یوسف بختکی معروف به سرهنگ بختک رئیس کلانتری ابوذر منطقه ۱۷ تهران بود که از زمان ورودش به محله نظم را برقرار و از قمه کشی و شرارت های اراذل و اوباش جلوگیری کرد. او با روحیه پهلوانی خود سعی بر تربیت و اصلاح خلاف کاران، دستگیری از مردم و نیازمندان، برقراری امنیت، آموزش درست کارکنان خود میکرد و به واسطه اخلاق مداری و پاک دستی مقبولیت فراوانی داشت.
خلاصه داستان : رضا تهرانی جوانی که توزیع کننده فیلم های ویدئویی قاچاق است، کم کم توسط یک دندانپزشک به نام باقری به توزیع مواد مخدر روی می آورد….
بازیگران : بهرام رادان ، یکتا ناصر ، محمدرضا داوودنژاد ، علی جلالی ، مجید ایران عقیده ، بهیه کیمیایی ، میرطاهر مظلومی ، روناک شمیم ، مجید مشیری ، رحمان مقدم
کارگردان : محمدرضا اعلامی

گروهی از رزمندگان در شب آزادسازی خرمشهر با دشمن درگیر شده و تلاش میکنند که آنان را از شهر عقب برانند. حاج احمد که فرماندهی نیروها را برعهده دارد، وقتی خبر شکست نیروهای دشمن را در شهر دریافت میکند….
حاج احمد به رزمندگان دستور میدهد تا شبانه وارد شهر شوند و بعد از پاکسازی مناطق، صبح زود خود را به مسجد جامع برسانند و در آنجا جمع شوند. آنها در طول شب باید به گوشه و کنار خرمشهر سربزنند و آنجا را از وجود دشمن پاک کنند. بچه ها همگی عازم شهر می شوند و در طول عملیات خاطرات خود را مرور میکنند. خاطراتی تلخ و شیرین از روزهای اشغال شهر و ورود دشمن به خانه و کاشانه شان. آنها در روز اشغال شهر به دست دشمن، حضور پر رنگی داشتند تا اجازه ندهند خرمشهر اشغال شود، اما مشکلاتی موجب بروز این حادثهی تلخ شد و حالا روزی است که قرار است خرمشهر آزاد شود.زمان میگذرد و بچهها سعی دارند خود را به مسجد برسانند، اما در طول راه عدهی زیادی از آنها مجروح یا شهید میشوند و این برای دیگران تلخ است. حاج احمد هم در این جریان زخمی میشود، اما سلیم که همراه اوست سعی دارد هر طور که شده او را به مسجد برساند تا روحیه ی بچه ها ضعیف نشود. احمد به او دستور میدهد که رهایش کند و به بچهها ملحق شود، اما….
مستند بازسازی «راه سوم» به ابعاد گوناگون زندگی شهید هاشمی نژاد از بدو تولد، مراحل رشد، تحصیل و … میپردازد. این مستند با استفاده از منابع آرشیوی و همچنین قطعاتی بازسازی شده از زندگی شهید هاشمی نژاد به مراحل رشد، نحوه شهادت و اتفاقات مهم در زندگی آن شهید، بازسازی و به تصویر درآمده است.
فیلم ۵۳ نفر به کارگردانی و نویسندگی یوسف سیدمهدوی و تهیه کنندگی حجت رضا قلی پور درباره یک گروه کوچک مبارز مسلمان در سال ۱۳۵۵ است که تعدادی از اسناد وزارت امور خارجه را به سرقت می برند و یکی از اعضای گروه سعی می کند اسناد را از تهران خارج کند مطابق نقشه ای که طراحی شده عملیات را آغاز می کند ولی در ایستگاه راه آهن متوجه می شود که در محاصره قرار دارد

آصف، یکی از جانبازان دوران جنگ است که موفقیتش را مدیون ناظم دوران مدرسهاش، آقای نامداری است. درجریان اشغال خرمشهر، این مدرسه به کلی تخریب میشود و نامداری قبل از شهادت از آصف میخواهد که چراغ آن را همیشه روشن نگه دارد…
آصف از جانبازان دوران جنگ، مدتی است به سرطان خون مبتلا شده است، اما به خاطر شرایط خانواده نمیخواهد کسی از بیماری اش باخبرشود. او مدام در خواب هایش به روزهای جنگ برمیگردد و برادر مفقودش، عباس را میبیند.آصف در دوران تحصیل به خاطر بدهی پدر مجبور میشود درس و مدرسه را رها کند و مشغول کار شود، اما ناظم مدرسه اش بعد از اینکه متوجه این موضوع میشود، تصمیم میگیرد هرطور شده او را به تحصیل برگرداند. نامداری به آصف میگوید که مدرسه احتیاج به تعمیراتی دارد و او میتواند در کنار انجام آن، به درسش هم برسد و در عوض، آقای نامداری بدهی پدرش را پرداخت کند.در همان روز، مدرسه با بمباران عراقی ها تخریب میشود و نامداری شهید می شود. او در موقع شهادت، از آصف میخواهد هرطور که شده چراغ این مدرسه را روشن نگه دارد.سال ها بعد مدرسه براثر زلزله، دوباره تخریب میشود و آصف تصمیم میگیرد خود، بازسازی آن را به عهده بگیرد. او در حالی که شرایط جسمی خوبی ندارد با همسرش عازم خرمشهر می شود.فراز، پسر بزرگ آصف، که به تازگی در رشته ی معماری فارغالتحصیل شده است، قصد عزیمت به ایتالیا را دارد، اما با مخالفت خانواده رو به رو میشود. پدر از او میخواهد که بازسازی مدرسه ی خرمشهر را به عهده بگیرد، اما فراز تمایلی به انجام این کار ندارد.آصف، در خرمشهر است که خبر پیدا شدن پلاک برادرش (عباس) را بعد از ۲۸ سال میشنود…