خلاصه داستان : عزیز با گل آفتاب نامزد می کند و به عنوان سرباز راهی جبهه های نبرد می شود، اما بعد از مدتی خبر می رسد که عزیز اسیر گشته و برادرش شهید شده است. با پایان گرفتن جنگ عزیز همراه سایر اسراء به وطن باز می گردد…
یک بسیجی در جبهه های جنگ از واحد خود دور می ماند….
منصور قاسمی یکی از فرماندهان برون مرزی سپاه در جریان حمله نیروهای دشمن موجی و دستگیر می شود. عراقی ها برای شناسایی فرمانده اسرا (منصور قاسمی) فردی را به جاسوسی در میان آن ها اجیر می کنند. جاسوس که بطور اتفاقی در جریان مکالمه منصور و همسرش او را شناسایی کرده بود توسط منصور کشته می شود – عراقی ها با کشته شدن نیروی نفوذی خود و همچنین بی نتیجه ماندن شناسایی فرمانده – شکنجه اسرا را تشدید کرده و سهمیه آب اردوگاه را قطع می کنند. برادر همسر منصور در جریان شکنجه عراقی ها به شهادت رسیده و همسر منصور (زینت) که به اسارت دشمن درآمده بود؛ به منظور شناسایی منصور به میان اسرا آورده می شود. زینت پس از جستجوی اسرا منصور را می یابد، اما وقتی با جنازه برادر شهیدش مواجه می شود او را منصور قاسمی معرفی می کند.
خلاصه داستان : یک گروه چهار نفری از واحد اطلاعات سپاه، زیر نظر حسین، مأمور میشوند تا برای شناسایی موقعیت قوای دشمن به خاک عراق بروند…
هواپیماهای بدون سرنشین مهاجر که از روی زمین کنترل می شود جهت انجام عملیاتی شناسایی در پشت خطوط دشمن به کار گرفته می شوند. بدلیل برد محدود دستگاه کنترل، خلبانان در دو ایستگاه مقابل، رودرروی هم و در خطوط دشمن مستقر می شوند. خلبانی که به خطوط دشمن نفوذ کرده، در حالی که با دشمن درگیر می شود، با مهارت عملیات شناسایی را انجام می دهد و هواپیما را در هوا تحویل خلبان دوم می دهد. در حالی که خود در آخرین لحظات به شهادت می رسد.
آهنگ « دلیرانه »
خواننده: امین فرامرزی
شاعر: علی سلیمیان
آهنگساز: ایمان سیف
تقدیم به سردار شهید عبدالحسین حمایتی
این مستند اثری از شهید سید مرتضی آوینی است که مروری است بر زندگی زندگی شهیدی از شهدای فریدون کنار مازندران به نام «علی اصغر نتاج»
خلاصه داستان : «مریم» به ازدواج با «محمد» فکر می کند اما با حمله ی ناگهانی عراق، مجبور می شود همراه گروهی از زنان، به عنوان نیروی مردمی اسلحه دست بگیرد و در کنار محمد با عراقی ها …
این نامه رو لیلا فقط بخونه
♩♬ فقط می خوام که حالم رو بدونه ♩♬
کلاغ ها اطراف من رو گرفتن
♩♬ از دور مزرعه هنوز نرفتن ♩♬
لیلا دارن نقل و نبات می پاشن
♩♬ تا عشق و خون دو باره هم صداشن ♩♬
لیلا چقدر دلم برات تنگ شده
♩♬ نیستی ببینی که سرت جنگ شده ♩♬
نیستی ولی همیشه هم صدایی
♩♬ لیلای من دریای من کجایی ♩♬
خلاصه داستان : زمان جنگ است، درمانگاه صحرایی بمباران می شود….
بازیگران : عاطفه رضوی ، علی یعقوب زاده ، جمشید اسماعیل خانی ، پیمان سنندجی زاده ، بهروز رضوی ، حبیب اله الهیاری ، نادر مقدس ، علی سلیمانی ، احمد نوروزی ، احمد شهاب ، وحید زری باف ، آرش نوذری ، قائم جباری کلوری ، بهنام عسگریان ، سرگون براندو
کارگردان : رسول ملاقلی پور
ده سال پس از شهادت عبدالنبی در جنگ، پدر عبدالنبی و دوست صمیمی اش عیسی ـ که یک پایش را در جنگ از دست داده و پای مصنوعی دارد ـ به همراه اهالی روستا تصمیم می گیرند مزار او را عوض کنند. عیسی می خواهد به شهر برود و با پدر عبدالنبی سنگ بخرد، اما ارباب اجازه نمی دهد او به عنوان چوپان روستا، کارش را رها کند؛ به خصوص که قرار است عده ای برای خرید گوسفندها از شهر بیایند. با وجود این مخالفت، عیسی به شهر می رود و ارباب هم او را از چوپانی بر کنار می کند. نبش قبر آغاز می شود و اهالی روستا در کمال تعجب، پیکر عبدالنبی را سالم و دست نخورده می یابند. از طرفی، ارباب که از جستجوی چوپان خسته شده و نتیجه ای نگرفته، از عیسی می خواهد به سر کارش برگردد.