر و در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا، در قالب کتاب گویا، تولید شده است.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :13 اردیبهشت 1401 703 بازدیدبدون نظر »

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :12 اردیبهشت 1401 651 بازدید۱ نظر »

این رمان داستان زندگی و خاطرات «گودرز خسروی دارانی» است که در دوران جنگ تحمیلی «خنثی‌ساز بمب» بود.

«گودرز خسروی»، جان‌باز شیمیایی دفاع مقدس بود که در سال ۹۲، پس از تحمل عوارض ناشی از جان‌بازی، به شهادت رسید. این رمان روایتی از حماسه‌آفرینی‌های این شهید بزرگوار است.

*«ابوالقاسم وردیانی» نویسنده، شاعر و منتقدی است که در حوزه‌ی ادبیات دفاع مقدس و شعر قلم می‌زند و در مناطق عملیاتی نیز رزمنده بوده است. او متولد سال ۱۳۴۷ در شهر مقدس مشهد است و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دارد.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :12 اردیبهشت 1401 735 بازدیدبدون نظر »

این کتاب روایتی از زندگی شهید «محمدابراهیم همت»، فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص)، است.

فرماندهان و تصمیم‌گیران جنگی به‌دلیل نقش و تأثیری که در خلق حادثه‌های میدان‌های نبرد دارند، همیشه مورد توجهند و نام فرماندهان بزرگ یادآور جنگ‌های بزرگ است. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با این دیدگاه، رفتارها، تجربه‌ها و نکاتی مفید از زندگی فرماندهان شهید جنگ را در قالب مجموعه‌ی «فرماندهان جوان» تدوین و منتشر کرده و کتاب «شهید همت در مکتب نبوی» یکی از کتاب‌های این مجموعه است. در این کتاب «علیرضا شفیعی»، بخش‌هایی از رفتارهای مدیریتی شهید محمدابراهیم همت را روایت می‌کند.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :11 اردیبهشت 1401 793 بازدیدبدون نظر »

«گفت‌وگوی ناتمام» روایت گفت‌وگوی خبرنگاران رسانه‌های آمریکایی و اروپایی با خلبانِ شهید «شیرودی» درباره‌‌ی دلیل موفقیت او در پروازهای پرخطر است.

شهید شیرودی در پاسخ به پرسش خبرنگاران، موفقیت خود را مدیون یاریِ خداوند، ایمان به خدا و رهبری امام خمینی (ره) می‌داند. وی درحالی‌‌‌که از حملات رژیم بعثی عراق و سکوت غرب، شورای ملل و کنفرانس ژنو در برابر تجاوز رژیم عراق به ایران سخن می‌گوید، صدای اذان را شنیده و برای خواندن نماز اول وقت راهی مسجد می‌شود و خبرنگاران را با پرسش‌‌های بی‌شمارشان تنها می‌گذارد.
این مجموعه‌‌ی دربردارنده‌‌ی خاطراتِ جنگ تحمیلی است که یکی از آنها «گفت‌وگوی ناتمام» نام دارد. برخی دیگر از خاطرات عبارت‌اند از: در سنگر کمین؛ ردّ پاها؛ احساس تنهایی؛ آخرین مناجات؛ در حال نماز؛ قرار جلسه و جماعت در هواپیما.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :11 اردیبهشت 1401 484 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/04/523152_961.jpg

شهید علی اکبر قربان شیرودی ۲۶ ساله بود که در ۸ اردیبهشت سال ۶۰ آخرین پرواز خود را پس از ۲۵۰۰ ساعت پرواز انجام داد و به شهادت رسید. وی بالاترین زمان پرواز‌های جنگی در دنیا را به خود اختصاص داد.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :10 اردیبهشت 1401 796 بازدیدبدون نظر »

کتاب «نه روز بود، نه شب» بر اساس زندگی شهید حسن عباسپور، به قلم نرگس آبیار (روشنا)، در سال ۱۳۸۵ در نشر شاهد به چاپ رسید.

درباره‌ی کتاب
کتاب «نه روز بود، نه شب» دربردارنده‌‌ی ۱۱ داستان کوتاه مستقل است:
«دفتر گنج»، «بابای من وزیر بود»، «دختر انگلیسی»، «سرقت کتاب»، «نشقه ی کاکتوس»، «دریاچه‌‌ی من»، «بابای من چطوری وزیر شد؟»، «غروب یکی از روزهای تابستان»، «خواهر لجباز»، «سفر با ماشین زمان» و «نه روز، نه شب».

درباره‌ی نویسنده
«نرگس آبیار» متولد ۶اسفند۱۳۵۰ در تهران نویسنده، کارگردان و فیلم‌‌نامه‌نویس ایرانی است. وی دانش‌آموخته‌ی رشته‌‌ی ادبیات فارسی است و داستان‌نویسی را از ۱۳۷۶ آغاز کرد.
آبیار در سال ۹۳ با محمدحسین قاسمی ازدواج کرد. قاسمی تهیه‌‌کننده‌‌ی سینما است که در فیلم «شیار ۱۴۳» با همسرش، نرگس آبیار، همکاری کرد.
نرگس آبیار کار حرفه‌ای خود را از سینما آغاز کرد و سال ۱۳۹۱ در فیلم «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند» به عنوان کارگردان فعالیت داشته است. فیلم‌های «شیار ۱۴۳» ساخته‌ی سال ۱۳۹۲، «نفس» ساخته‌‌ی سال ۱۳۹۴ و «شبی که ماه کامل شد» ساخته‌‌ی سال ۱۳۹۷ از دیگر فیلم‌های سینمایی اوست. او سال‌هاست به ‌‌شکل حرفه‌ای در حوزه‌‌ی کودک و دفاع مقدس داستان می‌نویسد.

* کتاب:
نه روز بود، نه شب: زندگی‌‌نامه‌ی داستانی شهید حسن عباسپور
مؤلف: نرگس آبیار
سال چاپ: ۱۳۸۵
ناشر: نشر شاهد
تعداد صفحات: ۱۲۰

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :09 اردیبهشت 1401 560 بازدیدبدون نظر »

با شنیدن نام شهید «مهدی باکری» تنها چیزی که بر قلب‌ها وارد می‌شود، عالم پرجاذبه‌ی ملکوت است. هرچند تبیین قدر و منزلت انسان‌هایی که محبوب خدایند، در قالب مکتوبات بسیار دشوار است، اما شهد نهفته در کلام شهید هر دلی را به تسخیر درمی‌آورد.

«مهدی باکری» کنار من نشسته بود و تیراندازی می‌کرد. دوباره بهش اصرار کردم به عقب برگردد.
گفت: «مگه تو عقل خودت رو از دست دادی؟ از اینجا کجا برگردم؟»
در بین ذکرهایش ناله‌ی ضعیفی کرد و به زمین افتاد. با عجله او را برگرداندم و در بغل گرفتم. دیدم پیشانی‌اش خونی است. هرچه او را صدا زدم و بوسیدم، پاسخی نشنیدم. فقط نگاهم می‌کرد. او را داخل قایق گذاشتم. یکی از افراد دشمن کنار دجله آمد و با آر پی‌ جی شلیک کرد. آتش به‌سرعت تمام قایق را دربرگفت. من به داخل آب پرتاپ شدم. قایق به‌سمت شرق دجله رفت و در نقطه‌ای دوردست کنار خشکی توقف کرد. شب‌هنگام به آن سمت رفتیم، اما متأسفانه هیچ اثری از شهید باکری و دیگران نبود.
شهید مهدی باکری، به‌گواهی فرماندهان دفاع مقدس و هم‌رزمانش، مدیریت، فرماندهی، جهاد و عرفان ناب اسلامی را درهم آمیخته بود و با روحی ملکوتی صحنه‌گردان مجاهدت‌های خطوط اول نبرد بود. نظامی‌گری را دوست داشت؛ چون ظرفی بود برای «مجاهد فی سبیل‌الله» شدن. بار فرماندهی را به دوش می‌کشید، چون محملی بود برای ناصر خداشدن و این نصرت و ثبات تا آخرین لحظه‌ی زندگی‌اش جاری بود.
در توصیف ابعاد نظامی شهید مهدی باکری برجستگی در طراحی تاکتیک و پیش‌رو بودن در خطوط اول نبرد و در ابعاد اخلاقی، فروتنی او زبان‌زد است. او از محدود فرماندهانی‌ است که به‌سبب روحیه‌ی فروتنی بارها به صورت ناشناخته در عادی‌ترین کارهای لشگر شرکت می‌کرد؛ بدون اینکه کسی متوجه شود.
مجموعه‌ی مقاله‌ها، سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهای دوستان و هم‌رزمان شهید مهدی باکری در این کتاب گنجانده شده است.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :09 اردیبهشت 1401 1003 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/04/637806045474462544.jpg

این مستند روایتی از نقش شهید مهدی عراقی در تحولات و مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :09 اردیبهشت 1401 692 بازدیدبدون نظر »

کتاب روزهای جنگی سعید، خاطراتی از «سعید بلوری»، جانباز و رزمنده‌ی گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) است که گروه تحقیقاتی فتح، پژوهش و نگارش آن را بر عهده داشته است.

جنگ با تمام زشتی‌ها و وجه غیرانسانى خود، الهام‌بخش آثارى زیبا در حوزه‌ی ادبیات و فرهنگ پایدارى شده است. چهل سال از آغاز جنگ تحمیلى رژیم بعث عراق علیه ایران مى‌گذرد؛ جنگى که طولانى‌ترین جنگ کلاسیک قرن بیستم دانسته شده است.
این کتاب خاطرات سعید بلوری، یکی از رزمندگان گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص)، است که لحظات شیرین و حیرت‌انگیزش، آن را بسیار دل‌نشین کرده است.
تلاش‌هاى گوناگون و ارزشمندى براى ثبت ابعاد مختلف این رویداد عظیم در قالب‌هاى ادبى، هنرى و پژوهشى انجام گرفته است. با این حال، کماکان حجم بسیارى از موضوع‌ها و رخ‌داد‌های این حماسه‌ی ملى مغفول مانده است. مؤلف این کتاب به بخشی از این خاطرات و رخ‌دادها اشاره کرده است.
سعید بلوری در بیستمین روز مرداد ماه سال ۱۳۴۵ متولد شد. مجروحیت او در دفاع مقدس یادگار ماندگارش شد؛ تنفس گازهای شیمیایی و جراحت‌های چشم منظورمان است.
کتاب «روزهای جنگی سعید» از خاطرات این بزرگ‌مرد می‌گوید.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :08 اردیبهشت 1401 475 بازدیدبدون نظر »

قربان قصد دارد برای سفر گردشی به ارمنستان برود، اما اتفاقات آن‌طور که می‌خواهد پیش نمی‌رود. او سر از دمش درمی‌آورد. نمی‌داند باید چه‌ کار کند. نمی‌داند باید چه تصمیمی بگیرد. پس تصمیم می‌گیرد در دمشق بماند و از حرم حضرت زینب (س) دفاع کند.

بخشی از کتاب حبیب حبیب قربان:
وحید ساک را از قربان گرفت و هر دو به‌ سمت یکی از اتاق‌های صحن زینبیه رفتند. به‌‌شکل متغیر ۱۰ نفر در آشپزخانه‌‌ی زینبیه مشغول به کار بودند. وحید مسئولیت آشپزخانه را برعهده داشت: پنج نفر ایرانی، یک نفر افغانستانی، یک نفر پاکستانی و دو نفر دیگر سوری.
وحید برای بار سوم به سوریه اعزام شده است. از همان سفرِ اوّل به‌عنوان آشپز به سوریه آمده بود. بار دوم یک ماه در خط مقدم حضور داشت و از ناحیه‌‌ی پای راست زخمی شد. به توصیه‌‌ی سردار همدانی مدیریت آشپزخانه را به عهده گرفت. کار در آشپزخانه سخت و امنیتی بود و هیچ شخصی غیر از افراد معتمد در آشپزخانه حق رفت‌وآمد نداشتند.
«ابوزینب» از شیعیان پاکستان و اهل پاراچنار بود. قربان از بدو ورود و دیدن آمیتا از او خوشش آمده بود و دنبال فرصتی می‌گشت تا با او طرح رفاقت بریزد.
«سیدمحسن»، یا همان «شیر دره»، به‌‌سبب شباهت بیش‌ از حدش به احمد شاه مسعود، به این نام صدایش می‌کردند. خودش به‌تنهایی یک دیگ پر از برنج را جابه‌جا می‌کرد.
«یاسر حبیب» و «ابوجاسم» اهل سوریه بودند. بیشتر اوقات بیرون از زینبیه برای خرید مایحتاج و لوازم پخت‌و‌پز به سر می‌بردند.
مردم دمشق با ایرانی‌ها و افراد غریبه رفتار دوستانه‌ای نداشتند. وحید به‌ناچار دو نفر از بچه‌های سوریه را به این کار گمارده بود. ابوجاسم از شیعیان خیابان «الأمین» دمشق بود که پدرش بازاری بود، ولی حالا دوزاری هم نداشت. ابوجاسم خودش این حرف را گفت. بسیار دست‌پاک و اهل حلال و حرام بود. وحید براساس تمهیدات و شرایط موجود، او و یاسر حبیب را مأمور خرید کرده بود.
پنج نفر دیگر از بچه‌های ایران که متشکل از قربان، شخصیت اصلی ما، و آشپزخانه‌‌ی زینبیه، اگر اغراق نباشد یکی از شخصیت‌های تاثیرگذار آن روزهای سوریه. قربان تازه‌کار بود و در بیشتر امور روزمره خالی می‌بست. کمی ترسو و تحصیلکردۀ تاریخ بود. دلی داشت به‌وسعت و فراخی همۀ تاریخ.
روح‌الله، تُرک بامَرام، چاق‌وچله، به‌تنهایی می‌توانست خوراک یک ماه جبهه‌ی دشمن را تأمین کند. هنوز بین او و قربان چیزی ردّوبدل نشده بود تا متوجه شویم آیا مثبت است یا منفی.
محمدرضا یا ممد آبادانی. تنها آشپزی که ناخواسته در این کار حرفه‌ای شده بود. پدرش ارتشی و مادرش معلم. فرزند بزرگ خانواده که با داشتن سه خواهر و برادر کوچک‌تر از خودش، وظیفه‌‌ی سیر کردن شکم آن‌ها را بر عهده داشت.
حبیب بربری، بچه‌‌ی جنوب شهر تهران و یک لوطی تمام‌عیار بود. خودش می‌گفت لطف امام حسین (ع) و دعای مادرش باعث شده قدم در این راه بگذارد.
متین شوماخر، راننده‌ی شوتی که بچه‌ها را با تویوتا هایلوکس از فرودگاه به زینبیه آورده بود. بچه‌ی جنوب ایران بود. می‌گفت عاشق شِورلِتم، ولی هنوز توفیق خرید پیکان هم نصیبم نشده.
مکانیک ماشین‌های خارجی و مهم‌تر از همه‌ی این‌ها به‌قول وحید، استاد تعمیر دل‌های شکسته است.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :07 اردیبهشت 1401 639 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/04/14010202000388_Test_PhotoO.jpg

در بزرگداشت شهید ابراهیم هادی، نهال قاضی‌خانی، فرزند شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی، نامه‌ای سوزناک خطاب به پدر خود خواند؛ در این مراسم گروه سرود «در انتظار ظهور» هم دو اجرا را به شهدای مدافع حرم و امام زمان(عج) تقدیم کردند.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :06 اردیبهشت 1401 665 بازدیدبدون نظر »
ادامه مطلب
تاريخ :30 فروردین 1401 702 بازدیدبدون نظر »

https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2022/04/930164_804.jpg

این هفته برنامه بدون تعارف به سراغ خانواده شهید حجت السلام محمدصادق دارایی رفت تا با این خانواده در مورد ابعاد شخصیتی این شهید بزرگوار بیشتر صحبت کند.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :29 فروردین 1401 598 بازدیدبدون نظر »
ادامه مطلب
تاريخ :29 فروردین 1401 1046 بازدیدبدون نظر »

https://zahra-media.ir/wp-content/uploads/2021/05/999971.jpg

مستند « حقیقت شهر سوخته » روایتی از حمله نیروهای تکفیری داعش به شهر موصل و اشغال آن و نقش شهید ابو مهدی المهندس در بیرون راندن داعش از موصل است.

(بیشتر…)

ادامه مطلب
تاريخ :26 فروردین 1401 805 بازدیدبدون نظر »

صفحات

دسته بندی

اسکرول بار

تصویر ثابت