سال تولید : ۱۳۶۶
کارگردان : سیروس تسلیمی
بازیگران: فرامرز قریبیان ، محمد بانکی ، حسین ملاقاسمی ، کاظم افرندنیا ، علی برجسته ، اصغر بانکی ، عباس مختاری و …
خلاصه داستان : سروان ترابی در یک عملیات ارتش در گذرگاه آبی جنوب مجروح می شود و در بیمارستان فوت می کند. دو گلوله ی ژ.۳ او را از پا در آورده است. دکتر مراتب شک خود را گزارش می کند. سرگرد جلایر از سوی رکن دو ارتش وظیفه می یابد تا پرونده را دنبال کند. تحقیقات سرگرد روشن می سازد که سروان ترابی با تفنگ ژ. ۳ استوار سهرابی ، که مدتی قبل مفقود شده ، به قتل رسیده است. استوار سهرابی در مظان اتهام قرار می گیرد ، تا این که معلوم می شود یک غواص عراقی . که تفنگ استوار را به دست آورده ، سروان ترابی را هدف گلوله قرار داده است.
کارگردان : محمد حسین مهدویان
بازیگران : هادی حجازی فر ، امیرحسین هاشمی ، ابراهیم امینی و عماد محمدی
خلاصه داستان : در فیلم ایستاده در غبار ، احمد که عصیان نوجوانی اش را در سکوت گذرانده، فرمانده لشگری میشود که باید در دروازه های خرمشهر با دشمن بجنگند اما سرنوشت او فرسنگ ها دور از مرز ایران رقم میخورد و…
فیلمی زیبا از دفاع مقدس محصول ۱۳۷۶ و کارگردانی اکبر حر.
خلاصه: در زمان جنگ تحمیلی به یک گردان غواص مأموری داده می شود ضمن نفوذ به جزیره های عراق ـ ام الرصاص و ماهی ـ نقطه مشکوکی را در آن جا شناسایی کنند که در واقع مخفی گاه مهمات شیمیایی عراق است. با سرگرم کردن عراقی ها پیش قراولان فتح فاو وارد منطقه می شوند و …
بازیگران: حسن عباسی، محمد برسوزیان، حبیب اله الهیاری، شهرزاد صفوی، سیدمحسن خرم دره
غوص های ماندگار / فیلم سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی / لینک مستقیم دانلود
استاد رحیم پور ازغدی در این سخنرانی به خاطرهگویی از شهدای غواص عملیات کربلای ۴ پرداختند.
غوص های ماندگار / فیلم سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی
مدت زمان : ۲۷ دقیقه
کیفیت : TVRip (عالی) – [ریلیز اختصاصی مبین مدیا]
حجم کل : ۲۳۱ مگابایت
[بزرگداشت شهدای غواص – مشهد ۱۳۹۱]
کاری از : شبکه چهارم سیما

نادر که رفیق صمیمی ابراهیم است و از بچه گی با هم بزرگ شدن در عملیاتی که برای شناسایی رفتند ابراهیم زخمی می شود و نمی توانند او را به عقب بر گردونند نادر که به مادر ابراهیم قول داده است که مراقب پسرش باشد می خواهد به جایی برگردد که ابراهیم زخمی شده است تا اورا به عقب برگرداند حاج اسماعیل فرمانده گردان مشغول طراحی یک عملیات است برای نجات ابراهیم و می خواهد کاری کند که دوست صمیمی اش نادر در این عملیات او را همراهی نکند، اما نادر او را به قرآن قسم می دهد که اجازه دهد در این عملیات کنارش باشدو…
روایتگری بسیار زیبا و شنیدنی حاج حسین یکتا با موضوع شبهای علمیاتی جنگ در شلمچه را با لینک مستقیم از سایت کربلا دریافت نمایید.
فیلم تلویزیونی «چند پاره از داستان اسماعیل» ساخته سعید نقدزاده ـ در فرم اپیزود یک است و در ساختار نیز به جای برش زمانی و بازنمایی یک مقطع از زندگی قهرمان داستان به شکل خطی و طولی، زندگی شخصیت اصلی قصه یعنی اسماعیل را از نوجوانی تا شهادت و حتی زندگی دخترش بعد از شهادت او را در قالب پنج اپیزود روایت میکند.
این رویکرد اقتضا میکند در این روایت تاریخی تحولات شخصیتی قهرمان در مقاطع زمانی مختلف مورد تحلیل و قضاوت قرار بگیرد. این نوع روایت زندگی فارغ از کشمکشها و فراز و نشیبهایی که میتواند با ایجاد تعلیق و همراه کردن مخاطب همراه باشد منطق روانشناختی شخصیت و تحولات اخلاقی ـ رفتاری او را قابل پذیرش و فهمتر میکند، ضمن اینکه مخاطب با سیر تحولات درونی و بیرونی قهرمان قصه همراه میشود، همچنان که در این فیلم میبینیم اسماعیل در اپیزود اول بهعنوان یک نوجوان با اسماعیلی که به مرحله شهادت میرسد چه تغییراتی کرده و چگونه به پختگی و کمال نزدیک میشود.
مخاطب، اسماعیل را نه صرفا در اپیزودهای مختلف و نه حتی صرفا در مقاطع مختلف زمانی که در موقعیتهای مختلف ایمانی ـ اخلاقی محک میزند و این به روایت سریالی کمک میکند. بهرغم همذاتپنداری عمیقتر، باور قهرمان و درونی کردن ارزشهای او در دل مخاطب شکل میگیرد و بتدریج در ذهن او نفوذ میکند، هرچند گاهی ریتم آهسته روایت، انسجام درونی آن را کم میکند.
روایت مقاطع مختلف زندگی اسماعیل کمک میکند مخاطب قهرمان خود را نه صرفا در یک موقعیت خاص و ویژه که در موقعیتهای مختلف حتی خارج از متن و فضای جبهه ببیند، بسنجد و محک بزند که در نهایت با این نگاه همهجانبه و چندبعدی شناخت دقیقتری از سوی مخاطب نسبت به قهرمان فیلم و پیام و ارزشهای فیلم صورت بگیرد.
ما اسماعیل را هم در جبهه و مقابل دشمن میبینیم و هم در خانه و کنار دوست، فامیل و همسر. این نگاه موجب میشود قهرمان قصه تکبعدی نباشد و باورپذیرتر شود. چند پاره از زندگی اسماعیل در عنوان خود نیز مبین همین معنا و موقعیت است. ضمن اینکه این مقاطع مختلف از زندگی اسماعیل مخاطب را هم در معرض قضاوت عادلانهتری قرار میدهد. اینکه قهرمان قصه فقط در میدان جنگ قهرمان نیست یا تاکید بر این نکته که قهرمان بودن صرفا در عرصه نبرد و جبهه جنگ تحقق پیدا نمیکند که متن زندگی نیز نیازمند قهرمان است، نیازمند اخلاقی زیستن و نیاز به گذشت و ایثار و فداکاری. ماهیت فیلمنامه هم با ماموریت رسانهای شبکه دو انطباق دارد و ردپای توجه به بنیان خانواده و زندگی را میتوان در روایت یک قصه جنگی و آدمهایش جستجو کرد.
نگاه خانوادگی به این موضوع در اپیزودهای آخر بویژه وقتی دختر اسماعیل (نفیسه روشن) وارد قصه میشود، نمود بیشتری پیدا میکند و میتوان تاثیرات تربیتی یک شهید را در پرورش فرزندش درک کرد. جالب اینکه در این فیلم با اثری روبهرو هستیم که زندگی پس از مرگ قهرمانش را هم به تصویر میکشد و نشانههای آن را میتوان در زندگی اطرافیان او ردیابی کرد.
در اپیزود آخر دختر اسماعیل به دیدار دوستان پدرش میرود که همگی از جانبازان جنگ و بازماندههایی از جنس پدرش هستند تا به واسطه این گذر طولی در مسیر قصه، ادای دین به همه کسانی که خود و اطرافیانشان تحت تاثیر دفاع مقدس بوده در آینه تصویر قرار بگیرد.
در این فیلم رزمنده، همسنگر، فرمانده، شهید، پدر شهید، مادر و همسر و فرزند شهید و جانبازان جنگ تحمیلی هر کدام درموقعیت خود واقعیتهای جنگ را بازنمایی میکنند و در نهایت در خود قصه فارغ از روایت موقعیت شاهد یک نوع لحن گزارش گونه و مستند درباره آدمهای جنگ هستیم.
همین رویکرد زندگی محور به قصه موجب شده تا با یک فیلم جنگی – حادثهای- و اکشن مواجه نباشیم و بیش از آنکه صحنههای نبرد و مبارزه به تصویر کشیده شود، فلسفه دفاع، جهاد، جنگیدن و روابط معنوی و انسانی در این فضا روایت میشود و آدمهای قصه هم خیلی فانتزی و نمایشی به نظر نمیرسند و مخاطب حس میکند این آدمها از جنس خودشان هستند با همان ویژگیها و خصلتهای انسانی.
فیلم چند پاره از داستان اسماعیل، روایت زندگی در دل جنگ است و اینکه جبهه یک فرصت و مجال برای محک زدن و درک زندگی و چگونه زیستن است؛ تصویری که پارههایی از وجود آدمی را در تجربه موقعیتهای دشوار اخلاقی ـ انسانی بازنمایی و تاکید میکند خود زندگی یک جنگ دائمی برای انسان زیستن است.
خلاصه داستان : نوجوان رزمنده ای باید به تنهایی چندین اسیر عراقی را به پشت جبهه منتقل کند، اما در این کار با مشکلاتی مواجه می شود و به دلایل مختلف، کسی با وی همکاری نمی کند و مجبور می شود که این کار را به تنهایی انجام دهد و در این راه اتفاقاتی برایش پیش می آید….

حالوهوای کتاب در زمان گذشته سپری میشود و تا زمانِ فعالیتهای ناخدا مجید دائمی در سازمان عقیدتی، سیاسی ارتش ادامه مییابد.
«غم از دست دادن سعید برای من خیلی سخت بود، اما همین که راهش را ادامه میدادم، مرهمی شده بود برای قلب خسته و زخمی من.
طبق گفتهی مسئولان برای ورود به نیروی دریایی ارتش، اول باید چندین دورهی تخصصی را میگذراندم. این دورهها آنطور که من شنیده بودم، خیلی سخت و طولانیمدت بود. به یاد حرفهای پدرم افتادم: «باید برای دوست داشتن و به دست آوردن آن چیزی که دوست داری، بهایی رو پرداخت کنی.» من هم برای رسیدن به این آرزوی خودم، خیلی تلاش کرده بودم، پس با جدیت تمام اولین قدم را برداشتم…».
* دریا خانه من است (خاطرات ناخدا مجید دائمی)، نویسنده: علی اسفندیاری، ناشر: سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران (آتش بار)، ۱۳۹۳.