
درست همان موقعی که بچهی دومش به دنیا آمد، باید به مأموریتی میرفت که امید کمی به بازگشت از آن بود. آیا این همزمانی، پیامی برای او به همراه داشت؟
* دربارهی کتاب:
کتاب «مرغهای دریایی»، نوشتهی «محمدرضا بایرامی»، داستان زندگی سپاهیانی است که در نیروی دریایی سپاه فعالیت میکنند. افرادی که برای دفاع از مرزهای آبی ایران در برابر تجاوز دشمن، در منطقهی خلیج فارس هستند و سرانجام در رویارویی با نیروهای آمریکایی به شهادت میرسند.
*دربارهی نویسنده:
«محمدرضا بایرامی»، نویسندهی معاصر ایرانی، در سال ۱۳۴۰ در روستای لاطران استان اردبیل به دنیا آمد. وی در نوجوانی به آثار صمد بهرنگی علاقهمند شد.
او اولین قصهاش را برای رادیو فرستاد. بایرامی در کارگاه قصهنویسی شرکت میکرد، اما بهعلّت تأمین مخارج تحصیلش مجبور شد کار کند و نتواست به مشارکت خود در آن کارگاه ادامه دهد.
بایرامی با کتاب «کوه مرا صدا زد» (از قصههای سبلان) توانست جایزهی خرس طلایی و جایزهی کبرای آبی سوییس و نیز جایزهی کتاب سال سوییس را از آن خود کند.
وی رئیس خانهی داستان ایران است. بایرامی بابت نگارش رمانِ «لمیزرع» و کتاب داستانی «گرگها از برف نمیترسند» جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را کسب کرد.

این کتاب گویا روایتی است از کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم «حیدر جلیلوند».
شهید «حیدر جلیلوند» در کنار خلق پهلوانی و مهربانی بیحد در حق خانواده و دوستان که زبانزد همگان است، در جوانی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در سال ۱۳۸۶ وارد نیروی هوافضای سپاه شد. وی به عنوان مستشار نظامی ، آخرین دورههای خلبانی پهپاد را گذراند و با بهدستآوردنِ تخصص و مهارت در آموزش و کار با پهپاد و دوشپرتابها، سهبار به سوریه و یکبار به عراق اعزام شد.
او استعداد و نبوغ چشمگیری داشت. همکاران و همرزمانش همیشه به ایمان، خوشخلقی و تخصص شهید اشاره داشتهاند.
شهید جلیلوند در آخرین اعزام خود در ۲۴اردیبهشت۱۳۹۶ به منطقهی «اثریا» در «حماه» سوریه رفت و در خرداد همان سال بهمنظور شناسایی و کسب اطلاعات میدانی در حال انجام وظیفه بود که متأسفانه از ناحیه سر مورد اصابت گلوله نیروهای تکفیری داعش قرار گرفت و به شهادت رسید.
در بخشی از کتاب میشنویم:
از لای پوشه برگه را درآورد و نشانم داد. نگاهی به کاغذی کردم. فقط یک جملهاش به چشمم آمد و آن جمله درست زیر امضایش نوشته بود: «شهید حیدر جلیلوند».
گفتم: «الهی شکر که به خواستهی دلت رسیدی». حمید اخم کرد و گفت: «مامانجانم فکر میکنی برای دلم اینهمه تلاش کردم؟ میدونی از همینجا که راه میافتم، دلتنگ تکتک شما میشم تا وقتی که برمیگردم؟ میدونی اونجا چقدر شرایط سختی داریم؟ کاش باور کنی فقط برای این پا روی دلم میذارم و میرم که دوباره قصهی اسارت حضرت زینب و سیلی خوردن حضرت رقیه تکرار نشه!» آمدم روبهرویش نشستم و گفتم: «حمید، تو بهاندازهی همهی دنیا برام عزیزی؛ ولی من رو با چوب عشق به اهلبیت محک نزن. من فقط نگران زن و بچهات هستم. نگران بیقراریهای دل پدرت و بیپشتوپناه شدن برادرهات و بیمونس شدن خودم.»
برای لحظهای نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. حمید روی صورتم دست کشید و اشکهایم را پاک کرد و گفت: «الهی دورت بگردم، من که عزیزتر از اولاد حضرت زهرا(س) نیستم. قرار نیست اتفاقی بیفته. من به تکلیفم عمل میکنم. اگر شهادت قسمتم شد که به مهربانی خدا بیشتر از هر چیزی ایمان دارم و اگر قسمتم نشد که بعد از این جنگ تا آخر عمر نوکری شما و بابا رو میکنم.»
فیلم مستند شهید رسول / نگاهی به زندگی شهید رسول حیدری / قسمت دوم / لینک مستقیم دانلود
شهید رسول پس ازسال ها مجاهدت و تلاش در راه حق، در روز عید غدیر سال ۱۳۷۲ درکشور بوسنی – هرزگوین و در بوسنای مرکزی واقع در شهر ویسوکو متوجه شدند که منطقه ای از جاده وسیوکو توسط نیروهای کروات ( HVO) آلوده شده و این مسیر، مسیر عبور ایرانیان بود. ایشان دستور دادند که تا اطلاع ثانوی کسی از این مسیر عبور نکند و خود به همراه یکی از رزمندگان بوسنی به آن منطقه رفتند تا آن جا را مورد بررسی قرار دهند و قبل ازحرکت با مادرشان که سیده بودند تماس تلفنی گرفتند و ضمن تبریک عید به ایشان با حالتی روحانی با همه خداحافظی کردند و به کمین نیروهای کروات که در آن زمان با نیروهای مسلمان در حال جنگ بودند، اتفادند و پس از مقاوت شجاعانه به فیض عظیم شهادت نایل آمدند و به بزرگ ترین آرزوی خود رسیدند.
در این قسمت از این مستند با نگاهی به زندگی شهید رسول حیدری به دوران ازدواج، جسارت و شهامت وی در دوران دفاع مقدس پرداخته می شود.
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند / روبه صفتان زشت زشخو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتار مهراس / مردار بود هر آنکه او را نکشند

فیلم مستند شهید رسول / نگاهی به زندگی شهید رسول حیدری / قسمت دوم
مدت زمان : ۲۳ دقیقه [قسمت دوم]
کیفیت : TVRip (عالی)
پخش از : شبکه اول سیما
فیلم و صوت روایت عملیات خیبر و تفحص شهدا در طلائیه در آستانه تحویل سال نو
محمد احمدیان در این روایت، به طور مفصل به تشریح عملیات خیبر در منطقه طلائیه می پردازد. محل روایتگری نیز دقیقاً محلی است که به سه راهی شهادت معروف شده است.
خاطره پیام امام مبنی بر لزوم حفظ جزایر مجنون در این عملیات، خاطرات سوزناک زیارت طلائیه توسط خانواده شهدای مغفقود الاثر و درد دل پدر شهید، خاطرات تفحص در روز میلاد امام رضا (ع) و… از جمله روایتگریهای این فیلمهاست. این روایتگری، نوروز ۹۰ و در جمع کاروان راهیان نور استان گلستان انجام گرفته است.
فیلم مستند شهید رسول / نگاهی به زندگی شهید رسول حیدری / قسمت اول / لینک مستقیم دانلود
شهید رسول پس ازسال ها مجاهدت و تلاش در راه حق، در روز عید غدیر سال ۱۳۷۲ درکشور بوسنی – هرزگوین و در بوسنای مرکزی واقع در شهر ویسوکو متوجه شدند که منطقه ای از جاده وسیوکو توسط نیروهای کروات ( HVO) آلوده شده و این مسیر، مسیر عبور ایرانیان بود. ایشان دستور دادند که تا اطلاع ثانوی کسی از این مسیر عبور نکند و خود به همراه یکی از رزمندگان بوسنی به آن منطقه رفتند تا آن جا را مورد بررسی قرار دهند و قبل ازحرکت با مادرشان که سیده بودند تماس تلفنی گرفتند و ضمن تبریک عید به ایشان با حالتی روحانی با همه خداحافظی کردند و به کمین نیروهای کروات که در آن زمان با نیروهای مسلمان در حال جنگ بودند، اتفادند و پس از مقاوت شجاعانه به فیض عظیم شهادت نایل آمدند و به بزرگ ترین آرزوی خود رسیدند.
در این قسمت از این مستند با نگاهی به زندگی شهید رسول حیدری به دوران کودکی وی پرداخته می شود. نوجوانی، انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی در زندگی شهید رسول از دیگر بخش های این مستند بود.

فیلم مستند شهید رسول / نگاهی به زندگی شهید رسول حیدری / قسمت اول
مدت زمان : ۲۸ دقیقه [قسمت اول]
کیفیت : TVRip (عالی)
پخش از : شبکه اول سیما
شعر زیبای”کربلا کربلا ما داریم می آییم” کار بزرگ یکی از بچه های شیراز بود که خودش از جانبازان جنگ و برادر شهید است که در بین رزمندگان خوانده است
کربلا ، کربلا ما داریم میاییم اسرای مظلوم ما داریم میاییم
صفدری، حزب اسلامی و یاران دادیم هفتادودو سردار هفتم تیر دادیم
بهشتی، مفتح، مطهری ها دادیم مصطفی خمینی، رجایی، باهنر ها دادیم
دستغیب، صدوقی، اشرفی، مدنی ها دادیم منتظر،محمد، اندرزگوها دادیم
کربلا ، کربلا ما داریم میاییم کربلا ، کربلا ما داریم میاییم
قدوسی، هاشمی، کلاهدوز ها دادیم عراقی با چمران جهان آرا دادیم
نامجو، فکوری، فلاحی، قرنی ها دادیم شیرودی، شریعت، عباس دوران دادیم
نزدیک لشکر کربلا ما جوون ها دادیم پیروان علی با حسین نوجوون ها دادیم
ارتشی هم سپاه، بسیجی ها دادیم
کربلا ، کربلا ما داریم میاییم کربلا ، کربلا ما داریم میاییم

زندگی و خاطرات بانوی شهید، طاهره هاشمی.
در این کتاب با زندگی و خاطرات بانویی نوجوان آشنا میشویم که عمر کوتاه، اما پرباری داشت. طاهره هاشمی در غروب روز ششم بهمن سال ۱۳۶۰، درحالی که چهارده بهار بیشتر از عمرش نمیگذشت، در درگیری خونین گروههای معاند با نیروهای بسیج و مردمی، شهید شد.
* عروس آسمان، نویسنده: وجیهه علیاکبر سامانی، نشر شاهد.

این کتاب، دربردارندهی نامههایی است که افراد متعدد برای پاسداشت مقام جانباز نوشتهاند.
برادر جانباز سرافراز و عزیزم
سلام
سلام بر تو، وارث میراث اجدادمان که اباالفضل گونه نظارهگر فروغ خورشید شدی و با چشمان خونفشانت طلیعه ظفر را در بامداد صلح و رهایی کاشتی تا مردان خدا را مسجود فرشتگان کنی. تو منبع فیاض فریاد بودی. تو چراغدار راه پرتلاطم ناامیدانی.
سلام من تو را چه حاصل که در برابر عروج معرفت بیپایان تو بسی اندک است. تو چشمهسار ایمانی، شوکت هر بهاری و پرچم هر پیروزی. تو با چشم روشنت زیباییها را میبینی، زیرا چشمان تو چلچراغ زخم یاران شهیدت شده است. تو جوانههای وجود یاران بیقرارت را سیراب کردی تا تشنگی را تجربه نکنند. طوفان از طنین گامهای باوقار تو از حرکت میایستد، وقتی چون آذرخش بیتاب در خون و دود و آتش اسوه جاننثاران شدی. تو با لبیک یا خمینیات استمرار حرکت رسولان را تایید کردی تا چند صباحی در این دنیای فانی رحمت ایزد منان را جلوهگر باشی.
ای سرو آزاده، ای سروقامت مهربان که اینچنین در انتظار غرش بارانی، استوار باش و چشم دل باز کن. با صلابت همیشگیات برخیز و تیر بر فرق دشمن بزن و با فریاد و زبان آشنای خود از صلابت شهیدان بگو. ای قاصد خوشبوی، ای که به منتظران نور پیام شوق دادی، بدان که تنها نیستی. هیچ زمان تنها نبودی و اکنون نیز تنها نیستی. ما تو را چون تکسواران وادی نور تا بهار انتظار بدرقه خ
مستندی فوق العاده زیبا و تاثیر گذار از شرح حال زندگی بسیجی مخلص ” شهید حسن قنبری” ، جوانی از نسل چهارم انقلاب اسلامی
موضوع : مستند / مذهبی – شهادت
کاری از : مرکز فیلم سازی راوی
مدت زمان : ۷۵ دقیقه
سرود “باغبون” توسط مرکز موسیقی مأوا در وصف شهید عبدالحسین برونسی، تهیه و منتشر شده است.
این سرود، یکی از قطعات آلبوم بزرگراه است که گروه سرود رویش مشهد به اجرای آن پرداخته است.