شهید علیرضا عبائیان کوپائی هشتم اردیبهشت ۱۳۴۳ بود که در تهران چشم به جهان گشود. بعد از تحصیلات دورهی ابتدایی به کسب و کار مشغول شد. فروشنده لباس بود. علی آقا بعد از مدتی در اثنای جنگ تحمیلی، کار خود را رها کرد و برای ادای تکلیف در جبهه حضور یافت. بیست و ششم دی ۱۳۶۵ بود که در عملیات کربلای ۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به وصال محبوب دیرین خود حضرت سیدالشهداء علیهالسلام رسید. مزار مطهرش در بهشت زهراء(س) تهران قرار دارد.
روایتگری | فکه
خاطره ای جانسوز از مادر شهید مفقود اثر
حجت الاسلام سید حسین آقامیری
تو صحرای محشر چی داریم بدیم / جواب دل مادرای شهید
دانلود کلیپ نوستالژی به من بگو وقتی که پر کشیدی ، بابام رو تو ندیدی؟
در ایام ماه مبارک رمضان با ما باشید با قسمت نوستالژیک تا مروری بر خاطره ها شود
در ایام ماه مبارک رمضان با ما باشید با قسمت نوستالژیک تا مروری بر خاطره ها شود
این سرود در دههی شصت و در سالهای دفاع مقدس از برنامهی کودک و نوجوان پخش میشد. این سرود زیبا از زبان یک فرزند شهید است که از گنجشک، ستاره و ماه سراغ پدرش را میگیرد.
فرمت :FLV
ترانهی جدید و زیبای «میراث» با موضوع پدران شهدا، با صدای «جعفر عزتی» منتشر شد و در دسترس مخاطبان قرار گرفت. این اثر که با نام «میراث» منتشر شده به خوانندگی و آهنگسازی جعفر عزتی و ترانه سرایی پیمان طالبی تهیه شده است. تنظیم این اثر برعهدهی فردین سعادت بوده است. در ادامه میتوانید ترانهی «میراث» را در «راهنوا» بشنوید و در صورت تمایل آن را دانلود نمایید.
دانلود ترانه میراث
روایت تکان دهنده ی حجت الاسلام مومنی
در مورد دختر شهیدی که حال و هوای پدر در سر داشت تا اینکه…
پیشنهاد می کنم حتما دانلود کنید…
فرمت mp3 /
حجم : ۶۲۴ کیلو بایت

این نماهنگ به سفارش سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس توسط گروه رادیویی، موسیقی و سرود مرکز بسیج رسانه ملی برای تجلیل از همسران و مادران شهدا تولید و روز یکم اردیبهشت ماه سال جاری ۹۳ در مراسمی که با حضور مسوولین لشکری و کشوری و جمع کثیری از مادران و همسران شهدا برگزار شد رونمایی گردید و بزودی از شبکه های صدا و سیما پخش خواهد شد.
بگو مادر از هشت سالی که رفت
دل خون و پیراهن چاک چاک
بگو از تگرگی که رگبار شد
درختی که غلتید تو خون و خاک
خودت بند پوتینشو بستی و
خدا خواست اون لحظه بارون بشه
پدر خوابُ از چشم دشمن گرفت
مبادا که خوابت پریشون بشه
پدر رفت تا چشم بیگانه ها
به این خاک و این خونه روشن نشه
که دستای آلوده ی هر کسی
سزاوار دستای میهن نشه
توو بیراهه فانوس راهم شدی
با دستت جهان منو ساختی
تو هر بار دنیا به ما سخت گرفت
منو یاد یک کوه انداختی
فرشته به قدر تو معصوم نیست
تا این دنیا دنیاست ممنونتم
اگه زندگیمو بریزم به پات
بازم تا دم مرگ مدیونتم
اگه پاسخ نامه هاتو نداد
فقط نذر کردی و لب دوختی
پدر مشق عشق و گرفت از حسین
تو این صبر و از زینب آموختی
می خوام گل بکارم تو میدون مین
یه کاری کنم تا که خوشحال شه
توو این راه چشمامو وا می کنم
مبادا گل لاله پامال شه