
وقتی میرید زیارت اربعین، وقتی میرید پیاده روی، اگر کسی شما رو به عنوان زائر به خونه اش دعوت کرد؛ همیشه ازشون درباره زندگیشون بپرسید. داستان های عجیب و غریبی ازشون میشنوید، قصه های ۲۳ میلیمتری یکی از این داستان هاست.

ما خونوادهمون نمکگیره
مثل بابا بزرگ هر جایی
اسمتو میشنوم دلم میره
دفتر نقاشیمو مدادای رنگیمو
نذر کردم که باهاشون هی حرم بکشم
مثلاً اومدم پیشت توی حرم نزدیکت
دستمو رو سینه بذارم خیس گریه بشم
حرف قلبمو باید بگم بهت
دست من که نیست اگه هستم عاشقت
آرزومه که بغلم کنی خودت
عزیزم حسین عزیزم حسین
عزیزم عزیزم عزیزم حسین
نمیگذرن روزا دور از تو
آدم بزرگا خوب میدونن
یه وقتا میگم نکنه آقا
خدا نکرده دلخوری از من
یکی که تو دنیا شی تمام رؤیاها شی
طاقت دوریتو نداره دیگه خسته شده
دلش واست پر پر زد وقتی به دنیا اومد
چشماشو وانکرده بهت وابسته شده
حرف قلبمو باید بگم بهت
دست من که نیست اگه هستم عاشقت
آرزمه که بغلم کنی خودت
عزیزم حسین عزیزم حسین
عزیزم عزیزم عزیزم حسین

این مستند درباره مردی است که در تمامی مشکلات پیش آمده برای جامعه خود حضور دارد. قهرمان فیلم آقای «مکی یازع» است و طی فیلم متوجه میشویم رفتار فردی افراد از یک رفتار جمعی ناشی میشود که متاسفانه تا به حال مغفول مانده است.

در منطقهی «گنداب»، در همدان، مردى شرور و دائمالخمر به نام «على گندابى» زندگی میکرد. او در عین اینکه توجهى به امور دینى نداشت و سروکارش با اهل فسق و فجور بود، ولى بارقهای از مسائل اخلاقى در وجودش میدرخشید.
«علی گندابی» آوازهی خوبی در شهر ندارد. او میخواهد به قصد زیارت امام حسین(ع) همراه کاروان زیارتی سلیم به کربلا برود، اما دیگر زائران با آمدن او مخالفاند. تا آنکه «مولا حسن»، پیری فرزانه، آنها را از این کار منع میکند و میگوید: «چون علی گندابی قصد زیارت مولایش را دارد، نباید کسی با آن مخالفت کند.»
علی همراه کاروان عازم سفر میشود، اما دست تقدیر او را با زنی به نام «حنانه» آشنا میکند که صاحب کاروان تجاری بزرگی است… این سرآغاز زندگی تازهای برای علی گندابی است.

نماهنگی زیبا با موضوع پیاده روی اربعین امام حسین علیه السلام که هر ساله با اجتماع میلیونی و بی نظیر شیعیان جهان در کشور عراق انجام می شود.
تصاویر بکار رفته در این نماهنگ اختصاصی می باشد.
تولید شده در سایت انصار کلیپ





