مستند «کبوتر حرم» روایتی از زندگی و فعالیت های فرهنگی و مذهبی شهید غلامعلی رجبی (جندقی) می باشد.
زمانی که سیره شهدا را از زبان کسانی که سال ها با آنها دوست و همکار بوده اند، یا جزو همرزمانشان به شمار می روند می شنویم، آنگاه در می یابیم میان یک انسان عادی و کسی که خداوند او را برای شهادت انتخاب می کند چقدر فاصله است.
شهید غلامعلی رجبی (جندقی) از جمله ستارگان درخشانی است که در سپهر شهادت و فداکاری ملت ایران می درخشد، او در تهران به دنیا آمد، آن هم در سال ۱۳۳۳ بنابراین دوران نوجوانی او مصادف بود با روزهای شکل گیری نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)؛ پدرش حاج حسن، از اساتید برجسته اخلاق و عرفان بود و نسبت به تربیت فرزندانش بسیار کوشا به همین دلیل غلامعلی به تدریج به معارف ناب اسلامی و در محیط خانوادگی آشنا شد و تحت تعالیم و تربیت پدرش، به مداحی برای اهل بیت(ع) روی آورد.
از جمله اشعار معروف شهید رجبی می توان به بیت «قربون کبوترای حرمت/ قربون این همه لطف و کرمت» اشاره کرد.
مستند «کبوتر حرم» که در دو قسمت توسط سید احمد معصومی نژاد کارگردانی شده به زندگی این شهید والامقام می پردازد؛ در این مستند بخش هایی از زندگی شهید به صورت نمایشی بازسازی شده و همچنین با برخی وعاظ و مداحان مشهور تهران نیز گفت وگوهایی صورت گرفته است.
سعید حدادیان، حاج منصور ارضی، حجت الاسلام والمسلمین پناهیان، حائری زاده، محسن طاهری، شیخ حسین انصاریان و خانواده شهید رجبی از جمله افرادی هستند که در «کبوتر حرم» با آنها گفت وگو شده است.
پخش سروده هایی از شهید با صدای خود او از دیگر بخش های این مستند است.
مستند «فرزند حبیب الله» به موضوع چگونگی نگهداری اسرای عراقی در ایران طی سال های جنگ می پردازد.
سیروس هرمزی در سال ۱۳۱۸ در سنندج به دنیا آمد، او سال ۱۳۵۸ به آمریکا رفت ولی به گفته خودش هر چقدر تلاش کرد نتوانست در کشوری غریب زندگی کند.
او با زنی عراقی ازدواج کرده بود و اقوام همسرش همگی در آمریکا زندگی می کردند و حتی یکی از آنها سناتور ایالتی بود؛ فامیل همسری اصرار زیادی داشتند که سیروس در غرب به زندگی خود ادامه دهد ولی او همچنان عقیده داشت هر چند آمریکا کشوری با امکانات زیاد است ولی وطن او نیست.
این مرد کرد بالاخره با فرزندانش به ایران بازگشت و عقیده دارد تصمیم درستی در آن زمان گرفته است.
او زندگی دوباره ای را در ایران شروع کرد؛ زندگی در ایرانی که در آستانه جنگ بود. هرمزی مأموریت یافت که گمرک ذوب آهن را با تعدادی پرسنل سامان دهی کند ولی وقتی به آبادان رفت، فرودگاه این شهر توسط ارتش بعث عراق بمباران شد.
سیروس هرمزی نمایندگی کلیساهای ایران و مسئول رابط کمیسیون حمایت از اسرا و مفقودان و اسرای مسیحی را در آن دوره بر عهده داشت؛ مستند «فرزند حبیب الله» به گوشه ای از چگونگی نگهداری اسرای عراقی از زبان سیروس هرمزی می پردازد.
این مستند، کاری از سید رضا حسینی است.
سازمان مجاهدین خلق که خیلی زود از همان اهداف اولیه خود نیز عدول کرد و مجاهدین که دیگر منافقین شده بودند، اعضای شکست خورده آن به شمار می رفتند، بعد از پیروزی انقلاب تصمیم گرفت راه خود را از مسیری که ملت ایران در پیش گرفته بود جدا کرده و رو در روی مردمی قرار بگیرد که زمانی فلسفه وجودی خود را خدمت به آنها می دانست.
در سال های ابتدایی دهه ۶۰، منافقین به دستور رجوی و دیگر سرکردگان این سازمان مضمحل شده، عملیاتی با عنوان «مهندسی» را طراحی و اجرا کردند، هدف از اجرای این عملیات وحشتناک و بی رحمانه، اعتراف گیری از هر کسی بود که گمان برده می شد با سپاه پاسداران و کمیته در ارتباط است، در این بین حتی افراد به ظاهر مذهبی هم از شر منافقان در امان نبودند چرا که بسیاری از قربانیان این عملیات طی آن سال ها، کسانی بودند که فقط چهره مذهبی داشتند.
مستند «شهدای ترور» با موضوع عملیات مهندسی، به زوایای مختلف این جنایت هولناک و ضد بشری منافقین می پردازد.
در بخش های مختلف این مستند، ابتدا به برخی فعالیت های سازمان در دوران پیش از انقلاب اشاره می شود و سپس اعترافات اعضای دستگیر شده منافق پخش خواهد شد.
همچنین به ماجرای زندگی شخصی به نام طالب اشاره می شود که زمانی در جبهه بوده و پس از مجروحیت، به کمیته انقلاب اسلامی می پیوندد و با منافقان درگیر می شود.
سید رضا حسینی تهیه کنندگی و کارگردانی «شهدای ترور» را بر عهده دارد.
موشن گرافیک “الگوی آزادی” به بررسی کارنامه جنایات گروهک تروریستی منافقین در ایران و حمایت های آمریکا از اقدامات آنها در زمینه براندازی نظام جمهوری اسلامی می پردازد.
سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین، توسط تروریست هایی تشکیل شده که هیچ اعتقاد و ایمانی به آنچه می گویند هم ندارند و سران آن، تنها به منافع شخصی خود می اندیشند و در این بین سعی دارند با فریب و تطمیع جوانان، هر روز بر تعداد خود بیفزایند.
در عین حال روش های غیر اخلاقی و ناجوانمردانه در جذب نیرو هم جزو راهکارهای اساسی این سازمان محسوب می شود به طوری که برخی افراد جذب شده به مجاهدین، نه با این قصد بلکه به نیت سفر به کشورهای اروپایی از کشور خارج می شوند ولی در دام قاچاقچیان انسان افتاده و ناگهان خود را در محاصره نیروهای مجاهدین می بینند و مجبور می شوند روزگاری دراز را در این سازمان بگذرانند.
مستند «یک داستان واقعی» روایت گر قصه زندگی افرادی است که به شوق مهاجرت و زندگی در کشورهای اروپایی، سعی داشته اند از مسیرهای غیر قانونی این کار را انجام دهند و با مشکلات زیادی روبه رو شدند و به جای اینکه مقصدشان کشورهای غربی باشد، سر از سازمان مخوف مجاهدین خلق در آوردند.
گفت وگو با یکی از این افراد که داستان مهاجرت خود از طریق عراق و سپس ترکیه را شرح می دهد بخش اصلی مستند «یک داستان واقعی» را تشکیل می دهد.
پخش تصاویری آرشیوی از اقدامات تروریستی منافقین از دیگر بخش های این مستند است.
«یک داستان واقعی» کاری است از مرتضی پایه شنا به عنوان کارگردان و تصویربردار که حامد شیشه گر تهیه کنندگی آن را بر عهده داشته است.
مستند «کمپ ثریا» به موضوع اقدامات خانواده های افراد فریب خورده در سازمان منافقین برای نجات فرزندانشان می پردازد.مستند «کمپ ثریا» به اقدامات خانواده افراد فریب خورده در قرارگاه اشرف و به عبارتی در دام منافقین می پردازد.
در این مستند می بینیم جمعی از خانواده هایی که عضوی از آنها در اردوگاه اشرف بودند به رهبری ثریا، مادری که منتظر پسرش بود، برای باز شدن درها و ملاقات با اعضای خانواده شان، مدت چهار سال در مقابل در این اردوگاه، مقاومت کردند.
بسیاری از افراد موفق به فرار از اردوگاه شدند ولی برخی هنوز در دام افکار شیطانی منافقین به سر می برند.
این اردوگاه سال ۲۰۱۴ توسط ارتش عراق، آزاد شد ولی تلاش های ثریا مقابل قرارگاه لیبرتی و آزادی بقیه فریب خوردگان همچنان ادامه دارد.
«کمپ ثریا» توسط وحید فراهانی کارگردانی شده و در آن با خانواده افراد حاضر در میان منافقان و همچنین برخی اشخاص که توانسته اند از چنگ این سازمان مخوف بگریزند مصاحبه شده است.
توضیحات : مستندی در مورد فرقه مسعود رجوی (که لعنت خدا و ملائکه و جن و انس بر او و دار و دسته فاسد و فاسقش باد) و پادگان شیطانی اشرف
مستند «نشانی» به موضوع بازگرداندن امانتی هایی به صاحبانشان که تعدادی از رزمندگان دوران دفاع مقدس هستند، می پردازد.
حین واگذاری ساختمانی در تهران ۲۵ امانتی از سال های دور پیدا شد، مستند «نشانی» روایت جستجو و رساندن این امانت ها به دست صاحبانشان است.
داستان از این قرار است که تعدادی نامه و وصیت نامه از سوی رزمندگان در طول سال های دفاع مقدس نگاشته و از سوی آنها به خانواده هایشان ارسال شده بود که اکنون همان نامه های قدیمی پیدا شده اند و به دست خودشان می رسند.
واکنش این افراد پس از دیدن دستخط خودشان و مطالبی که نوشته اند از دریچه دوربین مستندساز روایت می شود.
مستند «ما سی نفر بودیم» روایت سی غواص گردان اخلاص است که در عملیات والفجر ۸ به عنوان گردان ضربت و نیروهای خط شکن در جزایر ام الرصاص، بوارین و ماهی به خط دشمن زدند و بعد از انجام ماموریت تعداد زیادی از آنان به شهادت رسیدند، تعدادی به اسارت دشمن درآمدند و تعدادی هم مفقودالاثر شدند.
بخش مهم روایت این مستند درباره ۴ غواص است که مجبور شدند روزهای زیادی را در خاک عراق با تحمل شرایط دشوار آتش دشمن، بدون غذا پنهان شوند. سه تن از این غواصان هر کدام بعد از سپری کردن ۳ الی ۱۳ روز در خاک عراق به مواضع نیروهای خودی بازگشتند و یک تن به اسارت دشمن درآمد.
روز جمعه ماه محرم سال ۱۳۳۶ در یکی از محلههای مستضعف نشین اصفهان به نام «کوی کلم» خانواده با ایمان خرازی مفتخر به قدوم سربازی از عاشقان اباعبدالله (ع) گشت. هوش و ادب، زینت بخش دوران کودکی او بود و در همان ایام همراه پدر به نماز جماعت و مجالس دینی راه یافت و به تحصیل علوم در مدرسهای که معلمان آنجا افرادی متعهد بودند، پرداخت. اکثر اوقات پس از تکالیف مدرسه به مسجد محله به نام مسجد «سید» رفته با صدای پرطنینش اذان و تکبیر میگفت.
حسین در دوران فراگیری دانش کلاسیک لحظهای از آموزش مسایل دینی غافل نبوده و در آغاز دوران نوجوانی گرایش زیادی به مطالعه خبرها و کتب اسلامی و انقلابی داشت و به تدریج با امور سیاسی نیز آشنا شد. در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعی برای طی دوران سربازی به مشهد اعزام گشت. او ضمن گذراندن دوران خدمت، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. در آن دوره او را برای عملیات سرکوبگرانه ظفار به عمان فرستادند ولی او از این سفر به معصیت یاد کرد و حتی نمازش را تمام میخواند. از همان روزهای اول انقلاب در کمیته دفاع شهری مسئولیت پذیرفت و برای مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان قامت به لباس پاسداری آراست و لحظهای آرام نگرفت. یک سال صادقانه در این مناطق خدمت کرد و مأموریتهای محوله او را راهی گنبد نمود.
با شروع جنگ تحمیلی به تقاضای خودش راهی خطه جنوب شد و در اولین خط دفاعی مقابل عراقیها در منطقه دارخوین مدت نه ماه، با تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی بسیار کم استقامت کرد و دلاورانی قدرتمند تربیت نمود. در سال ۱۳۶۰ پس از آزادسازی بستان تیپ امام حسین (ع) را رسمیت داد که بعدها با درخشش او و نیروهایش در رشادتها و جانفشانیها، به لشگر امام حسین (ع) ارتقا یافت. حسین شخصاً به شناسایی میرفت و تدبیر فرماندهیاش مبنی بر اصل غافلگیری و محاصره بود حتی در عملیات والفجر ۳ و ۴ خود او شب تا صبح در عملیات خاکریزش شرکت داشت و در تمامی عملیاتها پیشقدم بود. حسین قرآن را با صدای بسیار خوب تلاوت میکرد و با مفاهیم آن مأنوس بود. او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت کمنظیری داشت. معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و در آموزش نظامی و تربیت نیروهای کارآمد اهتمام میورزید. حساسیت فوقالعاده و دقت زیادی در مصرف بیتالمال و اجرای دستورات الهی داشت.
از سال ۱۳۵۸ تا لحظه آخر حضورش در صحنه مبارزه تنها ایام مرخصی کاملش هنگام زیارت خانه خدا بود. (شهریور ماه سال ۱۳۶۵) در سایر موارد هر سال یکبار به مرخصی میآمد و پس از دیدار با خانواده شهدا و معلولین، با یاران باوفایش در گلستان شهدا به خلوت مینشست و در اسرع وقت به جبهه باز میگشت. در طول مدت حضورش در جبهه ۳۰ ترکش میهمان پیکر او شد و در عملیات خیبر دست راستش را به خدا هدیه کرد. اما او با آنکه یک دست نداشت برای تامین و تدارکات رزمندگان در خط مقدم تلاش فراوان مینمود. در عملیات کربلای ۵ زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شد حاج حسین خود پیگیر این امر گردید و انفجار خمپارهای این سردار بزرگ را در روز جمعه ۸/۱۲/۱۳۶۵ به سربازان شهید لشگر امام حسین (ع) پیوند داد و روح عاشورایی او به ندبه شهادت، زائر کربلا گشت و بنا به سفارش خودش در قطعه شهدا و در میان یاران بسیجیاش میهمان خاک شد.
به فرموده رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، مجاهدت شهدای غواص در عملیات کربلای ۴ هیچگاه از یاد تاریخ نخواهد رفت.چندی پیش بود که خبر یافتن پیکر پاک ۱۷۵ شهید غواص با دستان بسته منتشر و مدتی بعد هم مراسم تشییع پیکر آنها در تهران برگزار شد.
این شهدا به دلیل مقاومت تا آخرین نفس، اسیر شده و با دستانی بسته زنده به گور شده بودند و امروز، حضور آنها در میان ملت همیشه در صحنه ایران، پیامی جاودانه برای ما و همه جهانیان داشت که ملت ما اهل مقاومت و ایثار تا پای جان است.
مستند «عروج در اعماق دریا» شامل تصاویری از وداع با پیکر شهدای مظلوم غواص در دانشگاه تهران است؛ در این بخش با برخی از مردم که از شهرهای مختلف برای این مراسم در تهران حضور یافته اند مصاحبه می شود.
در بخش دوم مراسم تشییع باشکوه پیکر این شهدا به تصویر کشیده خواهد شد و احساسات درونی شرکت کنندگان در این مراسم از طریق گفت وگو با آنها روایت می شود.
مستند «شب عاشورایی» با موضوع آماده شدن رزمندگان اسلام برای انجام عملیات والفجر ۸ از شبکه افق پخش شد.
این روزها حال و هوای کشورمان عاشورایی است، عاشورایی از جنس کارون و عملیات کربلای ۴ که ۱۷۵ شهید غواص آن روزها، بر دستان هزاران ایرانی تشییع شد.
عملیات های آبی – خاکی نیروهای نظامی ایران در دوران دفاع مقدس تجلی حماسه آفرینی ها و فداکاری های بسیجیانی است که جان بر کف و بدون اتکا به نیروی مادی و امکانات نظامی، فقط و فقط برای انجام وظیفه گام در آب های خروشان نهادند و شهادت را عاشقانه خریدار شدند.
یکی از قسمت های مجموعه روایت فتح که در سال های جنگ تحمیلی ساخته شده، در مورد عملیات والفجر ۸ و تلاش رزمندگان اسلام برای شکست خطوط دشمن است.
این قسمت از روایت فتح با عنوان «شب عاشورایی» از شبکه افق پخش شد و روایت گر شب عملیات می باشد.
آنچه در شب عاشورایی می بینیم اینکه غواصان خط شکن از اروند باز می گردند تا جای خود را به نیروهای تازه نفس بدهند.