مداحی در مورد باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر (ع)
سریال جابربن حیان یک مجموعه تلویزیونی محصول سال ۱۳۸۵ شمسی به کارگردانی جواد افشار، نویسندگی جواد افشار و ابراهیم علی برزی و تهیه کنندگی این فیلم را محمدتقی انصاری بر عهده داشته است. که از شبکه سه پخش شد. این مجموعه در ۱۴ قسمت توسط شبکه الکوثر صدا و سیما تولید شده است. این سریال در شهرستان های خور و بیابانک و کاشان از توابع استان اصفهان تصویربرداری شده است. پخش اولیه این سریال در محرم سال ۸۵ شمسی بوده است.
این سریال به بخشی از زندگینامه «جابر بن حیان» شاگرد ایرانی و برجسته امام جعفر صادق (علیه السلام) میپردازد که از خراسان به سمت مدینه حرکت میکند تا به نزد امام برود ولی در مسیر راه رویدادهایی برای وی رخ میدهد که…
بازیگران سریال جابربن حیان
اکبر عبدی – حسن جوهرچی در نقش جابر بن حیان – زیبا بروفه – انوشیروان ارجمند – علیرام نورایی – عنایت بخشی – فاطمه طاهری – جعفر دهقان – کاظم افرندنیا – عزیزالله هنرآموز – علی جاویدفر – حسن اسدی – سیروس صابر – گیتی معینی – اصغر نیکخواه – بابک والی – سید حسن نجفی – محسن افشار – کریم اکبری مبارکه – فرهاد بشارتی – سودابه بیضایی – سعیده عرب – شهزاد صفوی – امیر مولوی – سعید سوزنیان کاشانی – حسین توشه
کتاب «پیلهی عشق» روایتگرِ خاطرات شیرزنان ایرانی در نقش پرستار و امدادگران در جبههی رزم یا پشت جبهه است. خاطرات آنانی که از جسم و روح، خانواده و موقعیت خود گذشتند تا بتوانند تسکینی بر دردهای برادران رزمنده و مردمان بیگناه جنگزده باشند.
حافظهی عادل تاریخ ازخودگذشتگی و حمایتهای زنان همواره صبور ایرانی را درکنار شما فراموش نخواهد کرد. زنان ایرانی با پیروی از زینب (س) که از نظر کارشناسان امروزی نقش روانشناس، جامعهشناس، روانکاو، مشاور و مربی را در آن شرایط برای سالار شهیدان کربلا و اصحاب آن حضرت ایفا میکرد، قدم در این راه گذاشتند و تا پیروزی پا پس نکشیدند.
در بخشی از کتاب «پیلهی عشق» خاطرهی یکی از پرستاران را میشنویم: «صدای شکستن غرور یک رادمرد سکوت را برهم زد: حاجی مواظب باش! سید بچهها را قیچی زدن! جان حضرت زهرا (س) بیا عقب. اشک و فریاد است و تشنج!»
از وکالت اجباری تا تهدید به مرگ از اقداماتی است که ضدانقلاب برای پیش بردن کار خود دست به آنها می زند و در نتیجه خوی دیکتاتوری خود را نمی تواند پنهان کند.
مجموعه مستند «آقا مرتضی» که محصول سازمان هنری رسانهای اوج و تولید شده در خانه مستند انقلاب اسلامی است روایتی متفاوت و بدون سانسور از زندگی شهید اهل قلم سید مرتضی آوینی است. این مجموعه مستند در سالروز شهادت این شهید بزرگوار از شبکه سوم سیما پخش گردید.
احمد سوداگر نظامی ایرانی بود که در طول جنگ ایران و عراق از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب میشد و در اغلب عملیاتهای اصلی سپاه در جنگ، حضوری فعال داشت. وی از جانبازان جنگ ایران و عراق بود و در این دوران ۱۲ بار مجروح شد.
«نخلها و آدمها» از طولانیترین رمانهای دفاع مقدس است که به قلم «نعمتالله سلیمانی» نگاشته شدهاست. این کتاب در هفتمین جشنوارهی کتاب دفاع مقدس عنوان برگزیده شد.
«سمیر» و «هانیه» دخترعمو و پسرعموی یکدیگر هستند که از بچگی پابهپای هم بزرگ شده و درصدد ازدواجاند. سمیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد سپاه میشود و این بهانهای است برای مخالفت «زارخدر»، پدر هانیه، با ازدواج آنها.
با آغاز جنگ زندگی نیز غیرعادی میشود و مهاجرت خانوادهی سمیر و عمویش را در پی دارد. در این اثنا «زارخدر» از مخالفت خود کوتاه آمده و تن به ازدواج سمیر و هانیه میدهد. سمیر و هانیه به آبادان برمیگردند تا یکی در خط مقدم و دیگری در بیمارستان، زندگی جنگی خود را شروع کنند.
سمیر پابهپای دوستانش میجنگد و شاهد شهادت دوستانش میشود؛ تا اینکه در حادثهی حملهی هوایی عراق، هانیه نیز به شهادت میرسد و سمیر در آرزوی رسیدن به هانیه، به نبرد خود ادامه میدهد.
پس از آزادسازی خرمشهر، در عملیاتی حساس، سمیر و دوستانش برای تخریب دیدهبانی دشمن اعزام میشوند که با شجاعت سمیر، کشتی دیدهبانی منفجر میشود… .
مجموعه مستند «خامنئی» توسط گروه مستندسازی تلویزیون المنار به سیر زندگی مقام معظم رهبری از بدو تولد در سال ١٣١٨ تا انتصاب ایشان به رهبری در سال ١٣۶٨ میپردازد.
تلویزیون المنار بعد از ساخت مستند موفق «روح الله» در مورد امام خمینی (ره)، این بار کار جدیدی عرضه میکند. مستند «خامنئی» عنوان اثری است که از سوی این شبکه لبنانی آماده شده است و به سیر زندگی مقام معظم رهبری میپردازد. مستند «خامنه ای» حاصل تلاش و کوشش طولانی است که پرده از اسرار پنجاه سال زندگی امام خامنه ای بردارد، تا به ما درس، غرور و افتخار بدهد، در عین حال باید گفت که این زندگی نامه نیز نمایش همه چیز نیست و هنوز اسرار بسیاری باقی می ماند و این توضیحات نیز ناکام است.
خلاصه داستان : لطفعلی خان ، کارمند با سابقه ی بانک سکته می کند . اطرافیانش به هنگام دفن او ، از زنده بودنش با خبر می شوند . برخورد با مرگ لطفعلی خان را به خود می آورد و تصمیم به توبه می گیرد. او به میان مردم می رود و از آنان حلالیت می طلبد. اما توبه ی خالص و حقیقی را به این آسانی ها نمی بیند .
مینی سریال “محرمانه در باران” به نویسندگی و کارگردانی احسان سلطانیان در مرکز اصفهان تولید شده است و از معدود فیلمهای ایران در ژانر “نوآر “است و داستانی عاشقانه و حادثهای را در چهل و دو سال پیش روایت میکند. از ویژگیهای جذاب این فیلم داستانی، تلفیق قواعد ژانر نوآر با ویژگی فولکوریک ایران و به ویژه ایل قشقایی است
محرمانه در باران” روایتگر داستانی است عاشقانه، احمد مفخم معروف به شیرمرد یک معلم عشایری در سیاه چادرهای ایل قشقایی است که سالها در حال مبارزه سیاسی بوده است که توسط ساواک دستگیر میشود و مأمور انتقال شیرمرد به تهران یکی از نیروهای ژاندارمری سمیرم است که سالها قبل شاگرد شیرمرد در سیاه چادرها بوده است و حالا او بر سر دو راهی عشق و معرفت قرار میگیرد.
این فیلم به تهیه کنندگی احسان سلطانیان تولید شده است و دیگر عوامل آن عبارتند از: مدیرفیلمبرداری مجید محسنی، مدیر تولید مجید نعمت الهی، تدوین مهدی دهقان، صدابردار سعید بهرامی، گریم نفیسه علیزاده، طراح صحنه مسعود جزایری، طراح لباس مهناز شکوه فر، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان هادی مسعودی، دستیار اول فیلمبردار محسن شکرالهی، مدیر تدارکات حمید تربتیان، مدیر جلوههای ویژه میدانی حمید رسولیان، منشی صحنه جیران جناب، عکاس فروغ سلطانیان و بازیگری مهران هادی، حسن جویره، امین زارع، بی ژن افشار، شهاب غزالی، جهانگیر نکویی، مهرداد فرید، شهره موسوی، حجت اله نجف پور، هادی مسعودی، رؤیا زیرک قشقایی، محمد قربانی، ابراهیم رحمانی، علی عابدی و مونا کرمی.
«قصهی ناتمام» روایت داستانیِ تلخیها و شیرینیها، انتظارها و وصلها و بغضهای فروخوردهی مادران و همسران و خانوادههای دلاورمردان مدافع وطن و حرم است.
خیبر ایـن بـار نـه در بیابـانهـای اطـراف مدینـه کـه در نیزارهای هورالهویـزه بـود و تـا نگویـی بـه مـن کـه چه حکایتـی بـود در نـوای ایـن نیها، دست از تـو نمیکشـم! چـه دیدیـد در خلسـهی جزایـر مجنـون کـه دیوانهترتان کـرد و چه یافتیـد در طلائیـهی زرخیـز؟ دشـمن ایـن خیبـر، نـه یهودیـان کافـر کـه مسـلمانان همکیـشِ همسـایه بودند و مسـلمان نه، که انسـان نیز نبود آن دشـمنی که روا میداشـت آنچه بـر مـا روا داشـت! او کـه دیوانه شـد وقتی چنین جانبـرکف میدیدتان و از خشـم میمُرد وقتـی بـا بنبسـت تدبیرتـان روبهرو میشـد. پس نامسـلمانان خدانشـناس دیگـر را از خـاور و باختـر بـه یـاری خواند و چندین روز بیسـابقه بـر سـرتان بمـب بارانیـد؛ امـا دریـغ کـه خشـمش فـرو ننشسـت، تـا سـرانجام از کاسـهی چهکنـم چهکنمـش غـول افعـی سـر بـر آسـمان آورد و از نیـش نفریـن شـدهاش زهـر بـر سـرتان ریخت.
نریمان ذاکر زاده بساز و بفروشی است که از هر راهی کسب درآمد می کند و اعتقاد به کسب روزی حلال و … ندارد. در گیر و دار یک معامله کلان، موبایلش زنگ می خورد و به او می گویند که اسمش برای حج تمتع در آمده است. نریمان باور نمی کند، چراکه هیچ وقت آدمی نبوده که بخواهد حج تمتع برود و عقیده دارد اشتباهی شده است. پس از روشن شدن مدارک، معلوم می شود پدر نریمان (حاج عبدالرسول) که مردی متدین و خداترس بوده، سالها پیش به اسم پسرش حج تمتعی ثبت نام کرده و دلیلش را در نامه ای ذکر کرده است و …..
کتاب «کمین» مجموعه خاطراتی از هشت سال دفاع مقدس را روایت میکند.
سال ۱۳۶۵ من در کلاس سوم متوسطه، در دبیرستان آیتالله طالقانی شهرستان نیشابور، تحصیل میکردم. اونموقع کشور حالوهوای خاصی داشت و این حالوهوا و شوروشوق در محیط مدرسهی ما هم موج میزد.
آخرِ سال بود و همگی برای امتحانها آماده میشدیم. هرروز در کلاس خبرهای جدیدی از جبههای جنگ به گوش میرسید و دانشآموزان با شوق و هیجان از بستگان و دوستان خودشون که در جبهه بودند، خاطراتی را برای هم نقل میکردند. تعدادی از همکلاسیهای من که ازنظر جسمی از من قویتر بودند و یا سنشان بیشتر بود، برای رفتن به جبهه نامنویسی کرده بودند و تعداد انگشتشماری هم در جبهههای جنگ حاضر شدهبودند.
یادمه بچههایی که به جبهه رفته بودند، خیلی راحت در محیط دبیرستان مشخص بودند، چون لباس بچههای جبهه یه جفت کفش کتونی و یه شلوار بسیجی خاکی بود که اونها را از دیگران متمایز میکرد. من با احترام زیادی به اونها نگاه میکردم و توی دلم میگفتم: خوش به حالتون! ای کاش میشد که منم یکی از این شلوارهای بسیجی رو بپوشم. خلاصه که چندروزی تمام فکرم رو رفتن به جبهه مشغول کردهبود.