داستان خاک و خاکستر برگرفته از حوادثی است که در واپسین روزهای زندگی حضرت زهرا (س) رخ دادهاست که در پنج فصل اول روایت میشود.
کتاب «شهر گمشده» تحلیلی دربارهی شخصیت بانوی دو عالم «حضرت فاطمه(س)» و سیره و اندیشههای ایشان است.
کتاب “رنج ها و فریادهای فاطمه سلام الله علیها” ترجمه کتاب عربی “بیت الاحزان” بوده که توسط شیخ عباس محدث قمی (ره) تألیف شده و محمد محمدی اشتهاردی آن را به فارسی ترجمه کرده است.
کتاب پیرامون تاریخ پرماجراى زندگى غم بار بانوى اسلام فاطمه زهرا سیده نساء العالمین (سَلامُ اللَّه علیْها) نگاشته شده و چنانکه از نامش پیدا است حقایق دردناک مربوط به زندگى این بانوى بزرگ اسلام ، به اضافه مقام والا و بى نظیر آن حضرت و فضائل و کرامات آن بزرگوار را در خود جای داده است.
از جمله سرفصل های اصلی این کتاب الکترونیک می توان به عناوین : مقدمه آیت الله ناصر مکارم شیرازی؛ ماجرای ولادت حضرت زهرا؛ گوشه ای از فضائل حضرت زهرا؛ ماجراهائی از ازدواج حضرت زهرا؛ ماجرای سقیفه بعد از رحلت رسول خدا؛ گفتار علمای اهل تسنن پیرامون بیعت گرفتن از علی؛ تأثر و اندوه امامان از مصیبت حضرت زهرا؛ غصب فدک؛ نگاهی به خطبه ی حضرت زهرا؛ شدت اندوه و گریه ی فاطمه از فراق پدر؛ روزهای آخر عمر زهرا و گفتار او؛ ماجرای شهادت فاطمه و خاکسپاری او اشاره کرد.

این کتاب که با زبان سوم شخص روایت میشود، حاوی داستانهایی کوتاه از دوران دفاع مقدس است.
«طاهر موذن» در کتاب «سینای شلمچه» خاطراتش از دوران جنگ تحمیلی را روایت میکند. او حالوهوای جبههها و رزمندگان، روحیهی شهادتطلبی و ایثار و همچنین صحنههایی از جنگ را بهخوبی در این کتاب به تصویر میکشد. سینای شلمچه از زمانِ عزیمت راوی به جبهه، پس از نخستین مرخصی، آغاز میشود و تا پایان جنگ، ادامه مییابد.
* سینای شلمچه، نویسنده: طاهر مؤذن، ناشر: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰.
داستان زندگی پیامبر اکرم (ص)، از پیش از تولد آن حضرت و حکایت حفر دوباره چاه زمزم به دست عبدالمطلب (جدّ پیامبر) آغاز می شود. فراز و فرود روایت به حادثه قربانی شدن عبدالله (پدر پیامبر)، سفر او به شام و بیماری اش در بازگشت به مکّه می رسد…
حضرت محمد (ص) پس از بازگشت از سفر تجارتی شام با حضرت خدیجه (س) ازدواج می کند و تا سال چهلم زندگی بابرکتشان در کنار این بانوی بزرگوار به تجارت و مدیریت ثروت عظیم ایشان مشغول است. در این مدت تنها مأوای محمد (ص) نیایش خداوند در غار حرا است.
پس از مرگ حضرت عبدالمطلب و بنا به وصیت ایشان، سرپرستی محمد خردسال به عموی گرامی ایشان، حضرت ابوطالب، سپرده شد. حضرت محمد(ص) یکبار در دوران نوجوانی به همراه عموی خود و دیگربار در جوانی، به عنوان کاروان سالار خدیجه، عازم سفر تجارتی شام شد.
در راه بازگشت از یثرب، حضرت آمنه دراثر بیماری جان به جان آفرین تسلیم کرد و محمد خردسال که غم یتیمی وجودش را فرا گرفته بود، به همراه دایه اش، بَرَکه، به سوی مکه روانه شدند.
پس از مرگ حضرت عبدالله، محمد (ص) از دامن مادرش، حضرت آمنه، زاده شد و جهانی را روشنی بخشید. محمد نوزاد به دایه اش (حلیمه) سپرده شد تا در میان قبیله بنی سعد رشد و تربیت یابد. وی پس از بازگشت به مکه، همراه مادرش به یثرب رفت و …
کتاب گویای «کوثرنامه» شامل چهار قصه است که هریک داستانی درباره دشمنان و یاران پیامبر اسلام (ص) و خاندان پاکشان را بیان میکند و درمقابل، کرامات و حقیقت این خاندان شریف را نشان میدهد.
داستان زندگی پیامبر (ص) از بدو تولد تا زمان دعوت مردم به دین اسلام، آزار و اذیت پیامبر توسط قریش و هجرت مسلمانان به حبشه به دستور پیامبر (ص)، در این کتاب آمده است.
بعد از وفات ابوطالب، عمو و حامی پیامبر، آزار قریش بیشتر شد؛ با این حال هر روز بر تعداد مسلمانان افزوده میشد، حتی گروهی از مدینه هم اسلام آوردند و با حضرت رسول بیعت کردند و….
حیات القلوب روایتِ سرگذشت پیامبران الهی بنابر آیات شریف قرآن است؛ روایاتی فاخر و مستند از این پیامبران: یعقوب و یوسف، شعیب، ایوب، موسی، مریم و عیسی و…
«عبدالمطلب» تصمیم دارد بنابر نذری که کرده است، یکی از فرزندانش به نام «عبداالله» را در کنار کعبه قربانی کند.
حضرت عبدالمطلّب نذر کرده بود که اگر خداوند ده پسر به او عطا فرماید، یکى از ده فرزند را قربانی کند! چون شمارهی پسران به ده تن رسید، او گفت: «باید به نذر خویش وفا کنم.» و بین فرزندان خود قرعه انداخت.
قرعه به نام «عبداللَّه»، پدر رسول خدا که محبوبترین فرزندش بود، درآمد. بار دوم و سوم نیز قرعه را تکرار کرد، اما هر بار به نام عبدالله درآمد.
عبدالمطلّب تصمیم بر ذبح او گرفت، اما قریش مانع شدند. دخترش، عاتکه، پیشنهاد کرد بین عبدالله و تعدادی از شتران خود قرعه بکشد و آنقدر به تعداد آنها بیفزاید تا پروردگار راضى شود.
عبدالمطلب ده شتر کنار گذاشت و قرعه میان آن ده شتر و عبداللَّه زد. قرعه به نام عبداللَّه در آمد. آنگاه بر عدد شتران دهده مىافزود تا به صد شتر رسید و سرانجام قرعه به نام شتران بیرون آمد. سه بار این قرعه را تکرار کرد، اما در هر سه مرتبه قرعه به نام شتران بود. عبدالمطلّب دستور داد که شتران را قربانی کنند و گوشتشان را در اختیار مردم بگذارند.
عدّهای برای مباهله با پیامبر اسلام روز معیّنی را مشخص میکنند، اما در روز مباهله هنگامی که میبینند پیامبر به اتفاق اهل بیتش آمده است، تصمیم میگیرند که ….
«حنانه شو» مجموعهی خاطرات نسرین سرلک، همسر شهید فضلالله سرلک است؛ مشق ایثار ایشان از کودکی تا هنوز که بر صفحهی تاریخ ماندگار شده است.
این کتاب مروری بر خاطرات «مرضیه حدیدچی» مشهور به «طاهره دباغ» از زنان مبارز ایران و از چهرههای نامدار انقلاب اسلامی است.
«طاهره دباغ» در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در همدان و در خانوادهای مذهبی و فرهنگی به دنیا آمد. تحصیلات خود را از مکتبخانه آغاز کرد و از معلومات پدر در یادگیری قرآن و نهجالبلاغه بهرهی فراوان برد.
وی هنگامی که به فعالیتهای سیاسی مبادرت ورزید، مادر هشت فرزند بود. با ورود به تشکیلات تحت هدایت «شهید سعیدی» فعالیتهای سیاسی وی بیشتر شد و پس از شهادت «آیتالله سعیدی» در سال ۱۳۴۹، به مبارزه و تبلیغ خود شدت بخشید تا اینکه سرانجام در سال ۱۳۵۳ ساواک او را دستگیر کرد.
دباغ پس از تبعید امام خمینی (ره) به پاریس در سال ۱۳۵۷، به خیل یاران امام پیوست و وظایف اندرونی بیت امام (ره) را برعهده گرفت. وی در خارج از ایران با عناوین «خواهر دباغ، خواهر زینت احمدی نیلی و خواهر طاهره» شناخته میشد.
پس از انقلاب اسلامی، یکی از مؤسسان «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» بود و به عنوان نخستین فرمانده سپاه منطقهی غرب کشور، مسئولیت سپاه همدان را برعهده گرفت. وی در نابودی گروهک «کومله» و «حزب دموکرات کردستان» و شبکههای مخفی «فدائیان» و «مجاهدین» نقش فعالی ایفا کرد.
دباغ به همراه «آیت الله جوادی آملی» و «محمدجواد لاریجانی»، یکی از سه نمایندهای بود که در سال ۱۳۶۷ پیام امام خمینی (ره) را به رهبر اتحاد جماهیر شوروری، «میخائیل گورباچف»، رساند و در راه خدمت به انقلاب اسلامی و مردم ایران از هیچ کوششی دریغ نکرد.
مرضیه حدیدچی دباغ، صبح روز ۲۷ آبان ۱۳۹۵، پس از گذراندن دورهای بیماری، در سن ۷۷ سالگی در بیمارستان خاتمالانبیای تهران درگذشت و در صحن آرامگاه امام خمینی (ره) به خاک سپرده شد.
«رها» دختری است که در محیط «آیین بهائی» رشد یافته، اما فسادها و تناقضهایی که در همکیشان خود دیده است، وی را بهشدت از این مسلک بیزار کرد و این امر، همراه با مطالعه دربارهی اسلام، باعث گرویدن او به دین مبین اسلام شد.