در کتاب «منتخب التواریخ»، ص۳۸۸ چاپ اوّل آمده است: یکی از قبوری که در شام واقع است، قبر حضرت رقیه بنت الحسین است. پس از آن داستان جالبی را نقل میکند. می گوید: شیخ محمدعلی شامی به من گفت: پدربزرگ مادری من سیّد ابراهیم دمشقی سه دختر داشت. دختر بزرگ، شبی در خواب حضرت رقیه (سلام الله علیها) را میبیند.
حضرت رقیه با او می گوید: به پدرت بگو که به والی شام خبر بدهد که در قبر من آب افتاده، بیاید و تعمیر کند. دختر خواب را به پدر می گوید ولی پدر می ترسد و خبر نمی کند.
شب دوم دختر وسط و شب سوم دختر سوم همین خواب را می بینند و شب چهارم خود سیدابراهیم آن حضرت را در خواب می بیند و با عتاب به او می گوید: چرا به والی خبر نمی دهی؟! سید نزد والی شام رفت و ماجرا را گفت. والی دستور داد علمای شیعه و سنی آمدند. والی گفت: قفل حرم به دست هر کس باز شود او متصدّی نبش قبر است. قفل به دست سیدابراهیم باز شد. سید قبر را نبش کرد و [در حالی که پیکر مطهر حضرتش سالم بود] آن بچه را بیرون آورد و در بغل نگهداشت و قبر را تعمیر کرد. سید پس از پایان کار از خدا خواست خدایا پسری برایم عطا کن. دعای او قبول شد و سید مصطفی به دنیا آمد. والی شام ماجرا را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت. سلطان عبدالحمید سیدابراهیم را متولی قبور شریفه کرد. و همین الآن تولیت قبور شریفه به دست سید عبّاس است که پسر سید مصطفی است. این ماجرا گویا در سال ۱۲۸۰ قمری روی داده است.
درباره حضرت رقیه سلام الله علیها
فقط برای کسانی که دلشون سنگ شده و راحت گریه نمیکنن
کلیپی بسیار تاثیر گذار و اشک آور از خاطره تشیع شهدای گمنام و مواجهه دختری با جنازه پدر که فوق العاده اشک آور و جان سوز می باشد. این کلیپ صوتی بسیار زیبا روضه ای هم از حضرت رقیه دارد که پیشنهاد می شود حتما دانلود فرمایید
درباره حضرت رقیه (س)