نماهنگ «عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را» با صدای صابر خراسانی و محمدحسین پویانفر سروده ی محسن عرب خالقی
حضرت آیتالله خامنهای: «رژیم صهیونیستی اشتباه بزرگی کرد، خطای بزرگی کرد، غلطی کرد و عواقب آن، او را بیچاره خواهد کرد، به توفیق الهی. ملّت ایران از خون شهدای گرانقدر نخواهد گذشت، از تجاوز به آسمان کشورش صرفنظر نخواهد کرد. نیروهای مسلّح ما آماده هستند و مسئولین کشور و همهی آحاد مردم پشت سر نیروهای مسلّحند.» ۱۴۰۴/۰۳/۲۳
روایت زیبایی از شفاع یافتن یک مرد مسیحی در حرم امام موسی ابن جعفر (ع) و دیدار با حضرت فاطمه معصومه (س) از زبان استاد فاطمی نیا با لینک مستقیم از سایت کربلا دریافت نمایید.

خبرنگاری پس از سالها که از دوران دفاع مقدّس گذشته است، بهدعوت یک میزبان ناشناخته، سوار قطار جنوب شده و در ایستگاه محلی «سپیددشت» در خاک لرستان پیاده میشود تا به جایی آشنا در گذشته، اما غریب در امروز، وارد شود؛ «چم سنگر»!
در نیمهشبی سرد از بهمن ۱۳۸۰ شمسی، (مقارن با بیستوسومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی) «بهمن صالحی» (نویسنده و خبرنگار) وارد ایستگاه سپیددشت لرستان میشود.
چه کسی منتظر اوست؟ اصلاً چرا آمده است؟ چرا باید به آن دعوتنامهی مرموز اهمیت میداد و پا در راه این سفر ناشناخته میگذاشت؟ بهمن تمام راه با این پرسشهای بیجواب کلنجار میرفت.
بهمن از قطار پیاده شد و مدتی در هوای بسیار سرد زمستانی ایستگاه منتظر ماند. تا اینکه با مردی به نام «سالار سنجری» روبهرو شد که ظاهراً به استقبالش آمده بود. سالار سنجری از او خواست که بازگردد. او سوار خودرویش شد و بهمن را ترک کرد.
بعد از کمی انتظار، زنی به نام «رویا سنجری» (خواهر سالار سنجری) به سراغ بهمن آمد و او را سوار ماشینش کرد و به راه افتاد.
آنها در مسیر «چم سنگر»، دربارهی موضوع دعوت ناخواندهای که از بهمن شده است، صحبت کردند. از میان حرفهای رویا مشخص شد که پدر رویا و سالار، دعوتکننده و میزبان اصلی بهمن صالحی است؛ پدری که درحال مرگ است.
آنها به چم سنگر رسیدند و بهمن در خانهی اربابی آقای سنجری بزرگ ساکن شد. صبح که از خواب برخاست، متوجه شد که آقای سنجری حالش وخیم شده و به همراه دخترش به شهر رفته است. او تلاش کرد از مستخدم آقای سنجری، «آقا صفدر»، اطلاعاتی دربارهی علّت اصلی دعوتش به دست بیاورد، اما موفق نشد!
در غیاب رویا و آقای سنجری، سالار به سراغ بهمن صالحی رفت و ….
سخنرانی امام خامنه ای درباره سی و پنج سال مجاهدت امام کاظم علیهالسلام در خطبههای نماز جمعه تهران
روایتی از فاجعه نشت گاز سمی شعبه کارخانه یونیون کارباید آمریکا در شهر بوپال هند که منجر به کشته شدن حدود هشت هزار نفر و مجروح و ناقص شدن ده ها هزار نفر دیگر در این منطقه شد.

این کتاب گویا روایت سه داستان نمایشی کوتاه از آدمها و اتفاقات تلخ و شیرین دوران دفاع مقدّس است.
* نفوذی: در یک عملیات جنگی، حضور یک فرد نفوذی در بین گروه باعث گمشدن بچههای عملیات و خرابشدنِ بیسیم میشود. سرهنگ که مسئول گروه است، تلاش میکند تا فرد نفوذی را بیابد و گروه را نجات دهد.
* امشب شام خرچنگ سرخکرده داریم: داستانی از جبهه و جنگ و دو دوست است که برای حمل مهمّات، همراه با خانم دکتری به خطّ مقدّم جبهه میروند و خودشان هم درگیر مقاومت و جنگ در خط مقدّم میشوند.
* خواب گروهبان گارسیا: «شهاب» و دوستش «فری» دزدند. وقتی میخواهند انگشتری را که دزدیدهاند، بفروشند، متوجه میشوند که مادر فری چراغ نفتیای را که انگشتر در آن پنهان است، به مسجد و جبهه اهدا کرده است. درنتیجه فری و شهاب بهدنبال انگشتر مخفیشده در چراغ نفتی، راهی جبهه میشوند.
این مستند به عملیات مخفی آمریکا در کشورهای مختلف به بهانه مبارزه با تروریسم و و کشتار مردم می پردازد.

«فاطمه نیک» در سال ۱۳۰۰ در هرمزگان به دنیا آمد. پس از مرگ پدرش، با مادر و خواهران و برادرش به«میناب» مهاجرت کرد. در همانجا ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد. او آنقدر شیرینسخن و مهربان بود که از همان جوانی به «خاله شیرین» معروف شد.
دربارهی کتاب:
شهید «فاطمه نیک» در ۵مهر۱۳۰۰ در جزیرهی قشم به دنیا آمد. پدرش مؤذن مسجد بود و فاطمه در دامان خانوادهای متدیّن رشد کرد و جانش با آموزههای دینی عجین شد. بعدها وقتی ازدواج کرد و مادر شد، فرزندان رشید، شجاع و باایمانی تربیت کرد.
او در کنار خانهداری، به فعالیّت در امور مذهبی و مبارزه با استبداد شاهنشاهی پرداخت و پس از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی، تکتک فرزندانش را به جبهههای جنگ فرستاد.
وی در مرداد۱۳۶۶ عازم حج ابراهیمی شد و در مراسم برائت از مشرکین، سینهاش آماج گلولههای وهابیون شد و در ۹مرداد۱۳۶۶ در شهر مکّه به شهادت رسید. شمارهی هشتم از مجموعهی «زنان آسمانی» دربردارندهی خاطراتی از این شهید والامقام است.
دربارهی نویسنده:
«شمسی خسروی»، داستاننویس، سال ۱۳۵۰ در تهران به دنیا آمد. بیشتر تألیفات خسروی (به غیر از داستانها) شامل زندگینامهی داستانی رزمندگان اسلام و شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یا خانوادهی آنان است.
آثار او عبارتاند از:
«عروس جنوب»؛
مجموعه داستانی «ضیافت» بر اساس زندگی سردار شهید ابراهیم محبوب؛
«عطش و آتش»؛
«بر بلندای حضور: خاطرات بتول جنیدی»؛
«پرندهای در عرش: زندگی و خاطرات شهید فهیمه سیّاری»؛
«غریبانه: بر اساس زندگی شهید غلاممحمّد نیکعیش»؛
«آفتاب بیقرار: زندگینامهی مریم مجتهدزاده (اخوان موسوی)؛
«روزی خواهم خفت برای همیشه»، زندگینامه داستانی شهید آیتالله محمد صدوقی، سومین شهید محراب؛
رمان «اولین روز آرامش» زندگینامهی داستانی خلبان شهید حسین خلعتبری؛
«آرامتر از همیشه»: داستانوارهای از زندگی شهید صیّاد شیرازی.
* تعبیر یک خواب: زندگی و خاطرات شهیده فاطمه نیک، نویسنده: شمسی خسروی، ناشر: نشر شاهد، ۱۳۸۷.
زندگی سید حمید بهمنی خبرنگار صدا و سیما و ماجرای مجروح شدن وی از ناحیه چشم در بحبوحه جنگ آمریکا و عراق در مستند به تصویر کشیده می شود.