نام عملیات: کربلای ۷
زمان اجرا : ۱۳۶۵/۱۲/۱۳
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر) : ۲۴۸۵ نفر
رمز عملیات: یا مولای متقیان
مکان اجرا: منطقه عمومی حاج عمران – محور شمالی جنگ
ارگانهای عملکننده: نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی
اهداف عملیات: آزادسازی ارتفاعات سرکوب منطقه و ارتفاعات گردمند
دستاوردها: فتح ارتفاع ۲۵۱۹ گردمند ،تپه سرخی ،یال کله اسبی
عملیات کربلای ۷ ، ضربهای از شمالیترین منطقه جنگی به دشمن
«ستار ابراهیمی» نامی آشنا برای رزمندگان ایرانی و مردم کشورمان است، مردی که البته برای عراقی ها بیشتر شناخته شده بود به طوری که به شهادت رسید، رسما عراق، با شادمانی این خبر را منتشر کرد.
شهید حاج ستار ابراهیمی، در یکی از روستاهای بخش رزن استان همدان به دنیا آمد؛ خانواده او بسیار مذهبی بودند و همین امر تاثیر ویژه ای بر روی ستار گذاشت.
وقتی تحصیلات ابتدایی را به پایان رساند به خاطر مشکلات مالی ترک تحصیل کرد و راهی تهران شد؛ در سال ۵۵ به خدمت سربازی اعزام شد و البته توانست حین خدمت، مدرک سوم راهنمایی را اخذ کند.
پیش از انقلاب در فعالیت های مبارزاتی نقش آفرین بود و بعد از انقلاب هم کمیته اسلامی رزن به پاسداری از دست آوردهای انقلاب مشغول شد و پس از مدتی هم به سپاه پیوست.
عضویت در تشکیل تیپ انصارالحسین(ع) نخستین مرحله ورود او به جنگ تحمیلی بود؛ ستار همدانی با مسئولیت های مختلف در عملیات های زیادی از جمله ۱۱ شهریور، ثارالله، فتح المبین، بیت المقدس، والفجر مقدماتی، رمضان، والفجر ۲، والفجر ۵، میمک، جزیره، خیبر، والفجر۵ ، کربلای ۴ و در نهایت کربلای ۵ که در آن مسئولیت گردان ۱۵۵ را برعهده داشت به جنگ با دشمن بعثی پرداخت.
تیمور ابراهیمی، برادر و همرزمش می گوید: در یکی از عملیات ها وقتی به محاصره افتادند و نمی توانستند، تیراندازی کنند، بعثی ها حاج ستار را با اسم صدا کردند و گفتند، اگر تسلیم شوی با تو کاری نداریم، آنها ۷۲ ساعت در باتلاق های منطقه در محاصره بودند در حالی که از هر طرف نارنجک به طرفشان پرت می شد، در آنجا ستار زخمی شد.
مستند «ستار ابراهیمی» در گفت وگو با همرزمان و دوستان این شهید بزرگوار، به بخشی فعالیت های او در دوران جنگ می پردازد؛ گفتنی است کتاب پر فروش «دختر شینا» زندگی نامه قدم خیر محمدی کنعان همسر شهید ستار ابراهیمی است که در کشورمان با استقبال گسترده ای مواجه شده است.
احمد عبدالرحیمی کارگردانی این مستند را بر عهده دارد.
در مستند «سرباز واهیک» همچنین صحنههایی از حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در منزل این شهید ارمنی برای اولین بار نمایش داده میشود. کارگردان این مستند «روح الله عبادی» است و ساخت آن از سوی موسسه فرهنگی- هنری اکسیر پژوهش صورت گرفته است. تولید کنندگان مستند «سرباز واهیک» این مستند را به مناسبت میلاد حضرت عیسی(ع) به هموطنان ارمنی تقدیم کردهاند.
حاج علی رحمانی از رزمندگانی است که در ابتدای جنگ تحمیلی درکنار سرداران شهیدی همچون عدنان ثابوته و…در دفاع از میهن اسلامی درمقابل تجاوز دشمن سینه سپر کردند ودرجبهه های غرب کشور مانع از پیشروی نیروهای بعثی به خاک میهن اسلامی شد ودراین راه دوچشم ویک دست ویک پای خود را تقدیم آرمان های انقلاب اسلامی نمود.
این مستند به دیدار این جانباز عزیز با حضرت امام خامنه ای در مورخه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴ اختصاص دارد.
مستند «زریوار و مریوان» درباره شهدای گمنام عملیات والفجر ۴ و تلاش های فرهنگی جوانانی که به عنوان خادم الشهدا، بی هیچ چشمداشت معنوی برای زنده ماندن یاد و خاطره همه شهدای انقلاب و دفاع مقدس مشغول فعالیت هستند.
در کنار دریاچه زریوار در غرب کشور، یادمانی از شهدای گمنام این عملیات نصب شده و گروهی از جوانان نیز با محوریت این منطقه، فعالیت های فرهنگی خود را سامان دهی می کنند.
«زریوار و مریوان» به مصاحبه با برخی از همین افراد اختصاص دارد؛ آنها معتقدند اگر جوانان نیازمند حیاتی پر نشاط و معنوی هستند، می توانند با اتکا به سیره زندگی شهدا، الگویی جامع و کامل در اختیار داشته باشند.
اردوهای راهیان نور به این مناطق، توسط همین افراد سامان دهی شده و مستند «زریوار و مریوان» گزارشی از همین سفرهاست.
سخنرانی فوق در اسفند ماه ۱۳۹۳ و در دانشگاه ولی عصر (عج الله تعالی فرج الشریف) رفسنجان ارائه شده است.
واحد فرهنگی هیئتالرضا محفل بسیجیان و رهروان شهدا با همکاری ستاد مردمی مدافعان حرم، نماهنگ “”یه عده مادرای پهلوون” را در آستانه هفته دفاع مقدس به منظور پاسداشت شهدای مدافع حرم و شهدای لشگر افغانستانی فاطمیون منتشر کرد. این نماهنگ با صدای حاج عبدالرضا هلالی و شعر محمدجواد پرچمی و سعید پاشازاده به شهدای افغانستانی مدافع حرم تقدیم میشود.

این کتاب گویا روایتی است مستند و نمایشی از زندگینامه و خاطرات آزادهی شهید «احمد روستایی».
«مریم»، نویسندهی جوان رادیو، قرار است زندگینامهی «شهید احمد روستایی» را تبدیل به نمایش رادیویی کند. او به همراه بازیگران نمایشنامه که نقش شهید و خانوادهاش را ایفا میکنند، صحنههایی از گذشته را بازسازی کرده و از لحظهی تولد شهید احمد روستایی نمایش را آغاز میکنند.
مریم شبها خواب مادر شهید را پشت حصار زندانی با عکس پسر شهیدش در دست میبیند و در حالی که تلاش میکند به مادر شهید نزدیک شود، باد شدیدی او را به عقب میراند و او با وحشت بیدار میشود.
نمایش بهخوبی پیش میرود تا اینکه مریم مشکوک به کرونا میشود….
* نوجوان هفده ساله ملایری «شهید احمد روستایی» در عملیات «مطلعالفجر» به اسارت دشمن بعثی درآمد. او مدتها در زندان «الکرخ» عراق زندانی بود که در همان مکان نیز به شهادت رسید. اما هیچکس از سرنوشت او آگاهی نداشت، تا اینکه در تفحص پیکر شهدا در زندان الکرخ، پیکر پاک این شهید والامقام بعد از ۳۵ سال پیدا شد و نزد خانوادهاش بازگشت.

«سعید توسلی» فرماندهی گروهانی که پس از سالها اسارت به وطن بازگشته است، پس از مدتها میپذیرد تا خاطرات دوران جنگ و اسارت را برای خبرنگاری به نام «احسانی» بازگو کند.
«سعید توسلی» مدّتی است که از اسارت بازگشته است و همراه مادرش در یک خانهی اجارهای زندگی میکند. او حاضر به مصاحبه با هیچ خبرنگاری نیست، چون دل خوشی از هیچ کدام از آنها ندارد؛ چرا که بسیاری از آنها حرفهای او را تحریف کردهاند.
اما سرانجام او به یک خبرنگار جوان اجازهی گفتوگو میدهد؛ چراکه از صداقت او خوشش میآید و همچنین او از یک روزنامهی تازهتأسیس است که مختص بچههای جبهه است.
گروهان سعید توسلی برای شناسایی راهکارهای عملیاتی که در پیش است و همچنین انهدام سنگرهای تازهتأسیس که مانع جدّی بر سر راه عملیات است، با گذشتن از دشتها، بیشهها و رودخانههای طغیانگر و با گذر از کنار سنگرهای دشمن و پیوستن به دیگر رزمندههایی که از محورهای دیگر حرکت کردهاند، راه خود را به میعادگاهشان با حیدر و همرزمان او هموار می کنند.
دلشوره و نگرانیِ عجیبی در سعید بهوجود میآید. این همه سکوت و بیتوجهیِ دشمن که انگار به خواب مرگ فرورفته است، او را نگران کرده که نکند عملیات آنها لو رفته باشد.

کتاب «اردوگاه نهروان» مجموعه خاطرات آزاده «یعقوب عبدالحسیننژاد» است. این اثر شامل ۲۰ خاطرهی این آزادهی سرافراز از دوران دفاع مقدس و سالهای اسارت در اردوگاه نهروان است.
دربارهی کتاب
عبدالحسیننژاد در لشکر ۹۲ زرهی و تیپ یک گردان زرهی ۲۳۲ (گروه تانک) خدمت میکرد که در ۳۱ تیرماه ۱۳۶۷ به اسارت متجاوزان عراقی درآمد و در ۲۲ مهر سال ۶۹ به میهن بازگشت.
او دربارهی انگیزهی نگارش «اردوگاه نهروان» در مقدمهی کتاب گفته است: «فوت مادرم که رنجهای بسیاری را بهسبب اسارت من در عراق متحمل شدهبود، انگیزهی مرا در ثبت این اوراق افزود تا با هدیهی این اثر به روح ملکوتیاش بخشی از دِینم را ادا کردهباشم.»
«اردوگاه نهروان» در بیست بخش نوشته شده و به موضوعهایی چون نجات تانک، وضعیت اردوگاه، استاد خط، کار فرهنگی، فرار یا خودکشی، جاری زندگی، تبادل و … میپردازد.
در بخشی از این کتاب میشنویم:
کریم عراقی نام مرا صدا زد و به اشارهی دست گفت:
– بیا.
و من از صف آمار برخاستم و به طرف او راه افتادم و جلوی قامت کشیدهی او ایستادم. خیره شد و به چشمانم نگاه کرد. قبل از اینکه سؤالی کند و من حرفی زده باشم، دست راست خود را بالا برد و با تمام قدرت بر صورتم کشیدهای نواخت. وقتی دستش به سمت صورتم در حرکت بود، پلکهایم را روی هم گذاشتم و محکم به هم فشردم. کشیدهای با تمام قدرت دم گوشم زد و پردهی گوشم خونریزی کرد. کف پاهایم لخت بر روی موزائیک بود. برقی از آنها تمام وجودم را لرزانید.
او گفت:
نمیگذارم از فردا نفس راحتی بکشی!
یک ماه بود که هر روز مرا به باد کتک میگرفت و قصهی او پایان نداشت.
سرباز حامد عراقی در غیاب کریم سیاه، مسئولیت کتک زدن مرا به عهده داشت و با احساس مسئولیت، انجام وظیفه میکرد… .
* کتاب:
اردوگاه نهروان
مؤلف: یعقوب عبدالحسینزاده؛
ویراستار: محمدقاسم فروغیجهرمی؛
تعداد صفحات: ۱۲۸؛
ناشر: نشر شاهد؛
زبان: فارسی؛
سال چاپ: ۱۳۹۲.
روایت جهاد خودکفایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به همراه انتشار یک «سند بهکلی سری» از دوران جنگ تحمیلی را برای اولین بار در مستند «تغییر ماموریت» ببینید.
به مناسبت سالروز گرامیداشت شهیدان اطلاعات سپاه کشور، به دیدار خانواده شهید حاج عباس عاصمی فرمانده اطلاعات سپاه علی بن ابیطالب (ع) قم رفتیم و پای صحبت خانواده این شهید گرانقدر نشستیم.
مجموعه مستند «آقا مرتضی» که محصول سازمان هنری رسانهای اوج و تولید شده در خانه مستند انقلاب اسلامی است روایتی متفاوت و بدون سانسور از زندگی شهید اهل قلم سید مرتضی آوینی است. این مجموعه مستند در سالروز شهادت این شهید بزرگوار از شبکه سوم سیما پخش گردید.