
این اثر، سومین مجلد از مجموعهی پنججلدی «بررسی و تحلیل جنگ هشتساله ایران و عراق» است که ابعاد گوناگون جنگ، پس از آزادسازی خرمشهر تا پایان عملیات والفجر ۱۰ (تیر ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷) را بررسی کرده است.
دربارهی کتاب
محور اساسی بحث در کتاب «تنبیه متجاوز»، دلایل ورود رزمندگان به خاک عراق و راهبردها و روشهای آنها در تنبیه متجاوز، در آن شش سال است. کتاب تحولات اساسی در صحنهی نبرد، ابتکار نظامی، تغییر موازنهی جنگ از سال ۱۳۶۱ به بعد به نفع ایران و تغییر راهبردهای عملیاتی و عوامل مؤثر بر آن را بررسی کرده است.
این اثر با اولویت قرار دادن مسائل نظامی در عرصهی تصمیمگیری و اقدام، نگاهی نظامی – سیاسی با رویکرد توصیفی به جنگ دارد. کتاب «تنبیه متجاوز» بهدلیل گستردگی و گوناگونی موضوع، با تکیه به اطلاعات ۵۰ راوی جنگ، منابع کتابخانهای و اسناد و مدارک معتبر تدوین شده و با ایجاز و اجمال، دورهی ششسالهای از جنگ (۱۳۶۱ تا ۱۳۶۷) را بررسی کرده است.
دربارهی نویسنده
«حسین اردستانی» از سال ۱۳۶۲ از سوی دفتر سیاسی سپاه بهعنوان راوی صحنههای نبرد، عازم جبهههای جنگ شد و اولین تجربهی روایتگری را در عملیات والفجر مقدماتی، در سپاه سوم صاحبالزمان (عج) و لشکر ۱۴ امام حسین (ع) به دست آورد. او سپس به قرارگاه قدس، نزد عزیز جعفری، سرلشکر محمدعلی جعفری، رفت و سپس راوی قرارگاه خاتم شد و روایتگری را تا پایان جنگ ادامه داد.
گزارشهای اردستانی بهاذعان نویسندگان و پژوهشگران حوزهی دفاع مقدس از منابع معتبر به شمار میرود. تشکیل گروههای روزشمار جنگ، تاریخ شفاهی، مطالعات غیرنظامی، گروه نظامی و مطالعات جامعهمحور از اقدامات سردار حسین اردستانی، در طول ۱۰ سال مدیریتش، شمرده میشود.
سردار اردستانی در فروردین سال ۱۳۹۶، پس از یک دوره حضور فعال در مناطق جنوبی کشور و بازدید از یادمانهای دفاع مقدس و تجدیدعهد با شهدا، به تهران بازگشت و در پنجم فروردین در هنگام اجرای ورزش روزانه، دچار عارضهی قلبی شد و پس از انتقال به بیمارستان، از دنیا رفت.
* کتاب:
تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق (جلد ۳): تنبیه متجاوز (بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷)
مؤلف: حسین اردستانی
تعداد صفحات: ۴۰۰
ناشر: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
سال چاپ: ۱۳۸۷
روایتی از شهادت عباس گونه سقای شهید محمدحسین کسرایی. از شهدای گرانقدر شهرستان هرسین استان کرمانشاه.
غروب فراق
مستند شهیدان حسین و محمد آقایی
مدت : حدود ۳۳ دقیقه
تهیه شده در : شبکه اول سیما – گروه روایت فتح
کارگردان : سید رضا حسینی
تهیه کننده : مرتضی شعبانی
فیلم موقعیت مهدی درباره شهید مهدی باکری فرمانده لشگر عاشورا است که در عملیات بدر در زمستان ۱۳۶۳ به شهادت رسید این فیلم بخش هایی از زندگی او از جمله مراسم خواستگاری و ازدواج از دست دادن برادرش حمید در عملیات خیبر را بازسازی و روایت می کند

مصطفی چمران برای ادامهی تحصیل با بورسیه دانشگاه تهران به آمریکا میرود، اما درآنجا به دلایلی بورسیه او لغو میشود.
چمران به همراه برادرش در کارگاه جوراببافی پدر کار میکنند. او قصد دارد برای گذراندن دوره پایانی تحصیلات در مدرسهی دارالفنون ثبت نام کند، اما اوضاع مالی پدر آنقدر خوب نیست که بتواند سالانه مبلغ هشتصد تومان شهریه پرداخت کند. رئیس دبیرستان بعد از گرفتن آزمون ورودی و پی بردن به هوش سرشار و استعداد مصطفی، حاضر میشود مبلغ شهریه را به نصف کاهش دهد. اما پرداخت همین مبلغ نیز برای پدر دشوار است و با پیشنهاد رئیس دبیرستان، مصطفی به جای پرداخت بقیه شهریه موظف میشود به دانشآموزان ریاضی تدریس کند.
***
مصطفی که در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد و تحت تربیت آموزههای دینی قرار گرفت. شبهای جمعه در مجالس سخنرانی آقای راشد در مسجد ارگ حاضر میشد.
او پس از مدتی به پیشنهاد یکی از دوستانش تصمیم گرفت به مسجد هدایت برود و از سخنان آیتالله طالقانی بهرهمند شود. پس از مدتی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در یکی از دانشگاههای تگزاس مشغول به تحصیل شد.
در همان روزها چمران خبردار شد که محمدرضا پهلوی قرار است برای دیدار از ایالت واشنگتن به آمریکا برود و این بهترین موقعیت بود تا او بتواند فریاد اعتراض مردم را به خانواده پهلوی برساند؛ بنابراین تظاهراتی علیه محمدرضا ترتیب داد.
گوشه ای از صحبت های حاج حسین یکتا در قتلگاه فکه ،ظهر عاشورا ۱۳۹۱ ” امروز جبهه ای رو جمع کردند اوردند اینجا،امروز شیطون وایستاده میگه بیا اَمونتون بدم….”
شوق پرواز، زندگی سرلشکر عباس بابایی را از کودکی تا زمان شهادت به تصویر میکشد و روایتگر رشادت و از خودگذشتگی این خلبان مجاهد و باایمان است. وی پس از تکمیل تحصیلاتش در امریکا، به ایران باز میگردد و پس از مدتی به پایگاه هوایی اصفهان منتقل میشود. او در زمان حیات خود، خدمات شایانی را در نیروی هوایی کشور انجام داده و در بازگشت از یک عملیات برونمرزی در جنگ تحمیلی ایران و عراق، با اصابت گلوله پدافند هوایی به شهادت میرسد.
مستند « محراب » به آشنایی با شهید علی اصغر حسینی محراب ورزشکار کشتی گیر می پردازد که در جوانی به سپاه پیوست و در منطقه غرب کشور مسئول سپاه منطقه بود.

این کتاب مجموعهای از دستنوشتههای شهید دکتر «مصطفی چمران» است.
شهید دکتر «مصطفی چمران» از آرزوها و رنجها و شادیهایش سخن میگوید:
«خدایا نمیدانم تا کی باید بسوزم؟ تا کی باید رنج ببرم؟ دیگر رنج و عذاب برایم ناراحتکننده نیست و آزاد و رها زندگی میکنم. باید با علم و دانش همه تیرهدلان مغرور و متکبر را به زانو درآورم.»
دستور «امام موسی صدر» برای انجام یک مأموریت به او رسید و خوشحال شد. مأموریت او به سمت برج حموت بود؛ برای اینکه وضعیت آنجا و مردمش را بررسی کند و به نجات آنان بشتابد. دکتر چمران در آنجا متوجه شد که فقر و گرسنگی بیداد میکند و مردم از شهر گریختهاند و آنها که ماندهاند، شب و روز زیر بمباران دشمن قرار دارند. وی و همراهانش نزدیک بیمارستان کمین میکنند تا سر فرصت با جستوخیزهای سریع خودشان را به نقطهی امنی برسانند. ناگهان در مقابل بیمارستان غوغایی برپا میشود. چمران صحنههایی از مبارزات مسلمانان علیه رژیم اشغالگر قدس را توصیف میکند که پر از درد و شیون و بدبختی است. ترور و وحشت بر همهجا حکومت میکند و بهزور سرنیزه و گلوله، انسانها را تسلیم اوامر پلید خودشان میکنند.
دکتر چمران امیدوار است که خدای بزرگ به اشکهای یتیمان و خون شهدا رحم کند و شرِ بیداد و ستم اسرائیل را از سرِ آوارگان منطقه بردارد.
*درباره کتاب:
کتاب «خدا بود و دیگر هیچ نبود» درواقع مجموعهی تاریخدار از دستنگاشتههای شهید مصطفی چمران، بدون درنظرگرفتن موضوعی خاص است که فقط براساس زمان نگارش آنها دستهبندی شده است.
آنچه در این نوشتهها نمایان است حرکت شهید چمران در طول زندگی خویش (آمریکا، لبنان و ایران) در مسیر الهی و نشاندهنده حالات عرفانی و عاشقانه اوست.
در گزینش این دستنوشتهها موضوع خاصی مدّ نظر نبوده و از هر بابی و هر بحثی، فقط به صرف اینکه زمان نگارش با تاریخ مشخص شده باشد، گزینش شده است.
بنابراین، این مجموعه، نوشتههای تاریخدار دکتر چمران است که در طول سالیان دراز، دربارهی مطالب متعدد و در جاهای گوناگون نگاشته شده است.
*دربارهی نویسنده:
«مصطفی چمران ساوهای» (۱۰ مهر ۱۳۱۱ تهران – ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ دهلاویه) معروف به «دکتر چمران» و «شهید چمران»، فیزیکدان، سیاستمدار (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران)، وزیر دفاع ایران در دولت «مهدی بازرگان» و دولت موقت شورای انقلاب، از همراهان امام موسی صدر در تشکیل جنبش امل (لبنان)، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، از فرماندهان ایران در جنگ تحمیلی و بنیانگذار ستاد جنگهای نامنظم در جریان جنگ عراق و ایران بود.
وی در دانشگاه تهران، تحصیلات خود را در رشته الکترومکانیک به پایان برد. سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و درجه دکتری در فیزیک پلاسما کسب کرد. پس از گذراندن آموزشهای نظامی در مصر، به لبنان رفت و به همراه امام موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری داشت و از فرماندهان آن بود.
چمران در زمان تحصیل در دانشگاه تهران، در درس ترمودینامیک، شاگرد مهدی بازرگان بود. آشنایی او با بازرگان، عامل مهمی در ورود او به عرصهی سیاست بهشمار میرود.
وی در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد در سازمان نهضت مقاومت ملی، زیر نظر افرادی چون مهدی بازرگان، سیدرضا زنجانی و آیتالله سید محمود طالقانی فعالیت میکرد.
در زمان تحصیل در خارج از ایران، او به همراه «ابراهیم یزدی»، «دکتر علی شریعتی» و «صادق قطبزاده»، شاخه خارج از کشورِ نهضت آزادی ایران و همچنین انجمن اسلامی دانشجویان ایران (در آمریکا) را تأسیس کرد.
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ چمران به ایران بازگشت و در دولت بازرگان، مدتی وزارت دفاع را برعهده داشت. وی در دورهی نخست مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد.
چمران، با شروع جنگ، به اهواز رفت و ستاد جنگهای نامنظم را بنیانگذاری کرد. از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. مصطفی چمران در ۳۱ خردادماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه-سوسنگرد، براثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش، در ۴۹ سالگی به شهادت رسید.
علرضا دلبریان راوی خوش سخن که خاطرات جبهه با روایتی طنز دارد چند شب پیش به خنداونه آمد و در چند دقیقه ای هم گریه کردیم هم خندیدیم …

کتاب «به رنگ خدا» روایت همسر شهید «عبدالمهدی مغفوری» از این شهید والامقام است که «سیده زهرا علمدار» و «فهیمه طاهری گوکی» به رشتهی تحریر درآوردهاند.
دربارهی کتاب
کتاب «به رنگ خدا» داستانِ زندگی «شهید عبدالمهدی مغفوری»، از شهدای شاخص لشکر ۴۱ ثارالله، در دوران دفاع مقدس به روایت همسر شهید است. مصاحبه و تحقیق را «فهیمه طاهری گوکی» انجام داده و «سیده زهرا علمدار» نگارش آن را بر عهده داشته است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
برای خرید بچهها را بیرون برد تا برایشان کفش بخرد. فروشنده کفشی آورد که رویهی کفش با حروف انگلیسی نقاشی شده بود. با تعاریفی که فروشنده کرد، گفتم: مهدی اینها کفشهای خوبی هستند، جنس خوبی هم دارند، گفت: «نه. روی این کفشها انگلیسی نوشته شده». گفتم: «خب انگلیسی نوشته شده باشد، ایرانی هستند خارجی که نیستند! گفت: «نه خانم جان. تبلیغ بیگانه است، نباید اینجور کفشی برای بچهها خرید. کفشی خرید که نشانهای از فرهنگ بیگانه نداشته باشد.»
* کتاب:
به رنگ خدا: روایت زهرا همسر شهید عبدالمهدی مغفوری
مؤلف: سیده زهره علمدار
ویراستار: فاطمه تویسرکانی راوری
تعداد صفحات: ۱۸۶
ناشر: شهید حاج قاسم سلیمانی (وابسته به کنگرهی شهدای استان کرمان)
زبان: فارسی
سال چاپ: ۱۴۰۰