کتاب «این است شیعه» نوشتهی «باقر شریفالقرشی» و ترجمهی «سیدمحمّد صالحی» است. نویسنده در تلاش است دلایلی محکم و قطعی دربارهی شیعه و شیعگی، ظلمهایی که بر اهل بیت رسول خدا(ص) رفته است و درکل، اثبات حقانیت شیعه، منتشر کند.
شیعه از زمان طلوع تاریخ اسلام، در زندگی سیاسی و دینی مسلمانان ظاهر شد و شعار محبت و دوستیِ اهلبیت نبوت(ع) را سرداد و اهداف آنها را هدف و اساس زندگی و عقیده خود قرار داد.
امروزه شیعه و رسم شیعگی، با وجود دادنِ خون بزرگترین مظلومان عالم، در طول بیش از هزار و دویست سال، هنوز حتی میان کسانی که خود را شیعه مینامند، مظلوم مانده است و نیازمند اثبات و مستندسازی است.
پیرویِ شیعه از اهلبیت و دوستی با آنها، عاطفی و تقلیدی نیست، بلکه دلایل محکم و قاطع از کتاب و سنت آنها را به پیش برده است و از این رو، خود را ملزم به مودّت و پیروی از ائمه(ع) میدانند. با این وضع، ممکن نیست که از کتاب خدا و سنّت نبی او دوری کنند.
میراث حضرت فاطمه(س)، از پدرش در روز سقیفه غصب شد؛ امیرالمومنان(ع) از خلافت منع شد؛ امام حسن(ع) مسموم گشت و امام حسین(ع) آشکارا کشته شد.
زیدبنعلی در کناسه به دار آویخته شد؛ درحالیکه سر او در میدان معرکه بریده شد و فرزندانش محمد و ابراهیم به دست عیسیبنموسی عباسی کشته شدند. علی بن موسی به دست مأمون مسموم شد و ادریس از فَخ فرار کرد تا به آندلس رسید و یحییبنعبدالله بعد از امان و ایمان و بعد از پیمان مؤکد و ضمانت، کشته شد.
نظر بزرگان دربارهی این مذهب و داستان شورای سقیفه، احتجاج بزرگان صحابه، منافقان و مرتدان، روش سیاست نزد شیعه، مراقبتهای تربیتی و اخلاقی نزد شیعه، مرجعیت عامه، صفات مرجع، جدایی مرجعیت از دولت، صفات خدای متعال، عدل الهی، سجده بر تربت حسینی، بوسیدن ضریح، برآوردن حاجت و … برخی از سرفصلهای «کتاب این است شیعه» است.
هشتمین جلد از کتاب قبیله لعنت درباره ایلومیناتی است. این کتاب را اسماعیل شفیعی سروستانی نوشته است.
«حضرت یوسف (ع)» یکى از دوازده فرزند «حضرت یعقوب (ع)» است. برادران یوسف بهخاطر حسادت، او را در چاه انداختند، اما کاروانی او را یافت و با خود به «مصر» برد و «عزیز مصر» یوسف را از آنها خرید.
در هفتمین جلد از کتاب تاریخی-فرهنگی قبیلهی لعنت، شفیعی سروستانی نگاه دیگری به فراماسونری دارد.
پنجمین جلد از کتاب تاریخ فرهنگی قبیلهی لعنت، با نام «ادوار رفته بر مسیحیت» به قلم اسماعیل شفیعی سروستانی در قالب کتاب صوتی آماده شده است.
بعد از اینکه رسول خدا (ص) به رسالت مبعوث شد، برای سران برخی کشورها نامه نوشت و آنها را به دین اسلام دعوت کرد.
این کتاب، داستان زندگی یک شهید است. «ام یاسر» بانویی از زنان مقاومت لبنان بود که همراه با همسرش به شهادت رسیدند.
چهارمین جلد کتاب قبیله لعنت، با نام «الیگارشی حاخامی، تلمود و کابالا» به قلم اسماعیل شفیعی سروستانی به چاپ رسیده است.
کابالا، بر دو محور اصلی شیطانشناسی و ارتباط با شیاطین و تاسیس مملکت اسرائیلی، به عنوان مملکت مسیح وعده داده شده، استوار است.
جای آن است تا بپرسیم این ایدئولوژی غیرالهی و پشتوانهی شیطانی آن، یعنی علوم خفیه و فنون ساحری (میراث سامری و مصریان عصر باستان) چگونه از شرق به اروپا منتقل شد؟
درواقع، کابالا، مجموعه ای از نسخه ها، آئین نامه ها و دستورالعمل های فراهم آمده به دست صوفیان و مرتاضان یهودی، برای فراخوانی و ارتباطگیری با نیروهای ماورائی شیطانی است تا از این طریق، ساحت نگاه و عمل یهود برای سلطهی آشکار و نهان بر جهان و ساکنان جهان، گسترده شود و زمینهها برای گسترش قدرت شیطانی و حکومت او در آخرالزمان (و در مصاف با موعود آخرالزمان) فراهم آید.
«الیگارشی» معنای دیگر زرسالاری یا به عبارت دیگر، تسلط اقلیت ثروتمند در جامعه بر اکثریت مردم است و «الیگارشی حاخامی، تلمود و کابالا» بیان روایت بلند حاکمیت عقاید و تفکرات رهبران یهودی، کتاب انحرافیافتهی آنان و منش و روش شیطانی آنان بر جوامع بشری است. جریان دیرینه و پیچیدهای که استاد اسماعیل شفیعی سروستانی به خوبی آن را تحلیل و ارزیابی کرده است.
آنچه که در جلد چهارم «تاریخ فرهنگی قبیلهی لعنت» بیان شده است، مبانی فکری یهودیت در قرون کهن و معاصر است که در میان آنها، حاخامها، کتاب تلمود و عقاید کابالا جایگاه ویژهای دارد.
سروستانی با محوریت قراردادن نقش ابلیس در میانهی این غوغا، به شرح جریانهای رفته بر یهودیت از دیرباز تا کنون، پرداخته است.
* کتاب تاریخ فرهنگی قبیله لعنت، جلد چهارم (الیگارشی حاخامی، تلمود و کابالا) نوشتهی اسماعیل شفیعی سروستانی، در سال ۱۳۹۴ در نشر هلال (زیر مجموعه انتشارات موعود عصر) به چاپ رسید.
یادآوری: مخاطبان و شنوندگان ارجمند، سری برنامههای قبیله لعنت (اتهاماتی که به یهودیت یا برخی قبیلهها و فرقههای منشعب از یهود وارد میشود)، صرفا نقل قولهای تاریخی و مستند از کتابهای معتبر است و برای تفکر و تحقیق بیشتر و روشنشدن وجوه تحریفات، آورده شده است و به هیچ وجه، وهن یهودیت و یهودیستیزی نیست
ماه مبارک «رمضان» فرصتی ارزشمند و مغتنم برای تهذیب و پالایش روح و روان انسانی است. ماه سلوک و زدودن زنگارهای شیطانی از آیینه دل و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است.
مجموعه نمایشی «ستاره باران» با توسل به درونمایه عمیق روحانی و عمیق نهفته در ماه مبارک «رمضان» قصد دارد با عنایت به فضایل و برکتهای این روزهای عزیز، قصههایی با محوریت «اخلاق حسنه» را در قالبی نمایشی و تأثیرگذار به سمع مخاطبان محترم برساند.
مهمترین مضامینی که در این مجموعه به آنها پرداخته شده است، عبارتاند از: پرهیز از حسد، حرص، بخل، کبر، غرور، ریا، دروغ، تهمت، بیبندوباری، ظلم، شهوت، ترس، خیانت و ….
ششمین جلد کتاب تاریخی – فرهنگی قبیلهی لعنت با نام «شوالیههای معبد و بنیانهای فراماسونری» بهقلم اسماعیل شفیعی سروستانی انتشار یافتهاست.
«زمان ایستاده بود» شرح خاطرات تعدادی از آزادگان سرافراز میهن اسلامی، از نحوه به اسارت درآمدن خود به دست نیروهای بعثی عراقی است.
مؤلف این کتاب، لحظه لحظه اثرش را نذر نگاه حاضر و ناظر سید آزادگان «امام حسین (ع)» کرده و در مقدمه کتاب نوشته است: «سالهاست که پای شنیدن خاطرات آزادگان مینشینم و هربار که اتفاقات دوران اسارتشان را مرور میکنم یا در کتاب خاطراتشان غرق میشوم، به نکات پیدا و پنهانی میرسم که بازگویی برخی از آنها تقریباً محال است. با این حال، همین مقدار شاید ادای دینی باشد به آزادگان مظلوم دفاع مقدس که جنگ برایشان در کنج اردوگاه غربت بیش از هشت سال طول کشید».
«شاید با تعصب خاصی هیچ وقت دلمان نمی خواسته که نیروهای ما در دفاع مقدس تن به اسارت بدهند اما باید در موقعیت اسرا بود و قضاوت کرد خاطرات آنها را که بشنوید متوجه می شوید کار آنها کمتر از شهادت نبوده است … »
* کتاب «زمان ایستاده بود» را انتشارات پیام آزادگان چاپ و منتشر کرده است.
«بنیاسرائیل و پیامبری» سومین جلد قبیله لعنت است که اسماعیل شفیعی سروستانی نگاشته است. در جلدهای پیشین، سیر تحول اندیشه و عمل شیطان، به ماجرای بنیاسرائیل و پیامبران مبعوث شده این خاندان رسید و به مقطع مهمی از حیات بشر در زمین اشاره شد.
دومین جلد کتاب قبیله لعنت،”کاهنان معبد جادو” مجموعه ای تاریخی فرهنگی به قلم اسماعیل شفیعی سروستانی نگاشته است.
این کتاب، علاوه بر رهگیری و بررسی تأثیر شیاطین در زندگی مردم از زمان باستان تا به امروز، فصلی به وجود موجودات ماورائی (مثبت و منفی) اختصاص یافته و درباره امکان ارتباط گیری با آنان از طریق علوم غریبه و کاهنان، از زمان گذشته تا امروز بحث کرده است.
اگر کتابهای بسیاری درباره ی زندگی ابلیس و شیاطینی همانند او خواندهاید، مطمئن باشید که در این کتاب به نکات تازهای دست پیدا خواهید کرد که نگرش شما را نه تنها درباره این موجودات آزاردهنده، بلکه درباره کلّ جهان و مقصد آن تغییر خواهد داد.
نویسنده در بخشی از این کتاب درباره ویژگیهای مشترک موجودات اساطیری آورده است:
آنچه در وقت مطالعه باورهای مذهبی (بینش اساطیری) اقوام باستانی، پس از تعدّد و تکثّر خدایان به چشم میخورد، آلودگی آن خدایان به صفات مذموم شیطانی و زذایل اخلاقی است. اینان، گاه در نمایش رذایل و پستی، گوی سبقت را از سایر موجودات میربودند.
به عبارت دیگر، اینان منزّه از صفات مخلوقات خود نبودند؛ بلکه واجد شیطانیترین صفات نیز بودند، به همین جهت بود که آنان، در گستره وسیعی از عرشالرّحمان تا فرشالشیطان حضور داشتند.
ویل دورانت در همینباره مینویسد:
شیوههای عبادت یونانیها هم مانند خدایان یونانی بسیار متنوّع بود. یونانیان برای دفع شرّ خدایان زمینی، به عبادت آنان میپرداختند؛ ولی خدایان آسمانی را صمیمانه پرستش میکردند.
ویل دورانت درباره خدایان مصری مینویسد: خود خدایان نیز برای آزردن یکدیگر، از سحر و افسون مدد میگرفتند.
*کتاب تاریخ فرهنگی قبیله لعنت، جلد دوم: (کاهنان معبد جادو) در سال ۱۳۹۴ در نشر هلال(زیر مجموعه انتشارات موعود عصر) و به قلم اسماعیل شفیعی سروستانی نوشته و به بازار آمد.
” قبیله لعنت ” عنوان مجموعه تاریخی فرهنگی هشت جلدی به قلم اسماعیل شفیعی سروستانی است. جلد نخست کتاب “بن مایه رویگردانی از خدا” نام دارد.
این کتاب به بررسی آغاز و ریشه دشمنی ابلیس با انسان و استراتژی او در این مسیر میپردازد.
نویسنده در فصل نخست کتاب اشاره دارد به سرگذشت ابلیس و سقوط او به خاطر استکبارورزی اش، نحوه فریب خوردن نخستین انسان از سلسله دشمنان لعنت شده خداوند، یعنی قابیل و گذاشته شدن نخستین سنگ بنای قبیله لعنت پرداخته است. در فصل دوم کتاب، سرگذشت اقوام باستانی و اسطوره هایشان را با نگاه گفته شده در فصل اوّل بازبینی کرده است.
نویسنده کتاب در این جلد از کتاب به بررسی عملکرد ابلیس از آغاز آفرینش تا تشکیل مجامع مخفی نگاشته است، با عنوان «بنمایۀ رویگردانی از خدا»، به معرفی نخستین و جدیترین دشمن انسان، یعنی ابلیس، از آغاز دشمنی او و نخستین پیرو حقیقیاش یعنی قابیل، به بیان نحوهی فریب او و استراتژیهای او برای تغییر آیندهی انسان، پرداخته است.
اما در فصل دوم، اوشفیعی سروستانی با نگاهی جدید به اسطورههای سرزمینهای کهن نگریسته است و با استنادات تاریخی، این اسطورهها را با همدیگر پیوند داده است. در این نگاه جدید، نقطه عطفها و نقاط مشترک و افتراق این اسطورهها و تأثیر آنها را در زندگی مردمان هر دوره را بیان کرده و سپس فرضیههای مختلفی راجع به ماهیت اسطورهها ارائه کرده است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
و چون آدم (ع) از آن درخت خورد، بر زمین فرود آمد. هابیل و خواهرش که دوقلو بودند، برای او به دنیا آمد و قابیل و خواهرش نیز دوقلو به دنیا آمدند. سپس آدم (ع) به هابیل و قابیل دستور داد، قربانی کنند. هابیل گوسفنددار بود و قابیل دارای زراعت (و خرمن). هابیل رفت و یکی از بهترین قوچهای گله را برای قربانی آورد و قابیل قدری از زراعت نامرغوب خود را (در قربانگاه) حاضر کرد. پس قربانی هابیل قبول شد و قربانی قابیل پذیرفته نگشت و همین است گفتار خدای عزوجل: «و بخوان به درستی و حق بر آنها، خبر دو پسر آدم را که قربانی پیش بردند. پس، از یکی از آن دو، پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد.»
نویسنده در این کتاب داستان خلقت و اختلاف امم، داستان دو پسر آدم را بخوان! و … دیگر مباحث را مطرح کرده است. شنیدن کتاب مذکور را به شما شنوندگان و مخاطبان ارجمند دعوت می کنیم.
کتاب «مِشْکاهُ الأنْوار فی غُرَرِ الأخْبار» مجموعهای از روایات و احادیث پیامبر و امامان معصوم است. این اثر را «علی بن حسن بن فضل طبرسی» در ده باب با موضوع اخلاق و آداب اسلامی به زبان عربی نگاشته است.
«مِشْکاهُ الأنْوار فی غُرَرِ الأخْبار» کتابی به زبان عربی نوشته «علی بن حسن بن فضل طبرسی» نوه «امینالاسلام طبرسی» است. او از علمای قرن ششم و هفتم هجری قمری بود و این کتاب را در موضوع اخلاق و آداب اسلامی نوشته است. وی این کتاب را در ادامه و تکمیل «مکارم الاخلاق» پدرش نگاشته و در ده باب آن را منظم ساخته است. طبرسی در این راه از منابع بسیاری، به خصوص «المحاسن»، بهره برده است.
بابهای کتاب به این شرح است:
باب اول: در ایمان و اسلام که شامل ۱۵ فصل است؛ از جمله: توحید، اخلاص، یقین، توکل؛
باب دوم: صفات شیعه و احوال و علامات آنها (۹ فصل)؛
باب سوم: اخلاق و افعال حسنه شامل ۲۶ فصل و هر فصل در یک موضوع خاص مانند: توبه، عبادت، زهد، خوف و محبت؛
باب چهارم: آداب معاشرت در ۱۲ فصل؛
باب پنجم: در مکارم اخلاق نظیر حسن خلق و تواضع و عفو (۷ فصل)؛
باب ششم: ذکر عیوب نفس و مجاهده نفس در (۸ فصل)؛
باب هفتم: مصیبت و گرفتاریها و ثوابهای مترتب بر آنها در (۹ فصل)؛
باب هشتم: اخلاق رذیله در ۱۰ فصل مانند: غضب، حسد، ریا و عُجب؛
باب نهم: مواعظ و پندهای اخلاقی؛
باب دهم: روایات متفرقه مانند: دعا برای دیگران در غیاب آنها و ….
سلیمان نبی(ع) به جانشینی پدرش (حضرت داوود) منصوب میشود، اما برادرانش با این انتخابِ پدر مخالفاند و با پدر (و بعدها با سلیمان) میجنگند.
در دورانی که حضرت ابراهیم (ع) متولد شد، مردم بابل در گمراهی به سر میبردند و بتپرستی دین رایج در میان آنها بود. خدا ابراهیم (ع) را از میان آنان برگزید و راه درست را به او نشان داد تا دیگران را راهنمایی کند.
در منطقهی «گنداب»، در همدان، مردى شرور و دائمالخمر به نام «على گندابى» زندگی میکرد. او در عین اینکه توجهى به امور دینى نداشت و سروکارش با اهل فسق و فجور بود، ولى بارقهای از مسائل اخلاقى در وجودش میدرخشید.
«علی گندابی» آوازهی خوبی در شهر ندارد. او میخواهد به قصد زیارت امام حسین(ع) همراه کاروان زیارتی سلیم به کربلا برود، اما دیگر زائران با آمدن او مخالفاند. تا آنکه «مولا حسن»، پیری فرزانه، آنها را از این کار منع میکند و میگوید: «چون علی گندابی قصد زیارت مولایش را دارد، نباید کسی با آن مخالفت کند.»
علی همراه کاروان عازم سفر میشود، اما دست تقدیر او را با زنی به نام «حنانه» آشنا میکند که صاحب کاروان تجاری بزرگی است… این سرآغاز زندگی تازهای برای علی گندابی است.