خلاصه داستان : نوجوان رزمنده ای باید به تنهایی چندین اسیر عراقی را به پشت جبهه منتقل کند، اما در این کار با مشکلاتی مواجه می شود و به دلایل مختلف، کسی با وی همکاری نمی کند و مجبور می شود که این کار را به تنهایی انجام دهد و در این راه اتفاقاتی برایش پیش می آید….

حالوهوای کتاب در زمان گذشته سپری میشود و تا زمانِ فعالیتهای ناخدا مجید دائمی در سازمان عقیدتی، سیاسی ارتش ادامه مییابد.
«غم از دست دادن سعید برای من خیلی سخت بود، اما همین که راهش را ادامه میدادم، مرهمی شده بود برای قلب خسته و زخمی من.
طبق گفتهی مسئولان برای ورود به نیروی دریایی ارتش، اول باید چندین دورهی تخصصی را میگذراندم. این دورهها آنطور که من شنیده بودم، خیلی سخت و طولانیمدت بود. به یاد حرفهای پدرم افتادم: «باید برای دوست داشتن و به دست آوردن آن چیزی که دوست داری، بهایی رو پرداخت کنی.» من هم برای رسیدن به این آرزوی خودم، خیلی تلاش کرده بودم، پس با جدیت تمام اولین قدم را برداشتم…».
* دریا خانه من است (خاطرات ناخدا مجید دائمی)، نویسنده: علی اسفندیاری، ناشر: سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران (آتش بار)، ۱۳۹۳.

==================================================
خلاصه داستان :
با شنیدن خبر نابودی یک بیمارستان صحرایی، دکتر امیر راستین همسر باردارش لیلی را نزد پدر همسرش، قوام، می گذارد و به جبهه می رود. در غیاب شوهر، لیلی به کار نقاشی و نگارش کتاب مشغول است. در ضمن با سامان، که مدیر یک مؤسسه انتشاراتی است برای چاپ کتابش همکاری می کند. خبر شهادت دکتر راستین، لیلی را دگرگون می کند. از طرفی فتاحی و همسرش به علت ثروت زیاد قوام، خواستار ازدواج مرتضی، پسر از خارج برگشته شان، با لیلی هستند. اما لیلی مرگ شوهر را باور ندارد و اصرار دارد که دکتر راستین همچنان زنده است. در همین زمان، سامان نیز به لیلی پیشنهاد ازدواج می دهد. اما درست هنگامی که لیلی تلویحاً تقاضای سامان را پذیرفته، خبر زنده بودن دکتر راستین می رسد. اعضای خانواده به همراه سامان به ایستگاه راه آهن می روند تا از دکتر راستین که حالا یک پایش را از دست داده است، استقبال کنند.
بازیگران : جمشید مشایخی ، افسانه بایگان ، داریوش مؤدبیان ، سیروس ابراهیم زاده ، ابراهیم پورمنصوری ، رسول توکلی ، منوچهر حامدی ، مصطفی راد ، رضا مرادیان ، پری کربلایی ، میترا چوپان ، احمد عباسی ، اسکندر رفیعی ، حسین طباطبایی ، حسین غیابی
کارگردان : سیروس مقدم
نصر الله شکل آبادی یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که همرزم سردار شهید حسن منصوری هم بوده و از اوایل جنگ تا پایان جنگ در جبهه حضور داشته است. او در گفت و گوی برنامه «روایت ایثار» از چرایی نامگذاری دفاع مقدس می گوید. همچنین او خاطره ای از رشادت های سردار شهید حسین منصوری می گوید.
انیمیشن “سلام بر ابراهیم” درباره شهید ابراهیم هادی ملقب به «علمدار کمیل» است و سلحشوری ها و رشادت های این سرباز امام خمینی (قدس سره) را روایت می کند.
پهلوان بسیجی ابراهیم هادی از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلانغرب و ستاره ورزش کشتی کشورمان است؛ او در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد؛ ابراهیم چهارمین فرزند خانواده بود؛ او در نوجوانی طعم تلخ یتیمی را چشید، از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد.

«ولیالله فلاحی» در سال ۱۳۱۰ در طالقان به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در طالقان و دبیرستان نظام تهران گذراند. وی پس از دریافتِ دیپلم متوسطه، در مهرماه سال ۱۳۳۰ وارد دانشکدهی افسری شد و با درجهی ستوان دومی و رستهی زرهی فارغالتحصیل شد؛ سپس در لشکر ۹۲ زرهی خدمت خود را آغاز کرد.
فلاحی بهسببِ مخالفت با حکومت پهلوی، از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۲ چهار بار به زندان افتاد؛ امّا به واسطهی تفکّر و دانش بالایی که داشت، از افسران زبدهی ارتش شاهنشاهی بود و همواره مورد احترام فرماندهان ارشد ارتش بود.
فلاحی با درجهی سرهنگ دومی، به همراه گروهی از افسران ایرانی، به عنوان ناظر صلح سازمان ملل در آتشبس ویتنام، از سال ۱۳۵۱ تا اواسط ۱۳۵۳ در این کشور حضور داشت.
او در ۱۲ مهرماه ۱۳۵۷، پس از گرفتن درجهی سرتیپی، به شیراز منتقل شد و به عنوان معاون فرماندهی مرکز پیادهی شیراز به کار خود ادامه داد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، «شهید سپهبد قرنی» به شهید فلاحی پیشنهاد فرماندهیِ نیروی زمینی ارتش را داد. وی با وجود شرایط خاصّ آن زمان (که کسی عهدهدار این مسئولیّت نمیشد)، با جسارت این مسئولیّت را پذیرفت و اذعان داشت خونی که در بدن دارد، برای مردم، انقلاب و دفاع از میهن خواهد بود.
او از آغاز جنگ، همواره در جبهههای نبرد حضور داشت. پس از برکناری «ابوالحسن بنی صدر» از فرماندهی کلّ قوا، طیّ حکمی از سوی «حضرت امام خمینی (ره)» مسئولیّت جانشینیِ رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران را بر عهده گرفت.
امیر سرلشکر فلاحی، افسری بسیار عالِم در امور نظامی، فعّال و کوشا بود و علاقهی فراوانی به حفظ نظام جمهوری اسلامی داشت و تا آنجا که در توان داشت، ضمن ایجاد هماهنگی بین ارتش و دیگر نیروها، مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای مردمی، از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقابل هجمه گروهکها دفاع کرد.
ولی الله فلاحی در تاریخ بیست و نهم خرداد ۱۳۵۹ به ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و در همان زمان نیز آشوب و درگیری در مناطق غربی کشور و تجاوزهای پراکندهی رژیم بعثی عراق به کشورمان آغاز شد.
با پیدایش این اوضاع، وی هفتهای دو روز در ستاد مشترک ارتش حضور مییافت و با تشکیل جلسههای فشرده و دادنِ دستورهای لازم و ایجاد هماهنگی با ادارههای متعدّد ستاد و دیگر نیروها، خیلی سریع به جبهههای جنگ برمیگشت و در خطّ مقدّم در کنار نیروهای رزمنده قرار میگرفت.
شهید فلاحی در مقام رئیس ستاد ارتش گفته بود: «من وجب به وجب خاک خوزستان را به علّت محلّ خدمت اوّلیهام میشناسم. با توجّه به پیشرویِ سریع عراق، آرزو داشتم که ارتش عراق زمینگیر شود که چنین شد. اکنون تنها یک آرزوی دیگر دارم؛ تنها آرزویم این است که ارتش متجاوز عراق را از طرف آبادان تا مارد عقب بنشانم.» با طراحی و اجرای پیروزمندانهی «عملیّات ثامن الائمه» و رفع حصر آبادان، آرزوی شهید فلاحی برآورده شد و وضعیّت راهبردیِ جنگ دگرگون و زمینه برای پیروزیهای بزرگ فراهم شد.
او در زمانِ عملیّات ثامن الائمه (ع) به منطقهی عملیّاتی شتافت و پس از کسب پیروزیِ ارزشمند در این عملیّات، در شامگاه هفتم مهرماه به همراه تعداد دیگری از فرماندهان جنگ، به قصد دیدار با حضرت امام خمینی (ره)، فرماندهی کلّ قوا، و ارائهی گزارش به محضر ایشان، راهی تهران شد که با سقوط هواپیمای حامل آنان در نزدیکی تهران، به درجهی رفیع شهادت نائل شد.
* این کتاب با همکاری سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدّس ارتش جمهوری اسلامی ایران و مجوز رسمیِ انتشارات آتشبار به کتاب گویا تبدیل شده است.
کارگردان: رسول ملاقلی پور
ستارگان: مهدی احمدی، جمشید هاشم پور، آتنه فقیه نصیری، قاسم زارع، هادی حجاری فر، قربان نجفی، حسن عباسی، نادیا امیری، فرزین محدث، فاطمه امیری، صادق حدادی، شهاب تیموریان و…
خلاصه داستان فیلم مزرعه پدری: محمود شوکتیان برای جلسه نقد آخرین کتابش “مزرعه پدری” به اهواز دعوت شده تا سخنرانی کند. او در زمان جنگ همسر و دو فرزندش را بر اثر بمباران دشمن از دست داده، اما در خیال خود آنها را زنده میپندارد. در میانه های نشست یکی از دانشجویان به کشته شدن همسر و فرزندانش در اثر حمله توپخانه دشمن در سال های ابتدایی جنگ تحمیلی اشاره میکند که موجب تغییر ناگهانی شرایط روحی محمود میشود و…
روایتگری دفاع مقدس | علیرضا دلبریان | ۳۰ شهریور ۹۹
مراسم گرامیداشت هفته دفاع مقدس : روایتگری دفاع مقدس توسط آقای علیرضا دلبریان در ایوان ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف صحن جامع رضوی به مدت ۲۰ دقیقه از تلویزیون اینترنتی رضوی
با شروع جنگ، بیمارستانی در خرمشهر به محاصره دشمن درمی آید و از هوا و زمین مورد هجوم قرار می گیرد. محمد جهان آرا، فرمانده جوان سپاه خرمشهر، پیشنهاد می کند مجروحان و پزشکان با یک آمبولانس و لندرور، به دنبال جیپ به غنیمنت گرفته شده که در آن رزمندگان راه را باز می کنند، از بیمارستان خارج شوند. در شهر، نیروهای عراقی که در حال تسخیر شهر هستند، مقابل آنها ظاهر می شوند و رزمندگان برای نجات دادن سرنشینان آمبولانس و اندرور، با عراقی ها درگیر می شوند و به شهادت می رسند و سرنشینان لندرور نیز به اسارت گرفته می شوند و به شهادت می رسند و سرنشینان لندرور نیز به اسارت گرفته می شوند. سرنشینان آمبولانس که نجات یافته اند، در اطراف شهر سرگردان می شوند و راه را گم می کنند. در میان آنها، راننده آمبولانس، دکتر کسرا، یک ناخدا، یک زن که شوهرش رییس گمرک خرمشهر بوده و شهید شده، مردی که مدام به فکر تسلیم شدن و نجات پولهایش است و یک امدادگر به نام هانیه که دو نوزاد را با خود آورده، حضور دارند. افسر عراقی که در اطراف بیمارستان به اسارت درآمده هم با آنهاست. در کنار رودی، جعبه حامل دو نوزاد به روی آب می افتد و وقتی راننده برای نجات دادن بچه ها خود را به آب می زند، نیروهای عراقی از آن طرف رود او را به شهادت می رسانند. دو نوزاد نجات می یابند اما یکی از آنها بین راه می میرد. شش همسفر به جاده ای می رسند و تصمیم می گیرند به دو گروه تقسیم شوند: دکتر کسرا، هانیه و اسیر عراقی به همراه نوزاد به یک سمت می روند و سه نفر باقیمانده به سمتی دیگر. دکتر کسرا و همراهانش به یک ریوی عراقی می رسند و پشت آن سوار می شوند. در این بین آنها شاهد بردن سه همسفر قبلی خود هستند که توسط عراقی ها به اسارت گرفته شده اند. در کنار رود، اسیر عراقی به دکتر کسرا قایقی را نشان می دهد تا با آن بگریزند. کسرا و هانیه خود را به قایق می رسانند و پس از ساکت کردن نوزاد، اسیر عراقی را بر جا می گذارند و خود دور می شوند. صبح فردا قایق آنها هدف گلوله هواپیمای دشمن قرار می گیرد. کسرا و هانیه ناچار می شوند قایق را ترک کنند و نوزاد را درون جعبه ای در رودخانه رها کنند. صدای مارش در دوردست، نوید پیروزی را در آینده می دهد.
نوای دیجیتال با صدای حاج مهدی سلحشور در مورد شهدا
پر کشیدم سمت کرببلا،عاشقونه رفتن تا به خدا * حالا تو این دنیای غریبی،دل خوشیمون یاد شهدا
دانلود فیلم هیهات (Hihat) این فیلم چهار اپیزودی سعی در نمایش چهار گوشه از ارتباط مردمان معاصر با فرهنگ و منش عاشورایی دارد. “نمایش شوق زیارت و توسل”، ” حس عزت نفس و غیرت انسانی با پیروی از سیدالشهدا”، تاثیرگذاری و ماندگاری خطبه حضرت زینب (س)” و “رویارویی مدافعان حرم با داعشیان” توصیف محتوایی این چهار گوشه است.