محمد بن زکریای رازی بعد از مشکلات خانوادگی پدرش او را به بغداد میفرستد و پس از سالها درس خواندن پزشک حاذقی میشود و به ری برمیگردد. به کمک فرمانروای سامانی بیمارستانی در ری تأسیس میکند و به مداوای بیماران میپردازد. سپس از طریق علم شیمی که در قدیم به آن کیمیاگری میگفتند داروهای مختلف و متعددی را میسازد و با آن بیماریهای مردم را مداوا میکند و با تحقیقات فراوان الکل را به دست میآورد و سرآمد پزشکان عصر خویش میشود.
سریال تلویزیونی کیمیاگر بهکارگردانی محمدرضا ورزی در ۱۲ سال پیش یعنی سال ۱۳۸۷ تولید شده است. کیمیاگر توانست در مرجع ارزشگذاری سینما و تلویزیون یعنی منظوم نمره ۴.۲ از ۱۰ را از سوی مردم بدست بیاورد که نشان میدهد عموم مردم کیمیاگر را اثری کمارزش، کمکیفیت و نهچندان مهم ارزیابی میکنند. محمدرضا ورزی تهیهکننده کیمیاگر این سریال را، بهعنوان محصول شبکه ۱. گروه فیلم و سریال و کشور ایران تهیه کرده است.
بازیگران سریال کیمیاگر
بازیگران سریال کیمیاگر چه کسانی هستند؟ در کیمیاگر بازیگرانی چون علی رامز، چنگیز وثوقی، فخرالدین صدیقشریف، منوچهر زندهدل و حسن کافی به ایفای نقش و بازیگری پرداختهاند. در سریال کیمیاگر حدود ۵ بازیگر جلوی دوربین رفتهاند که از نظر تعداد بازیگران میتوان کیمیاگر را یک اثر کمبازیگر و با تعداد شخصیتهای داستانی کم عنوان کرد.
داستان سریال کیمیاگر
از محتوا و داستان سریال کیمیاگر چقدر اطلاع دارید؟ فیلمنامه کیمیاگر توسط محمدرضا ورزی نوشته شده است.
در خلاصه داستانی که یا از سوی تیم رسانهای اثر و یا توسط دیگر رسانهها درباره داستان کیمیاگر منتشر شده است، میخوانیم: «محمد بن زکریای رازی بعد از مشکلات خانوادگی پدرش او را به بغداد میفرستد و پس از سالها درس خواندن پزشک حاذقی میشود و به ری برمیگردد. به کمک فرمانروای سامانی بیمارستانی در ری تأسیس میکند و به مداوای بیماران میپردازد. سپس از طریق علم شیمی که در قدیم به آن کیمیاگری میگفتند داروهای مختلف و متعددی را میسازد و با آن بیماریهای مردم را مداوا میکند و با تحقیقات فراوان الکل را به دست میآورد و سرآمد پزشکان عصر خویش میشود.»
واقعیت های جدیدی از رسانه سعودی ایران اینترنشنال را در این ویدیو مشاهده کنید.
اگر اینان کربلا بودند آن کاری که با امام حسین(ع) کردند اینان نمیکردند؟
داستان این کتاب دربارهی زندگی جوانی روستایی به نام «علیشیر شفیعی» است که در سحرگاه ۲۹اسفند۱۳۶۶، پس از دو شبانهروز جنگیدن با کماندوهای لشکر گارد ریاستجمهوری عراق، براثر شلیک گلولهی تانک عراقی، در تپهی «ریشن» به شهادت رسید.
دربارهی کتاب:
این کتاب سرگذشت حضور یک نوجوان ایلیاتیِ دامنههای زاگرس در جبهه است. او تواناییهای ویژهای دارد و باوجودِ سن کم، رفتارش مانند افراد سنوسالدار است.
رمان «سرریزون» دربارهی زندگی یک رزمندهی ایرانی و یک سرباز عراقیِ خدمهی تانک است که در عملیات والفجر ۱۰، در منطقهی حلبچه، با یکدیگر برخورد میکنند.
بخشی از کتاب سرریزون:
«نقل این بود که اگر ایرانیها بگذارند و دوباره اوضاع جبههها را ناآرام نکنند،تا سه ماه دیگر همهی آن
جواهرات را به پای رغد خواهم ریخت. چقدر برق آن گردنبند زیر گلوی بلورینش جذابیت دارد! دارم احساساتی میشوم. نظامی بودن اقتضا میکند سنگدل و قوی باشی. فعلاً باید پیش از عروسی، فکری به حال دندانهایم بکنم. رغد میگوید تقصر سیگار است. راستش تا حالا سه، چهار تا از دندانهای جلوییام ناجور شده است؛ برای همین جرأت خندیدن مقابل رغد را ندارم. با نظرش مواقق نیستم. سیگار چه ربطی به دندان دارد!؟خودم میدانم اشکال کار از کجاست؟ سنم دارد بالا میرود.ناچارم توی مرخصی بعدی مقداری از وقتم را روی دندانهایم بگذارم. اگر هم شد، سری به مادر و دو خواهرم که در تکریت هستند،بزنم. چارهای نیست.خیلی جاها آدم باید کوتاه بیاید. آن یکی هم که در اربیل شوهر کرده و از روزی که رفته، ندیدمش. سه سال هم بیشتر است.به اربیل نمی شود رفت، مگر بعد از عروسی با رغد دوتایی برویم. فعلاً امروز تا همینجا کافی است.»
دربارهی نویسنده:
«محمد محمودی نورآبادی» متولد ۱۳۴۹ در روستای مهرنجان از شهرستان ممسنی (استان فارس) است. وی در پاییز سال۱۳۶۵ از مدرسه به جبهه رفت تا در دستهی یک از گروهان دوم گُردان حضرت فاطمه(س) بهعنوان نارنجکانداز دسته، ایفای وظیفه کند. بعد از آن هم در عملیات کربلای ۴ و ۵ شرکت کرد.
محمودی نورآبادی از سال ۱۳۷۰ بهطور جدّی وارد عرصهی نویسندگی شد. از او تاکنون حدود ۲۰ اثر به چاپ رسیده است.
بیشتر آثار وی دربارهی خاطراتش از حضور خود و دو برادر شهیدش (که در دفاع مقدس و جنگ با داعش به شهادت رسیدند،) است. برخی از این آثار که با تحقیق میدانی و حضور نویسنده در کشورهای افغانستان و سوریه نوشته شده، در نوع خود بینظیر است.
آثار محمد محمودی نورآبادی که تاکنون در جشنوارههای کشوری خوش درخشیده، عبارتاند از:
– «سرریزون»؛ رتبهی اول سیزدهمین جشنوارهی دوسالانهی انتخاب کتاب سال دفاع مقدس، (آذر ۱۳۸۹)؛
– «کاش چشمهایش دروغ گفته باشد»؛ رتبهی اول هفتمین جشنوارهی پاسداران اهل قلم، (تیرماه ۱۳۹۰)؛
– «خندهزار» برگزیدهی چهارمین جشنوارهی کشوری داستان انقلاب، (بهمن ۱۳۹۰)؛
– «نبرد هِسجان»؛ رتبهی اول هشتمین جشنوارهی پاسداران اهل قلم، (تیرماه ۱۳۹۱)؛
– «هزارویک جشن» برگزیدهی (مقام اول) و تنها اثر برندهی دیپلم افتخار در پنجمین جشنوارهی کشوری داستان انقلاب بهمن، (۱۳۹۱)؛
– «رُنج» تقدیرشده در دوازدهمین جشنوارهی شهید حبیب غنیپور (اسفند۱۳۹۱).
کتاب:
سرریزون، نویسنده: محمد محمودی نورآبادی، انتشارات شاهد، ۱۳۸۸.
داستانی جذاب و شنیدی، با تهمایهای از طنز، باعث شده است که این کتاب بسیار شنیدنی شود. وصف زندگی و دلاوری جوانان عشایر، از دیگر ویژگیهای این کتاب است. روایتی هیجانانگیز از نبرد در میدان جنگ و روایتی عاشقانه در دل جنگ هم، از نکاتی است که این کتاب را شنیدنیتر میکند. گوش کنید و لذت ببرید.
یکی از اغتشاشگران در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با خودروی سواری تعدادی از نیروهای یگان ویژه شهرستان رباط کریم را زیر گرفت که ۵ نفر مجروح و یک نفر به درجه شهادت نائل آمد، عامل اغتشاشگر و قاتل شهید فرید کرم پور دستگیر و ماجرا را اعتراف کرد.
رهبر انقلاب در دیداری که به مناسبت سیزدهم آبان روز دانشآموز و روز ملی مبارزه با استکبار با دانش آموزان داشتند، فرمودند: «امروز، آمریکا قدرت مسلّط جهان نیست؛ بسیاری از تحلیلگران سیاسی دنیا معتقدند آمریکا دارد رو به افول میرود، ذرهذره دارد آب میشود.
کتاب «قلههای سپید دوردست»، از تولیدات نشر شاهد، ماجرای یک بانوی طلبه را روایت میکند که در دوران جنگ تحمیلی با وجود مخالفتهای والدین و استادانش برای انجام امر تبلیغ، به کردستان میرود و در همانجا به شهادت میرسد.
«فهیمه سیاری»، دختر جوان زنجانی، یکی از زنان شهید دوران دفاع مقدس است که در این کتاب داستان زندگی او را میشنویم. او که با اوجگیری انقلاب اسلامی به صف اول مبارزان رژیم شاه پیوست، علوم حوزوی را در «مکتب توحید» شهر قم آموخت و با بروز ناامنیهای غرب کشور در دوران جنگ تحمیلی، برای فعالیتهای تبلیغی به شهر بانه در استان کردستان رفت.
در این روایت داستانی، بخشهایی از خاطرات مادر، پدر، دوستان، خادم مسجد و همینطور دوست صمیمی دوران تحصیل وی در مکتب توحید نقل میشود.
قلههای سپید دوردست، نویسنده: سمیرا اصلانپور، نشر شاهد، چاپ سوم، ۱۴۰۰ .
این کتاب داستان زندگی و شهادت بانوی طلبهی جوان «فهیمه سیاری» است که با زبانی ساده و صمیمی روایت میشود.
پلیس تهران از دستگیری عاملان شهادت طلبه شهید آرمان علی وردی خبر داد. گفتنی است که پلیس تهران ۵ نفر را در این زمینه دستگیر کرده است.
خلاصه داستان:
برای احقاقِ حق و حقیقت، آبرو که سهل است؛ جان باید داد…
بازیگران:
پرویز فلاحی پور، نیوشا ضیغمی، قاسم زارع، مجید واشقانی، مریم کاویانی، سعید زارعی، نسرین نکیسا، مالک سراج، توماج دانش بهزادی، رضا مولایی، نیلوفر پارسا، پویان گنجی، امیر سفیری، مهری آلآقا، رهام تدریسی، نیما توکلی، بهروز قادری، مرتضی زارع، سینا قاسمی، هدایت الله سجادی، شیما افسری، مجید یلان و رضا ایرانمنش، اتابک نادری، هلن نقیلو، امیررضا زرینبخش، اکبر رحمتی، کاظم هژیرآزاد، مهدی فقیه، سوسن مقصودلو، رضا توکلی، احسان امانی، حسن اسدی، محمدصادق ملک و بهار نوحیان
شهید آرمان علیوردی ۲۱ ساله، طلبه بسیجی و مربی کانون تربیتی حوزه علمیه آیتالله مجتهدی(ره) و همچنین عضو بسیجیان یگان امام رضا(ع) سپاه محمد رسولالله (ص) تهران بزرگ بود که در اثر جراحت شدید ناشی از حمله آشوبگران به وی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
«خداحافظ سالار» خاطرات پروانه چراغنوروزی؛ همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی است که به قلم حمید حسام نوشته شده است.
کتاب از سال ۹۰ و بحران دمشق که در آستانهی سقوط قرار داشت، آغاز میشود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دههی ۴۰ ادامه مییابد.
این کتاب حاصل ۴۴ ساعت گفتوگو با همسر شهید است که نوع روایت داستانی، هیچ دخل و تصرفی را در آن وارد نکرده است.
«سردار شهید حسین همدانی» از اعضا و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بود و از سال ۱۳۵۹ در دفاع مقدس شرکت داشت. وی همچنین از فرماندهان منطقهی عملیاتی «بازی دراز» در جبههی کرمانشاه بود و مدتی فرمانده لشکر انصارالحسین (ع) همدان شد. او جانشین قرارگاه امام حسین (ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده سپاه محمد رسولالله (ص) تهران نیز بود.
سردار همدانی، سرانجام، هنگام انجام مأموریت مستشاری در سوریه به آرزوی دیرینهاش رسید.
اولین سیر آفاق را در سال ۱۳۷۴ به پنجرهای سوی خرمشهر باز کردم. حاج حسین همدانی خاطرهی انگشتر سرخی را که شهید محمود شهبازی به او داده بود، برایم تعریف کرد و من برای پیدا کردن راز نگین سرخ یک سال مشق عاشقی نوشتم.
نماهنگ جدید ابوذر روحی برای شهدای شاهچراغ را در این کلیپ مشاهده کنید.
این مستند روایتی از زندگی استاد محمدعلی کریمخانی از زبان خود و فرزندان اوست.
پنجشنبه گذشته در نزدیکی آزادراه کرج-قزوین، عدهای افراد با حمله به نیروهای انتظامی و بستن راه، آنها را به شدت مجروح کردند. بعد از این واقعه عکسها و فیلمهای این خشونت تمامعیار در فضای مجازی پخش شد. عصر امروز یکشنبه روابط عمومی سپاه از دستگیری عامل اصلی سرقت سلاح پلیس خبر داده بود. سازمان اطلاعات سپاه البرز نیز فیلمی از او و نحوه دستگیریاش منتشر کرده است.