
پدرم آدم خوبی بود. معمولاً آروم بود، اما بعضی وقتها عصبانی میشد و میافتاد به جونمون. من و خواهرم و برادرم هیچوقت از دستش ناراحت نمیشدیم؛ به هر حال پدرهای اون موقع همهشون سختگیر بودن. اگه بخوام راستش رو بگم خداییش زیادی شیطون بودیم، در عین حال ازش حساب هم میبردیم. وقتی توی خونه شیطنت میکردیم، مادرم خط و نشون میکشید و انگشت تکون میداد که بذار بابات از سر کار بیاد.
دربارهی مادرم باید عرض کنم که اصلیت مادرم بحرینی بود. بعضیها میگفتن پدرِ مادرم از بحرین به میناب مهاجرت کرده و همونجا زن گرفته. بعضیها هم می گفتن اهل دشتستان بوده، احتمالاً دومی درستتر باشه.
برعکس پدرم، مادرم خیلی آروم بود؛ ساکت و سر به زیر .
پدرم بعدِ بازنشستگی مغازه لوله کشی باز کرد. من فکر میکنم لوله کشی بیشتر ساختمونهای قدیمی خرمشهر کار پدرم بود. از اونجایی که بیشتر کارگرهای شرکت نفت لوله کشی و برقکاری بلد بودند؛ بابا مغازه لوله کشی زده بود. حتی بعضیهاشون نقاشی و بنایی هم یاد داشتند. به قول پدرم همه شون آچارفرانسه بودند. همیشه
میگفت: : توپالایشگاه باید همه کاری بلد باشی، اگر هم نباشی باید یاد بگیری؛ چون پالایشگاه ازمون میخواد، اگه بلد نباشی کلات پس معرک س.
کلیپ خوش ساختی از سخنان دردمندانه ی حاج سعید قاسمی
شما اتوبان همت را می شناسید، من شهید همت را!
همت می گفت اگر نجنگید عنانمان را بدست می گیرند
کلیپ را از دست ندهید!
کارگردان: جواد اردکانی | موضوع: دفاع مقدس | تولید: ۱۳۸۸ | انتشار: ۱۳۹۳
خلاصه داستان:
افسر درجه دار جوانی به نام پوریا قصد دارد با پرستاری اهل شیراز که در پایگاه نظامی در شهر سنندج خدمت میکند، ازدواج کند. برای همین امر، خانواده پوریا به سنندج مهاجرت میکنند؛ اما در میانه راه خانواده پوریا توسط نیروهای ضد انقلاب دموکرات در کردستان اسیر می شوند و…
بازیگران:
رضا رویگری، حمیدرضا عمارلو، احمد نجفی، شبنم قلی خانی، حسین محسنی زاده، مجتبی ودودی، علی کشوری، مهرداد شرعلی، منوچهر امیریان و پردیس افکاری
بابا عقیل و پسرش رحمت راهی جبهه شده اند. رحمت به خط مقدم منتقل شده و بابا عقیل به علت کهولت سن پشت جبهه مانده تا در انبار نان خدمت کند. بابا عقیل موقع مراجعت برای رحمت پیغام می فرستد تا او را ملاقات کند، اما با شروع حمله دشمن رحمت فرصت نمی یابد که به پشت جبهه حرکت کند. بابا عقیل تصمیم می گیرد به خط مقدم برود. یک جوان بسیجی به نام ناخدا مولایی با قایق موتوری با او همراه می شود، اما هر بار مانعی در راه دیدار پدر و پسر به وجود می آید. آن دو وقتی تصمیم می گیرند به پشت جبهه باز گردند قایقشان خراب می شود و به ناچار با یک بلم معمولی حرکت می کنند. مه غلیظ موجب می شود که آن دو گم شوند. بلم آنها وارد آبراهی می شود که در دو سویش نیروهای خودی و دشمن قرار گرفته اند. با شروع درگیری مولایی به تیر سربازان عراقی زخمی می شود و پدر و پسر یکدیگر را می یابند.
قاسم، بسیجی تبلیغاتی به خط مقدم جبهه اعزام می شود. او رزمندگان را در وضعیت سختی می بیند و دوست دارد به آن ها کمک کند هرچند که وظیفه او فقط تبلیغات است. یکی از رزمندگان به نام ابوالفضل عضو واحد اطلاعات عملیات با گروهی از بسیجیان برای پشتیبانی، راهی خط مقدم می شود و از صحنه های درگیری رزمندگان با سربازان عراقی عکس می گیرد، اما وقتی ابوالفضل در درگیری شهید می شود، قاسم با دیدن این شرایط دوربین خود را روشن می گذارد و به یاری آن ها می شتابد و بعد از مبارزه ای سخت به شهادت می رسد.
همزمان با فرا رسیدن سالروز آزاد سازی خرمشهر ، مستند ” شهباز دلها ” مروری بر زندگی سردار رشید اسلام شهید حاج محمود شهبازی به همت شبکه تحلیل و اطلاع رسانی صاحب نیوز تهیه و تولید شد .
در اسطوره ی ایرانی، زن «زهره» است و «زهره» نگاهبان آتش خانه! یعنی زن به جامعه ی ایرانی، از تاریخ اسطوره تا واقعیت جاری، به جان ایران، گرما و زندگی داده است. یکی از بارزترین جلوه های گرما و زندگی بخشی زن ایرانی، سالهای پایداری ملی در برابر تجاوز دشمنان ایران و ایرانی ست. یعنی سالهای دفاع مقدس! «زخم شانه حوا» روایتگر حماسه سازی، اسطوره پروری و در عین حال زخمهای پیدا و پنهان مادران سترگ ایران زمین در هشت سال دفاع مقدس است و نیز «زخم شانه حوا» می کوشد آینه ای روشن و شفاف-گرچه کوچک-در برابر روح بزرگ مادرانی باشد، که اگر نبود حماسه ی مقاومت و البرز پایداری آنها، اکنون مام میهن در چنگال اهریمنان متجاوز، بدترین روزگار خود را سپری می کرد!
کارگردان : رحیم-رحیمی-پور
بازیگران : فرامرز-قریبیان ، فاطمه-طاهری ، عنایت بخشی ، هوشنگ توکلی ، رضا قربانی ، نیما بانکی ، هادی انبارداری ، فریبرز سمندرپور ، احمد قدکچیان ، محمود احمدی ، فرنوش آل احمد ، محمد صادق پور ، حسن عظیمی ، پرویز شفیع زاده ، لیلی قندچی
کشور سازنده : ایران
سال ساخت : ۱۳۷۰
مدت زمان : ۸۱ دقیقه
خلاصه داستان : قرارگاهی در جنوب، مورد حمله هوایی دشمن قرار می گیرد، از جمله مجروحان عبدالعلی صفری (یک بسیجی داوطلب از بهشهر) استرارگاهی در جنوب، مورد حمله هوایی دشمن قرار می گیرد، از جمله مجروحان عبدالعلی صفری (یک بسیجی داوطلب از بهشهر) است
هواپیمای سرگرد رضا ابراهیمی، خلبان نیروی هوایی، هنگام بازگشت از یک عملیات برون مرزی توسط پدافند سنگین یک منطقه ناشناس در خاک عراق مورد اصابت گلوله قرار می گیرد. رضا در این حادثه دو پایش را از دست می دهد، اما با اصرار خودش، همچنان به کار در نیروی هوایی ادامه می دهد. او قصد دارد محل پدافند ناشناس را شناسایی کند و طرح بمباران کارخانه ساخت مهمات و تجهیزات شیمیایی واقع در آن را بریزد. در این بین سرهنگ سابق، محمودی ـ پدر همسر رضا که در آلمان زندگی می کند ـ برای بردن خانواده دخترش به آلمان، نزد رضا و خانواده اش می آید. رضا با رفتن به آلمان مخالف است و به تدریج با نشان دادن تلاشش برای طرح ریزی انهدام کارخانه، محمودی را که یک خلبان قدیمی نیروی هوایی است، به خود می آورد و در بین داوطلبان قرار می دهد. هنگام شروع عملیات هوایی، یکی از خلبان ها به دلیل مشکلی قادر به شرکت در عملیات نمی شود و محمودی جایش را می گیرد. عملیات انهدام با موفقیت انجام می شود و محمودی که هدایت یکی از هواپیماها را بر عهده دارد، سرانجام با وجودی که هواپیما مورد اصابت قرار گرفته، سالم در فرودگاه به زمین می نشیند.
قاسم سلیمانی، نوجوان کرمانی بود که با بنایی تأمین معاش می کرد. جنگ که آغاز شد، خشت و گل و شاغول را کنار گذاشت و اسلحه به دست گرفت. زیاد طول نکشید که قاسم سلیمانی توان تشکیلاتی و رزمی خود را به فرماندهان جوان سپاه که سن و سالشان زیاد با او فاصله نداشت نشان داد. به این ترتیب قاسم سلیمانی به فرماندهی بسیجیان هم ولایتی خود رسید و پس از مدتی لشکری از کارگرزادگان کرمانی تشکیل داد که نام آن را «لشکر ۴۱ ثارالله» نهادند. این لشکر که در طول سال های دفاع مقدس، درخشش اعجاب آوری از خود نشان داد نام خود را در تاریخ ایران و اسلام جاودانه نمود.
قاسم سلیمانی ، سرداری که امروز آوازه اش گوش ژنرال های چند ستاره آمریکایی را پر کرده است ، در جبهه های نبرد سیلی های سختی به گوش صدام و صدامیان نواخت. امروز هم می توان جای انگشت های حاج قاسم را روی صورت شیطان بزرگ دید.

کتاب «خرمشهر در جنگ طولانی» اثری از مهدی انصاری، محمد درودیان و هادی نخعی است که وقایع سیاسی و نظامی خرمشهر، از زمان پیروزی انقلاب تا آغاز حملهی عراق، را بررسی میکند.
دربارهی کتاب
در بخش دوم کتاب «خرمشهر در جنگ طولانی» بهطور مفصل این مباحث بازگو شده است:
جریان آمادگیهای نهایی ارتش متجاوز صدام برای شروع هجوم نظامی مستقیم تا اشغال کامل خرمشهر، اوضاع مرز و شهر خرمشهر، عملیات و تحرکات مرزی عراق پس از پیروزی انقلاب و واکنش سازمانهای مسئول جمهوری اسلامی، چگونگی شروع هجوم سراسری دشمن در منطقهی خرمشهر و واکنش مردم، نحوهی هجوم زمینی و یگانهای متجاوز و محورهای تجاوز و چگونگی مقابله با آنها، شکلگیری و سازماندهی نیروهای مقاومت، شکست صدام در کسب یک پیروزی سریع و اعلام آتشبس از جانب رژیم او و واکنش جمهوری اسلامی، تمرکز قوا و توجه اصلی رژیم صدام به اشغال خرمشهر و آبادان، وضعیت مدافعان در آغاز مرحلهی دوم هجوم و مشکلات و کمبودها، عبور دشمن از کارون و چگونگی نفوذ دشمن در شهر پس از ۲۲ روز تلاش و تحمل تلفات، تشریح جنگ شدید خیابانی و مقابلهی جانانه مدافعان خرمشهر و جنگ خانهبهخانه برای جلوگیری از سقوط خونینشهر و هجوم نهایی دشمن.
پیوست اوّل کتاب «خرمشهر در جنگ طولانی» با نام «زنان در حماسه خونینشهر» یادی است از تلاش بانوان متعهد در خرمشهر و در جریان مقاومت ۳۵روزهی خرمشهر و فعالیتهایی که در زمینهی نبرد مستقیم با دشمن، پشتیبانی رزمندگان و امدادگری انجام دادند.
پیوست دوم کتاب، زندگینامهی «شهید شیخ محمدحسن شریف قنوتی» است و به نقش و فعالیتهای این شهید در خرمشهر اشاره شده است.
*************************
فصل اول: مقدمه
فصل دوم: «اصلی شدن اشغال خرمشهر و تمرکز نیرو» (بخش اول)
فصل سوم: «اصلی شدن اشغال خرمشهر و تمرکز نیرو» (بخش دوم)
فصل چهارم: «اصلی شدن اشغال خرمشهر و تمرکز نیرو» (بخش سوم)
فصل پنجم: «جنگ دهروزه پشت دروازههای خرمشهر» (بخش اول)
فصل ششم: «جنگ دهروزه پشت دروازههای خرمشهر» (بخش دوم)
فصل هفتم: «جنگ دهروزه پشت دروازههای خرمشهر» (بخش سوم)
فصل هشتم: «دشمن در شهر خونین» (بخش اول)
فصل نهم: «دشمن در شهر خونین» (بخش دوم)
فصل دهم: «تهاجم نهایی و اشغال خونینشهر» (بخش اول)
فصل یازدهم: «تهاجم نهایی و اشغال خونینشهر» (بخش دوم)
فصل دوازدهم: «تهاجم نهایی و اشغال خونینشهر» (بخش سوم)
فصل سیزدهم: «تهاجم نهایی و اشغال خونینشهر» (بخش چهارم)
فصل چهاردهم: نقش زنان در حماسهی خونین شهر (ضمیمه اول)
فصل پانزدهم: یادی از شهید شیخ محمدحسن شریفقنوتی (ضمیمه دوم)
“۳۹ هفته” روایتی عاشقانه از سالهای حماسه و دفاع و قصه ی فاصله هاست. امیر علی معلم جوان مدرسه ای قدیمی در محله شمیران پس از یک ماه زندگی عاشقانه با عاطفه به جبهه می رود.
عاطفه روزها رو به امید بازگشت همسرش با مرور خاطرات تلخ و شیرین طی می کند تا اینکه اولین نامه امیر علی به او می رسد و عاطفه وارد مرحله ی جدیدی از زندگی میشود تا اینکه …
فیلم مستند شهید رسول / نگاهی به زندگی شهید رسول حیدری / قسمت سوم / لینک مستقیم دانلود
شهید رسول پس ازسال ها مجاهدت و تلاش در راه حق، در روز عید غدیر سال ۱۳۷۲ درکشور بوسنی – هرزگوین و در بوسنای مرکزی واقع در شهر ویسوکو متوجه شدند که منطقه ای از جاده وسیوکو توسط نیروهای کروات ( HVO) آلوده شده و این مسیر، مسیر عبور ایرانیان بود. ایشان دستور دادند که تا اطلاع ثانوی کسی از این مسیر عبور نکند و خود به همراه یکی از رزمندگان بوسنی به آن منطقه رفتند تا آن جا را مورد بررسی قرار دهند و قبل ازحرکت با مادرشان که سیده بودند تماس تلفنی گرفتند و ضمن تبریک عید به ایشان با حالتی روحانی با همه خداحافظی کردند و به کمین نیروهای کروات که در آن زمان با نیروهای مسلمان در حال جنگ بودند، اتفادند و پس از مقاوت شجاعانه به فیض عظیم شهادت نایل آمدند و به بزرگ ترین آرزوی خود رسیدند.
در این قسمت از این مستند با نگاهی به زندگی شهید رسول حیدری به زندگی پس از پایان جنگ تحمیلی، جنگ بوسنی، سفر به بوسنی و شهادت شهید رسول حیدری پرداخته می شود.
آن پریشانی شب های دراز و غم دل / همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

فیلم مستند شهید رسول / نگاهی به زندگی شهید رسول حیدری / قسمت سوم / لینک مستقیم
مدت زمان : ۳۳ دقیقه [قسمت سوم]
کیفیت : TVRip (عالی)
پخش از : شبکه اول سیما
کارگردان : کمال تبریزی
بازیگران :میلاد کی مرام ، مینا ساداتی ، شاهرخ فروتنیان ، بهرنگ علوی و شایسته ایرانی
خلاصه داستان : فیلم امکان مینا ، مهران و مینا زوجی خوشبخت هستند که در زندگی با مشکلی روبرو میشوند و آن رسوخ عقاید گروهک منافقین در ذهن و فکر مینا است. مهران که خبرنگار است ، مدام با دبیرش به دلیل عدم چاپ حقایق مشکل دارد و بر اثر بمباران منطقهای که همسرش در آنجا مشغول به تحصیل است ، متوجه فعالیتهای مشکوک او میشود و…