(بیشتر…)

(بیشتر…)

(بیشتر…)

(بیشتر…)

تهدیدات داعش، می‌ پردازد. این فیلم داستان موکب‌ داران روستایی را روایت می‌ کند که اسیر نیروهای داعش می‌ شوند.

داستان فیلم اشک فرات :

داستان درباره حیدر عماد، یک نظامی بازنشسته عراقی است که در زمان جنگ ایران و عراق،

فرمانده اردوگاه اسرای ایرانی بوده است. او پس از گذشت حدود ۳۵ سال از آن دوران، به ایران می‌ آید تا

با یکی از اسرای سابق خود به نام حاج حسین دیدار کند و از او حلالیت بطلبد.

این دیدار سرنوشت‌ ساز، پیوند عمیقی بین حیدرعماد و حاج حسین ایجاد می‌ کند.

ارتباط میان این دو به حدی نزدیک می‌ شود که حاج حسین، که از موکب‌ داران فعال اربعین است،

در سال‌ های بعد از حیدرعماد برای کمک در برپایی موکب اربعین در مسیر کربلا دعوت می‌ کند.

اما در مسیر اربعین، زمانی که آن‌ ها در عراق مشغول خدمت‌ رسانی به زوار هستند،

با تهدیدات و حملات گروه تروریستی داعش مواجه می‌ شوند.

اینجاست که داستان ابعاد جدیدی پیدا می‌ کند و حیدرعماد و حاج حسین، در کنار سایر موکب‌ داران و زوار،

با چالش‌ های بزرگی برای حفظ جان خود و زائران روبرو می‌ شوند.

فیلم به شجاعت و مقاومت آن‌ ها در برابر ظلم داعش می‌ پردازد و نشان می‌ دهد که

چگونه ایمان و اتحاد می‌ تواند بر سختی‌ ها غلبه کند

محمود مقامی ،داود محمدآبادی ، سیدحسن محیط زاده ، عطیه غبیشاوی ، رزاق رادان ، فریبا ترکاشوند،

نسترن بیطرفان ، احلام محسنی ، مهدی ملاک ، محمدرضا پیغمبری ، زهرا رخشان ، میثم واحدی و

فاضل حائری از بازیگران این فیلم می باشند.

عوامل فیلم اشک فرات :

مدیر فیلمبرداری: ابوالفضل حاجب

مدیر صدابرداری: عبدالرضا رهبر

طراح صحنه و لباس: فرانک حمزه‌ای

موسیقی: محمد فرخی و حامد جهانبخش

دستیار تولید: امین علوی‌ نیا

تدوین و صداگذاری: محمد بیطرفان

طراح گریم و چهره‌پردازی: سید حجت موسوی

(بیشتر…)

(بیشتر…)

(بیشتر…)

(بیشتر…)

(بیشتر…)

(بیشتر…)

(بیشتر…)

(بیشتر…)

قیس ابن مسهر، نماینده امام، با نامه ای برای سلیمان خزاعی به طرف کوفه می رود. در راه به دست راهداران ابن زیاد، والی کوفه، دستگیر و به زندان افکنده می شود. قیس پیش از دستگیری نامه را از بین می برد و در زندان زندانیان را بر ضد زندانبان ها می شوراند. حصین ابن نمیر، فرمانده راهداران، قیس را به زندان ابن زیاد در کوفه، منتقل می کند. ابن زیاد به پیشنهاد مشاورش، خالد، از قیس می خواهد که در مسجد سخنرانی کند و به دروغ به مردم بگوید که امام قصد بیعت با یزید را دارد. قیس می پذیرد، اما در روز موعود علیه یزید سخنرانی می کند. ابن زیاد، که به خشم آمده، او را از فراز ارک به زیر می اندازد.

(بیشتر…)

(بیشتر…)

(بیشتر…)

(بیشتر…)

(بیشتر…)