نماهنگ «عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را» با صدای صابر خراسانی و محمدحسین پویانفر سروده ی محسن عرب خالقی
کارگردان: احمد امینی – بیژن میرباقری
تهیه کننده: سعید شاهسواری
این مجموعه ، که مجموعه داوران نام دارد درباره خانواده داوران، وکیل حقوقی است که در هر قسمت، درگیر پروندهه ای خاص میشود و اعضای این خانواده چهار نفری، بازیگران ثابت این مجموعه هستند. این سریال هفت اپیزود دو قسمتی است و چهار قصه از این سریال اپیزودیک از این قرار اند: “آخرین دیدار”، ” پانسمان روح”، “دورترها” و “عکس یادگاری” که کارگردان این قصه ها احمد امینی هست و همچنین دو قصه دیگر به نام : ” روز مبادا” و “مخفیانه” هم در این سریال وجود دارد که به کارگردانی بیژن میرباقری است.
بازیگران: مسعود رایگان، پریوش نظریه ، ایوب آقاخانی ، رابعه مدنی ، لیلی فرهادپور ، سیامک اطلسی ، مسعود رایگان و… .
حضرت آیتالله خامنهای: «رژیم صهیونیستی اشتباه بزرگی کرد، خطای بزرگی کرد، غلطی کرد و عواقب آن، او را بیچاره خواهد کرد، به توفیق الهی. ملّت ایران از خون شهدای گرانقدر نخواهد گذشت، از تجاوز به آسمان کشورش صرفنظر نخواهد کرد. نیروهای مسلّح ما آماده هستند و مسئولین کشور و همهی آحاد مردم پشت سر نیروهای مسلّحند.» ۱۴۰۴/۰۳/۲۳
روایت زیبایی از شفاع یافتن یک مرد مسیحی در حرم امام موسی ابن جعفر (ع) و دیدار با حضرت فاطمه معصومه (س) از زبان استاد فاطمی نیا با لینک مستقیم از سایت کربلا دریافت نمایید.

خبرنگاری پس از سالها که از دوران دفاع مقدّس گذشته است، بهدعوت یک میزبان ناشناخته، سوار قطار جنوب شده و در ایستگاه محلی «سپیددشت» در خاک لرستان پیاده میشود تا به جایی آشنا در گذشته، اما غریب در امروز، وارد شود؛ «چم سنگر»!
در نیمهشبی سرد از بهمن ۱۳۸۰ شمسی، (مقارن با بیستوسومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی) «بهمن صالحی» (نویسنده و خبرنگار) وارد ایستگاه سپیددشت لرستان میشود.
چه کسی منتظر اوست؟ اصلاً چرا آمده است؟ چرا باید به آن دعوتنامهی مرموز اهمیت میداد و پا در راه این سفر ناشناخته میگذاشت؟ بهمن تمام راه با این پرسشهای بیجواب کلنجار میرفت.
بهمن از قطار پیاده شد و مدتی در هوای بسیار سرد زمستانی ایستگاه منتظر ماند. تا اینکه با مردی به نام «سالار سنجری» روبهرو شد که ظاهراً به استقبالش آمده بود. سالار سنجری از او خواست که بازگردد. او سوار خودرویش شد و بهمن را ترک کرد.
بعد از کمی انتظار، زنی به نام «رویا سنجری» (خواهر سالار سنجری) به سراغ بهمن آمد و او را سوار ماشینش کرد و به راه افتاد.
آنها در مسیر «چم سنگر»، دربارهی موضوع دعوت ناخواندهای که از بهمن شده است، صحبت کردند. از میان حرفهای رویا مشخص شد که پدر رویا و سالار، دعوتکننده و میزبان اصلی بهمن صالحی است؛ پدری که درحال مرگ است.
آنها به چم سنگر رسیدند و بهمن در خانهی اربابی آقای سنجری بزرگ ساکن شد. صبح که از خواب برخاست، متوجه شد که آقای سنجری حالش وخیم شده و به همراه دخترش به شهر رفته است. او تلاش کرد از مستخدم آقای سنجری، «آقا صفدر»، اطلاعاتی دربارهی علّت اصلی دعوتش به دست بیاورد، اما موفق نشد!
در غیاب رویا و آقای سنجری، سالار به سراغ بهمن صالحی رفت و ….
سخنرانی امام خامنه ای درباره سی و پنج سال مجاهدت امام کاظم علیهالسلام در خطبههای نماز جمعه تهران
روایتی از فاجعه نشت گاز سمی شعبه کارخانه یونیون کارباید آمریکا در شهر بوپال هند که منجر به کشته شدن حدود هشت هزار نفر و مجروح و ناقص شدن ده ها هزار نفر دیگر در این منطقه شد.
در پی یورش نیروهای متجاوز عراقی، ارتفاعات مهم و استراتژیک «حاج عمران» در شمال غرب کشور به اشغال عراق درمی آید و شهرهای این منطقه از جمله ارومیه دائماً زیر آتش توپخانه دشمن قرار می گیرد. ارتش تصمیم می گیرد به تنهایی ارتفاعات تصرف شده را آزاد کند. در ابتدا، فرماندهی نیروی زمینی با این کار مخالفت می کند و معتقد است که کار بسیار مشکل و خطرناکی است و اگر ارتش در این عملیات موفق نشود، به حیثیت ارتش لطمه وارد خواهد شد. فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه اعتقاد دارد که این کار عملی است. پس از مشورت های بسیار با فرماندهان، مجوز شروع این عملیات حاضر می شود و مدتی بعد ارتش با عنوان «کربلای ۷» وارد عملیات می شود. با وجود هوای بسیار سرد و برف و بهمن، عملیات شبانه آغاز می شود. ناگهان بهمن بسیار بزرگی شروع به حرکت می کند و به زودی همه ادوات و سلاح های ارتش به همراه تعدادی از سلحشوران زیر بهمن می روند. در حالی که نیروهای باقی مانده قصد عقب نشینی دارند متوجه می شوند که بهمن، پیکر تعدادی از رزمندگان سپاه را که پیش از آنها در ارتفاعات به جنگ با عراقی ها رفته و شهید شده بودند با خود به پایین آورده است. گرچه شکست خوردن نخستین عملیات باعث عصبانیت فرمانده شده، تصمیم گرفته می شود تا مجدداً عملیات بازپس گیری مناطق از سر گرفته شود. در شرایط بسیار دشوار برف و یخبندان، نیروهای ارتش کارشان را آغاز می کنند، به پیشروی ادامه می دهند و سنگرهای عراقی را یکی پس از دیگری تصرف می کنند و در نهایت ارتفاعات به تصرف نیروهای ارتش درمی آید و پرچم ایران توسط نیروهای ارتش در ارتفاعات به اهتزاز درمی آید.