
این داستان، سرگذشت واقعی و تلخ، اما سراسر عشق و استقامت است از «ناهید فاتحی کرجو»، نوجوان ۱۶ساله، که در آخرین روزهای دیماه ۱۳۵۹ به دست کومولهها در سنندج ربوده و شکنجه میشود. مادرش سیده زینب بهدنبال اوست؛ تا اینکه… .
چندوقتی از ربودهشدن ناهید گذشته بود که خبرِ گرداندن دختری در روستاهای کردستان، با دستانی بسته و سری تراشیده، بهجرم اینکه «این جاسوس خمینی است!» همهجا پخش شد. یک روستایی گفته بود: آنها سر دختری را تراشیده بودند و او را در روستا میگرداندند. گفته بودند آزادت نمیکنیم، مگر اینکه به خمینی توهین کنی!او «ناهید» بود که با شهامت و ایستادگی تحسینبرانگیز از مقتدای انقلابی خود حمایت کرد و زیر بار حرف زور آنها نرفت. مردم روستا در آن شرایط سخت که جرئت حرفزدن نداشتند، به وضعیت شکنجهی وحشیانهی این دختر اعتراض کردند، اما هیچ گوش شنوا و مرد عملی پیدا نشد که ناهید، دختر جوان و انقلابی، را از چنگال ستم آنها رهایی بخشد.از روز ربودهشدن او ۱۱ ماه میگذشت که … .* در سال ۱۳۹۲ کتاب سمیه کردستان، نوشتهی مهدیه شادمانی، با مقدمهای از محمدرضا نقدی (ریاست وقت سازمان بسیج مستضعفین) رونمایی شد.
-
۳:۱۱
-
۲۹:۰۹
-
۲۶:۱۱
-
۲۴:۰۸
-
۲۱:۲۳
-
۲۶:۱۶
-
۱۲۷:۰۲