حجت الاسلام والمسلمین طائب و هم نسلی هایش به تضعیف اهداف پنهان دشمن در خاک کشورمان راضی نمی شوند و تا افول آمریکا و نابودی رژیم صهیونیستی آرام نمی نشینند.
به مناسبت سالروز وفات عارف واصل آیت الله ملا رضا مدنی کاشانی، نگاهی به زندگی سراسر نور این عالم ربانی میاندازیم.
امام جواد علیهالسلام مظهر مبارزهى با باطل بود، او کوششگر براى حکومت الله بود. ۱۳۷۶/۶/۱۷ او نمودار و نشانهى مقاومت است. انسان بزرگى که تمام دوران کوتاه زندگیش با قدرت مُزَور و ریاکار خلیفهى عباسى -مأمون- مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمى عقبنشینى نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل کرد و با همهى شیوههاى مبارزهى ممکن، مبارزه کرد. ۱۳۶۰/۲/۲۵
دوباره شام غریبانی گرفته دلم
میان کوچه ی غم خانه ای گرفته دلم
شبیه شمع که تا پای مرگ می سوزد
برای غربت پروانه گرفته دلم
چو مادران جوان مرده اشک میریزد
چو سوگواری جانانه ای گرفته دلم
ندارم آب میان بساط خود جز اشک
چه حس و حال غربیانه ای گرفته دلم
بقیع خلوت و خاموش روزهای توام
ببین چگونه در آغوش روزهای توام
سلام حضرت زهرا گدایت آمده است
حریم بض گلو گیر من دوباره شکست
یک عمر با دل من ذره پروری کردی
برای من که غریبم تو مادری کردی
به سینه می زنم و می زنم و به سیم جنون
بیا قدم بگذاریم در حریم جنون
به سوز ناله ی عشق و به آه صبر قسم
به روضه خوانی خورشید و اشک ابر قسم
که قد ماه به پای غمت کمان شده است
که باد محض عزای تو نوحه خوان شده است
نفس بده که دم مرگ روی دست شما
تمام خلق بگویند گفت: یا زهرا (س)
سریال تا صبح در مورد «مستانه» داکتر جوانی است که در مبارزات انقلابی شرکت فعال دارد. او با عمویش جنرال «بدر» که یکی از جنرال های عالیرتبه شاهنشاهی است، زندگی میکند. «سیاوش» پسر جنرال بدر که در خارج از کشور اقامت دارد، با پایان تحصیلات دانشگاهی به ایران بازمیگردد و به صف مبارزان انقلابی میپیوندد و … .

امروزه بسیاری از کوچهها با نام بزرگ شهدا مزیّن شدهاند. روزگاری این نام و نشانها، جزء مهربانترین و بااستعدادترین جوانان اهل محل بودند که همه از خوبیها و بزرگیهایشان میگفتند؛ مانند کوچهی شهید بزرگی.
«رضا»، پسر کوچک خورشیدخانم، به جبهه رفته است و خورشید خانم و همسرش با یادگاریهای رضا روزگار میگذرانند. رضا مدام برای مادرش نامه میفرستد، تا اینکه خبر شهادتش به دست مادر میرسد.
عکاسیِ همهی مجالس محل برعهدهی رضا بود و اگر کسی میخواست، حتی نقاشیشان را میکشید و یادگاریهای رضا در خانهی تکتک اهالی کوچهی شهید بزرگی باقی مانده است. وسایل عکاسی و نقاشی او همچنان در مغازهاش مانده است و به چیدمان آن هم دست نزدهاند.
قبل از اینکه رضا به جبهه برود، دلش میخواست با دختری به نام مریم ازدواج کند. اما اوضاع به گونهای پیش رفت که به جبهه برود و درخواستش را هیچ وقت مطرح نکند.
رضا در جبهه، با نوشتنِ نامهای از مادرش خواست همچنان دست نگه دارد تا خودش برگردد و به خواستگاری بروند و انگشتر و پارچهای را که برای مریم خریده بود، به او هدیه کند؛ البته هیچگاه این اتفاق نیفتاد و رضا هیچوقت برنگشت و مریم هم ازدواج کرد و از محل رفت….
* نمایش «کوچهی شهید بزرگی» دربردارندهی پنج داستان «اصل و قلب»، «بود و نبود»، «دوست و دشمن»، «مهر و کینه» و «وصل و فصل» است.
درباره امام زمان (عج)
ای جمعه ی دیدارت پایان پریشانی باز آی و خلاصم کن از بی سر و سامانی ♩♬
از مهر تو لبریزم ای ماه دل انگیزم برگم که چنین عاشق در پای تو میریزم !..!
با یاد تو سرمستم دل بردی و دل بستم هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم ♩♬
هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم بیا مهدی!..!
آرامش دل هایی آرام دل مایی ای پادشه خوبان وقت است که باز آیی ♩♬
ای پادشه خوبان وقت است که بازآیی بیا مهدی !..!
پیراهن یارم کو آشفته و آشوبم یعقوب نی ام اما هم گریه یعقوبم ♩♬
میسوزم از این هجران میبارم از این دوری آخر چه کنم با این مشتاقی و مهجوری!..!
با یاد تو سرمستم دل بردی و دل بستم هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم ♩♬
هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم بیا مهدی !..!
تو جسم مرا جانی تو یوسف دورانی تو مهدی موعودی تو وعده قرآنی ♩♬
خلاصه داستان:
یحیى معلم جوان روستا، به عنوان نیروی داوطلب و مردمی، به جبهه هاى جنگ اعزام میشود، نارگل همسر جوانش که باردار است به همراه دو کودک خردسالش چشم انتظار بازگشت یحیى است که خبرهاى مختلفى به نارگل میرسد، از شهادت تا مجروح شدن و در نهایت خبر مفقود الاثر شدن یحیى… نارگل اما روایت دیگرى براى خود دارد…
بازیگران:
بیتا سحر خیز، نازنین فراهانی، عبدالرضا اکبری، کوروش سلیمانی، مزدک رستمی، سوگل طهماسبی، مریم کاظمی، حسام محمودی، الهام جعفرنژاد، طوفان مهردادیان، مینا نوروزی فر، ساقی زینتی، مهری آل آقا و …