بخشی از زندگی نامه شهید حاج حسن طهرانی مقدم که به زودی در قالب یک کتاب منتشر خواهد شد، توسط راحله امینیان روایت شده است.
شهید محمد بروجردی جوانی بود که قله های اخلاق، مقاومت، ایثار و مهربانی را یکی پس از دیگری فتح کرد تا بعد از سالها، همچنان نامش در تاریخ مقاومت ایران اسلامی برای همیشه ماندگار باشد.
حمله ایران علیه عراق موسوم به عملیات رمضان-کربلای ۴ در ۲۲ تیر ماه سال ۱۳۶۱ و عملیات استشهادی خلبان شهید عباس دوران، رویای عراق را در دورسازی عنوان متجاوز از خود بر باد داد.
شهید «غلامرضا قربانی مطلق»، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پاوه از آن رو مورد توجه و در یاد ماندنی است که حاج «احمد متوسلیان » تعلق خاطر بسیاری به او داشت.
فیلم لحظه بالابردن تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی توسط رئیس جمهور در سازمان ملل را مشاهده کنید.
ورزشکاران در دوران دفاع مقدس حضور در میدان مبارزه را به زمین بازی ترجیح دادند یکی از آن ورزشکاران کاپیتان تیم فوتبال جوانان ایران بود.
به مناسبت فرارسیدن ۳۰ تیر ماه، سالروز شهادت عباس دوران روایتی از شجاعت ایشان را در این ویدیو ببینید.
شهید رحیم رفیعی که در خانواده و محله به مرتضی شهرت دارد، یکی از شهدای طلبه شهرستان برخوار است که در این گزارش به معرفی او پرداخته ایم.

تاب «فوتبال و جنگ»، نوشتهی محمود جوانبخت، جلد هشتم از مجموعهی «قصه فرماندهان»، زندگینامهی شهید کاظمی، از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس، است.
دربارهی کتاب
جمعیت زیادی منتظر بالگردِ رئیسجمهور بودند. دستها سایبان شده و چشم به دور دستها دوخته بودند. جوان وقتی جمعیت را دید، ناخودآگاه به طرفشان کشیده شد. از صبح در کوچه پسکوچهها پرسه زده بود. فکر کرد چه چیزی بهتر از این. شاید در شلوغی میتوانست از آب گلآلود ماهی بگیرد و خرج امروزش را از جیب کسی بردارد. کار هر روزش بود. خرج مواد مخدر را باید درمیآورد. آب دماغش را به زحمت بالا کشید و میان جمعیت خزید. چندبار خواست دست به کار شود، ولی موقعیّت مناسب نبود.
***
«ناصر کاظمی» در خرداد ۱۳۳۵ در تهران متولد شد. در دانشگاه، در رشتهی تربیت بدنی درس خواند و همزمان با تحصیل، به کار معلمی در مدارس جنوب تهران مشغول شد. کاظمی در این کلاسها با طرح مباحث دینی و سیاسی دانشآموزانش را دربارهی مسائل روز آگاه میکرد.
از سال ۱۳۵۵ به مبارزات سیاسی خود وسعت بخشید. در همین سال زندانی شد و با اوجگیری مبارزات مردم، جدیتر از گذشته به مبارزه پرداخت تا اینکه انقلاب پیروز شد.
کاظمی در سال ۱۳۵۸ سپاهی شد و به دنبال غائلهی خلق عرب در خوزستان به آنجا رفت. بعد از این توطئه برای مبارزه با گروهکهای ضدانقلاب کردستان، راهی این منطقه شد و به پیشنهاد شهید بروجردی، فرمانده وقت سپاه کردستان، همراه چند نفر در دی ماه ۱۳۵۸ به پاوه رفت. او ابتدا فرماندار و سپس فرمانده سپاه پاوه شد.
این میداندار بزرگ جهاد سرانجام در ۶شهریور۱۳۶۱ هنگام پاکسازی محور پیرانشهر ـ سردشت به شهادت رسید.
دربارهی نویسنده
«محمود جوانبخت» در سال ۱۳۵۱ در تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا پایان مقطع کارشناسی در رشتهی تاریخ ادامه داد. زمینهی فعالیت او روزنامهنگاری است. وی علاوه بر سردبیری نشریهی «خاطره امروز» با نشریات «سلام» و «بیان» و «گروه ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری همکاری» دارد.
از میان آثار او کتابهای سقوط، آبی + قرمز و مهربان مثل مسیح، در جشنوارهی کتاب کانون برگزیده شده است. کتاب «جا مانده از کاروان»، برگزیدهی جشنوارهی ادبیات عاشورایی، و کتاب «حکایت آن مرد غریب» برگزیدهی جشنوارهی دفاع مقدس است. جامانده از کاروان، آبی + قرمز، مهربان مثل مسیح، ماهیها در آب زندهاند، حکایت آن مرد غریب از آثار اوست.

«سه روایت از یک مرد» عنوان رمانی از نویسندهی معاصر، محمدرضا بایرامی، است که بر اساس زندگینامه شهید «حسین علمالهدی»، از فرماندهان سپاه خوزستان، در سه بخش نوشته شده است.
دربارهی کتاب
در این کتاب نویسنده برای بازتاب اندیشهها و همچنین زندگی شهید حسین علمالهدی از شیوههای رایج و کلیشهای زندگینامهنویسی شخصیتهای برجستهی تاریخی فاصله گرفته و از شیوههای نو استفاده کرده است. البته شیوهی نویسنده در این کتاب در داستاننویسی معاصر متداول است، ولی دربارهی زندگینامهنویسی نمونههای موفقی در این زمینه نداشتهایم.
بایرامی به زندگی شهید حسین علمالهدی از سه زاویه نگریسته است: زاویه اول از چشم «معبر» است؛ شکنجهگری که بارها علمالهدی را زیر سختترین شکنجهها قرار داده. او بیشتر از دوران کودکی حسین تعریف میکند؛ از زمانی که حسین نوجوانی بیش نبود و همیشه باعث دردسر دستگاه امنیتی رژیم شاه میشد.
معبر در یادآوری خاطرات گذشته خود راجع به حسین، به آتشزدن سیرک مصریها در اهواز اشاره میکند که حسین به خاطر بیحجابی زنانی که در سیرک میرقصیدند، به کمک دوستان نوجوانش، دور از چشم نیروهای امنیتی و بدون اینکه کسی مطلع بشود، آنجا را به آتش میکشد و این ماجرا تا مدتها باعث گیجی و سردرگمی نیروهای امنیتی رژیم شاه میشود.
معبر شخصاً حسین را زیر سختترین شکنجهها قرار میدهد، اما حسین همچنان او را در دستیابی به اطلاعات ناکام میگذارد، سرانجام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حسین با کمک مردم و کمیته معبر را دستگیر میکنند. معبر در آستانهی مرگ خاطرات دردناک سالهای گذشته را روایت میکند، خاطراتی که گوشهای از چهرهی حسین علمالمهدی را نشان میدهد.
تا اینجای داستان پروندهی زندگانی شهید حسین علمالهدی بسته میشود. آنچه باقی میماند ناگفتههایی از زندگی شهید علمالهدی است که نویسنده در این قسمت شخصیت تازهای را وارد داستان نمیکند، بلکه یکی از شخصیتهای روایت دوم را از دل روایت بیرون میکشد تا خود حدیث دیدار خود با شخصیت مرکزی کتاب (حسین علمالهدی) را روایت کند.
روایت سوم از منظر دید شخصیت «حسن»، قاچاقچی منطقه، است که در روایت دوم به آن اشاره کوتاهی شده است.
حسن خاطراتی را نقل میکند که در روزهای جنگ به کار قاچاق مواد غذایی و غیره اشتغال داشته و به کمک همکارانش اشیای قاچاقی را از آنسوی مرزها وارد کشور میکردند و حسن در توزیع آنها در منطقهی محل سکونت خود فعال بود.
حسن بهواسطهی شغلی که دارد با تمام کورهراههای منطقه آشناست. همچنین محلهای استقرار نیروهای عراقی را مثل کف دست میشناسد.
دربارهی نویسنده
محمدرضا بایرامی متولد ۱۳۴۴ است و تاکنون ۱۳ کتاب داستان که دو خاطره از دفاع مقدّس در میان آنها دیده میشود، به چاپ رسانده است. تعدادی از این آثار مربوط به نوجوانان و برخی از این آثار مربوط به بزرگسالان است. بیشتر آثار بایرامی یا دربارهی روستا است یا دفاع مقدّس. علت این امر هم آن است که بایرامی زادهی روستاست و در اواخر دورهی دبستان خانوادهاش روستا را ترک و به تهران نقل مکان میکنند. هنوز خاطرات کودکی در ذهنش وجود دارد و موجدِ آثار ارزشمندی از او شده است.
بایرامی موفق به دریافت جایزههای متعددی شده است. یک جایزهی بینالمللی هم در کارنامهی خود دارد: جایزهی «کبرای آبی» از سوئیس برای کتاب «کوه مرا صدا زد».
کتاب «پل معلق» این نویسنده تاکنون پنج بار تجدید چاپ شده است.
از آثار او میتوان به: کوه مرا صدا زد (رمان)، بر لبۀ پرتگاه (رمان)، بعد از کشتار (مجموعه داستان)، رعد یک بار غرید (داستان)، دود پشت تپه (رمان نوجوانان)، عقابهای تپۀ ۶۰ (رمان نوجوانان)، دشت شقایقها (خاطرۀ ادبی)، هفت روز آخر (خاطرۀ ادبی)، به کشتی نشسته (داستان)، به دنبال صدای او (مجموعه داستان)، عبور از کویر (داستان)، همراهان (مجموعه داستان)، دره پلنگها و … اشاره داشت.
* کتاب «سه روایت از یک مرد» بر اساس زندگینامهی «شهید حسین علمالهدی» به نویسندگی «محمدرضا بایرامی» از سوی انتشارات شاهد منتشر و در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا، در قالب کتاب گویا، تولید شده است.

این کتاب روایتی از زندگی شهید «محمدابراهیم همت»، فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، است.
فرماندهان و تصمیمگیران جنگی بهدلیل نقش و تأثیری که در خلق حادثههای میدانهای نبرد دارند، همیشه مورد توجهند و نام فرماندهان بزرگ یادآور جنگهای بزرگ است. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با این دیدگاه، رفتارها، تجربهها و نکاتی مفید از زندگی فرماندهان شهید جنگ را در قالب مجموعهی «فرماندهان جوان» تدوین و منتشر کرده و کتاب «شهید همت در مکتب نبوی» یکی از کتابهای این مجموعه است. در این کتاب «علیرضا شفیعی»، بخشهایی از رفتارهای مدیریتی شهید محمدابراهیم همت را روایت میکند.