>
کلیپ صوتی
روایتگری حجت الاسلام ماندگاری ازشهدا با عنوان «سربازان ولایت»
مـــاجــرای غبطــه آیت الله مشکینــی(ره) به نمــاز یـــک رزمنــــده
پیشنهاد می شود حتما این کلیپ را دانلود نمایید.
شهید آوینی یک انسان با تفکراتی متفاوت است. از جذابیت های این شهید دوره های مختلف زندگی او بخصوص تغییر گسترده ای است که در مقطعی از زندگی او رخ داد و او را از یک علاقمند به جریان روشنفکری تبدیل به یک بسیجی مخلص کرد.
نوع زندگی و نگاه شهید آوینی به مستند و مستندسازی همواره جذاب بوده است؛ به خصوص وقتی در تمام سال های پس از وی مستندهای زیادی در رابطه با دفاع مقدس ساخته شدند که هیچ کدام رنگ و بوی آثار شهید آوینی را نداشتند. در این مستند سعی شده با نشان دادن چهره واقعی شهید آوینی پاسخ مناسبی به سئوالاتی که در مورد شخصیت او بوده داده شود.
در مستند «سلام مرتضی» به شهید آوینی به چشم یک مستندساز نگاه شده و نه یک نظریه پرداز و یا فعال فرهنگی و سعی شده تا نوع مستندسازی او را در سه مقطع قبل از جنگ، دوران دفاع مقدس و پس از آن بررسی شود.
در این مستند سجاد آوینی، حسین معززی نیا، علیرضا میرعلینقی، مصطفی دالایی و رضا درستکار به عنوان مهمانان و زهیر میرمحمدی نیز به عنوان مجری – بازیگر همراه بوده اند.
خاطره طنز زیبا و شنیدنی از چگونگی ورود به جبهه با روایت گری حاج حسین یکتا با لینک مستقیم از سایت کربلا میتوانید دریافت نمایید.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در مستند «راز سرخ صیاد»، روایتی کوتاه از زندگی شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی را منتشر کرد.
مستند روایت فتح-مجموعه روایت مهر-هوری-پیرامون زندگی وشهادت سردار شهید محمدرضا کارور
زمان : ۴۳:۱۰
روایت تکان دهنده ی حجت الاسلام مومنی
در مورد دختر شهیدی که حال و هوای پدر در سر داشت تا اینکه…
پیشنهاد می کنم حتما دانلود کنید…
فرمت mp3 /
حجم : ۶۲۴ کیلو بایت
مستند راهیان نور ویژه هنرمندان که از بندر عباس آغاز و به جزیره ابوموسی در خلیج فارس می رسد.
سردار شهید محمود کاوه
(محمود کاوه (۱۳۴۰ مشهد-۱۳۶۵ پیرانشهر قله ۲۵۱۹ حاج عمران) از فرماندهان سپاه پاسداران ایران در جنگ ایران و عراق بود. وی در بدو تشکیل سپاه به عضویت سپاه مشهد درآمد و در ۲۲ سالگی به فرماندهی تیپ ۱۵۵ ویژه شهدا در غرب کشور که بعدها به لشکر ارتقا یافت منصوب شد. وی در شهریور ماه ۱۳۶۵ ودر حین عملیات کربلای۲ به شهادت رسید)
بگو مادر از هشت سالی که رفت
دل خون و پیراهن چاک چاک
بگو از تگرگی که رگبار شد
درختی که غلتید تو خون و خاک
خودت بند پوتینشو بستی و
خدا خواست اون لحظه بارون بشه
پدر خوابُ از چشم دشمن گرفت
مبادا که خوابت پریشون بشه
پدر رفت تا چشم بیگانه ها
به این خاک و این خونه روشن نشه
که دستای آلوده ی هر کسی
سزاوار دستای میهن نشه
توو بیراهه فانوس راهم شدی
با دستت جهان منو ساختی
تو هر بار دنیا به ما سخت گرفت
منو یاد یک کوه انداختی
فرشته به قدر تو معصوم نیست
تا این دنیا دنیاست ممنونتم
اگه زندگیمو بریزم به پات
بازم تا دم مرگ مدیونتم
اگه پاسخ نامه هاتو نداد
فقط نذر کردی و لب دوختی
پدر مشق عشق و گرفت از حسین
تو این صبر و از زینب آموختی
می خوام گل بکارم تو میدون مین
یه کاری کنم تا که خوشحال شه
توو این راه چشمامو وا می کنم
مبادا گل لاله پامال شه