خلاصه داستان : فیلم درباره عملیات شناسایی والفجر ۸ است و مقطع بین سال ۶۲ تا ۶۴ را روایت میکند. در این فیلم عملیات هوایی، جنگ در آب و خشکی به تصویر کشیده میشود ….
عده ای از بسیجیان تخریب چی بعد از باز کردن معبر بر انجام عملیات در اثر بمباران به شهادت می رسند و از این میان تنها دو نفر باقی می مانند تا کار را یکسره کنند. از طرفی حضور نیروها و تجمع آن ها در یک نقطه باعث بیماری و فشار روانی بسیاری می شود. در این میان دو تن از تخریب چی ها به خاک دشمن نفوذ می کنند و حوادث بسیاری را موجب می شوند و با بدست آوردن بی سیم موقعیت دشمن را که برای یک عملیات بزرگ تدارک می بیند، به مرکز فرماندهی نیروهای خودی اطلاع می دهد. از سوی دیگر دیده بان دشمن که دائماً آتش توپخانه عراقی ها را هدایت می کرد، توسط یک بسیجی ماهر به دام می افتد، در انتها نیروهای خودی به مقر دشمن حمله کرده و دشمن را تار و مار می کنند.
خلاصه داستان : هشت نفر از گردان نیروی مخصوص ارتش مامور نفوذ در نیروهای ویژه عراقی می شوند و پادگان نیروهای ویژه عراق را مدتی در اختیار می گیرند. چند تن از افراد گردان ضمن انجام این ماموریت به شهادت می رسند اما بقیه موفق به انجام نقشه های خود می گردند.
وحید در حال ساختن یک فیلم جنگی است، او از علی دوست آهنگسازش دعوت کرده تا با دیدن قسمتهایی از فیلم که آماده شده آهنگی بسازد اما علی نمی تواند با فیلم ارتباط درستی پیدا کند. علی به قصد آشنایی با فیلم به همراه وحید به محل فیلمبرداری می رود اما ناگهان هر دو با رفتن به یکی از خاک ریزهای ساخته شده، خود را در قلب سنگرهای واقعی جبهه، در منطقه ی چزابه می یابند. وحید از این حضور خشنود است اما علی از بودن در این منطقه با خطرهای زیادش راضی نیست و طاقت دیدن صحنه های واقعی جنگ و کشته شدن جوانان را ندارد. وحید با دیدن بهروز، صمد، فرمانده حسن کاوه و مراد چلچراغ و مرتضی و بقیه همرزمانش به کمک آن ها می رود، اما بالاخره آن ها به دوران حال و به محل فیلمبرداری فیلم وحید برمی گردند.
فیلم «بهشت منتظر می ماند» درباره یکی از بازماندگان جنگی است که در عین مرور خاطرات دوران دفاع مقدس سعی می کند خود را با دنیای امروز وفق دهد.
سروان عباس دوران، خلبان موفق نیروی هوایی که دشمن چندبار در ترور او ناکام مانده، سرپرستی عملیات دشواری بر فراز خاک بغداد را به عهده می گیرد و همراه با یک اسکادران شامل ده هواپیمای جنگنده به بغداد هجوم می برد تا علاوه بر گذشتن از دیوار مستحکم پدافند بغداد، با پرواز در ارتفاع پایین دیوار صوتی را بشکند. هدف از این عملیات ناامن نشان دادن بغداد است که به عنوان شهر میزبان کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد انتخاب شده است. داوید، مسئول خارجی ستاد خبری بغداد، با هجوم هواپیماهای ایرانی می گریزد و بلومی، خبرنگار مشهور مستقل خارجی که به بغداد دعوت شده، با گروهش تنها می ماند. بلومی که برای امن نشان دادن بغداد تبلیغات زیادی به راه انداخته، با دیدن هواپیماهای ایرانی نظرش عوض می شود و گروه همراهش را وادار به عکاسی و فیلمبرداری برای تهیه گزارشی تازه از وضعیت بغداد می کند. درحالی که عراقی ها سعی دارند حضور هواپیماهای ایرانی را یک مانور داخلی جلوه دهند، هواپیمای سرهنگ عباس دوران ـ که با دو درجه ارتقا از درجه سروانی به سرهنگی رسیده ـ دچار نقص فنی می شود و به اصرار او، هواپیمای همراهش بازمی گردد تا پیروزی در عملیات را به اطلاع نیروهای خودی برساند. سرهنگ عباس دوران با هواپیمای در حال انفجار خود به تنهایی در ارتفاع پایین بر فراز بغداد پرواز می کنند و به هتل محل اقامت خبرنگاران برخورد می کند.
یک رزمنده به نام ناصر به همراه سه تن از همرزمانش (احمد- قاسم و محمد) برای عملیات گشت و شناسایی به جبهه اعزام می شود. ناصر حلقه ی ازدواجش را به عاطفه که تازه به عقد او در آمده می دهد و عازم می شود. در جبهه برای انجام مأموریت ناصر و همرزمانش به وسیله ی یک راهنمای محلی از راه مخفی ادامه مسیر می دهند اما راهنمای محلی توسط عراقی ها کشته می شود و گروه مجبور می شود از راه اصلی به شناسایی برود. مأموریت که انهدام یک پل تدارکاتی در مسیر یک گذرگاه است، به خوبی انجام می گیرد، اما قاسم و محمد که از لباس مبدل عراقی ها استفاده کرده بودند به عنوان نظامیان خاطی به جوخه ی اعدام سپرده می شوند، ناصر بعد از شکنجه شدن توسط دو عراقی ناراضی موفق به فرار شده و احمد نیز فرار می کند اما بعد از نجات ناصر به دلیل بیماری، جانباز مجهول الهویه شناخته می شود، اما احمد او را شناسایی می کند و ناصر بهبود می یابد و عاطفه حلقه ی ازدواج را به ناصر هدیه می دهد.
خلاصه داستان:
در سال ۱۳۵۹ همزمان با جنگ تحمیلی، تعدادی از مهندسین پالایشگاه نفت آبادان در تلاش هستند با امکانات و تجهیزاتی که در داخل انبارهای آن است، پالایشگاههای دیگر را ترمیم کنند و…
بازیگران:
بانیپال شومون، امیررضا دلاوری، الهام نامی، نادر سلیمانی، یاسین مسعودی، عبدالرضا نصاری، حیدر رحیمی، پوریا ریحانی، شقایق تنگستانی و…
یک گردان نیروهای ایران در محاصره ارتش دشمن قرار میگیرد و ارتباط آن با قرارگاه مرکزی قطع میشود چهار نفر از رزمندگان گردان انتخاب میشوند تا برای درخواست کمک خود را به قرارگاه برسانند از آن میان سه تن شهید میشوند و یکی خود را به قرارگاه میرساند. فرمانده گردان نیز برای تهیه آب آشامیدنی سربازان زخمی محاصره دشمن را میشکند، اما شهید میشود. قوای کمکی سر میرسد و پس از مقابله با دشمن بقیه افراد گردان را نجات میدهد. در این فیلم صحنههای جبهه حق علیه باطل با صحنههای عاشورا به هم پیوند خورده و حس شهادت در راه خدا را به خوبی به نمایش میگذارد. …
پرواز در شب فیلمی در ژانر دفاع مقدس به کارگردانی و نویسندگی رسول ملاقلی پور ساخته سال ۱۳۶۵ است. از نظر تکنیکی نظیر فیلمبرداری و نورپردازی این فیلم نسبت به سالی که در آن ساخته شده است، از کیفیت خوبی نیز برخوردار است. این فیلم اقتباسی از شهادت شهید ابراهیم هادی می باشد.
«شوکا» دختر نوجوان و برادر کوچکترش «سهند» به دلیل جنگ و شهید شدن مادرشان در اهواز به زادگاهشان که روستایی در شمال کشور است بازمیگردند، آنها به خاطر کار پدر به اهواز مهاجرات کرده بودند، اما جنگ باعث شد که مادرشان شهید شده و سهند تحت تأثیر فضای بد جنگ قدرت کلام خود را از دست دهد. پدر آنها بعدازاینکه از جای امنشان در کنار پدرش مطمئن شد به اهواز بازمیگردد. شوکا و سهند به مدرسه میروند تا بتوانند زندگی خود را از سر بگیرند اما بچهها استقبال خوبی از آنها ندارند و…
فیلم سینمایی «باد و مه» بر اساس داستان «تابستان و غاز سفید» نوشتۀ «مژگان شیخی» برای مخاطب کودک و نوجوان ساختهشده است این فیلم در جشنوارۀ Asia Pacific Screen Awards2011 نامزد و برندۀ یک جایزه شده است.
اطلاعات تکمیلی
کارگردان: محمدعلی طالبی
فیلمنامه: محمدعلی طالبی
بازیگران: انیس شکوری،پیام اریس،معصومه شکوری، رؤیا استقلالطلب،اسدالله اسدنیا
تصویربردار: علیمحمد قاسمی
تدوین: حسن حسندوست
موسیقی: محمدرضا درویشی
دانلود فیلم دریاچه ماهی (Daryache mahi) نگاهی به وقایع پس از جنگ دارد و داستان چند خانواده را روایت می کند که در نقطه مشترکی به یکدیگر می رسند و در این میان عشق گمشده ای پیدا می شود. در واقع این فیلم تجلیلی از شهدای جاویدالاثر خواهد بود.
فیلم سینمایی سیمرغ در واقع خلاصه شده ی سریال سیمرغ که دهه ی هفتاد شمسی در تلویزیون پخش میشد است. این فیلم که در همان سالها مورد توجه بسیاری از علاقه مندان به ویژه جوانان و نوجوانان قرار گرفته بود ، داستان حماسه های خلبانان هوانیروز غرب کشور است.شهدای بزرگی همچون شهید سهیلیان ، شهید کشوری ،شهید شیرودی و تنی چند از قهرمانان وطنمان در این فیلم دیده میشوند.حماسه ی بسیار جالب و تاثیر گذاری که در این فیلم به چشم میخورد حمله ی چندین لشکر از مزدوران عراقی به یکی از پادگانهای مرز است که خلبانان شجاع هوانیروز علی رغم فرمان منهدم کردن پادگان خودی به دلیل اینکه این پادگانها سالم به دست عراقیها نرسد، جوانمردانه تنها با سه فروند کبرا با انهدام بیش از ۸۰ تانک عراقی ، آنها را وادار به عقب نشینب میکنند و پادگان نیز سالم آزاد می گردد
یک هواپیمای عراقی در منطقه کانی مانگا ـ واقع در کردستان ایران ـ سقوط می کند و خلبان آن که جان سالم بدر برده می گریزد. گروهی تکاور زیر نظر سروان یاوری مأمور می شوند تا خلبان را به اسارت درآورند. یکی از گروه های مسلح مخالف جمهوری اسلامی به سرکردگی «کاک هوشنگ» وارد کارزار می شود تا خلبان را نجات بدهد. تکاوران با اعضای گروه مسلح درگیر می شوند و خلبان عراقی را دستگیر می کنند. هلی کوپترهای عراقی برای مقابله به منطقه اعزام می شوند و با هلی کوپترهای ایرانی نبرد هوایی را آغاز می کنند. درگیری به سود نیروهای ایرانی خاتمه می یابد و هوشنگ قبل از مرگ اعتراف می کند که برادر یاوری، دوست دیرینش، را به دلیل خودداری از همکاری با گروهش کشته است.
کارگردان : رسول ملاقلی پور
بازیگران:گلشیفته فراهانی، حسین یاری ، جمشید هاشم پور ، محمدعلی شادمان ، سحر دولتشاهی ،شراره دولت آبادی ، مارتیا آندریاسیان ، امیرحسین صدیق ، رامین راستاد ، مریم کاتوزی ، بهروز قادری
خلاصه داستان : داستان مادری به نام «سپیده» است که به دلیل تأثیرات شیمیایی دوران جنگ، فرزندش با معلولیت و مشکلات تنفسی به دنیا خواهد آمد. سپیده با وجود مخالفت شوهرش، می خواهد فرزندش را به دنیا بیاورد، به همین خاطر همسر سپیده ترک اش می کند.
فیلم درباره رابطه پدری بسیجی و دختر جوان اوست که مین های باقیمانده از دوران جنگ باعث مجروح شدنش شده است….
بازیگران : پرویز پرستویی ، گلشیفته فراهانی ، افشین هاشمی ، مهتاب نصیرپور ، کامبیز دیرباز ، مهرداد ضیایی ، میرطاهر مظلومی ، شبنم مقدمی ، کاظم هژیرآزاد
کارگردان : ابراهیم حاتمی کیا
آوان و سعید، دو پسر نوجوان هستند که با یکدیگر صمیمیاند. وقتی سعید به دنبال پدرش به جبهه میرود آوان هم مشتاق شده تا به جبهه برود.
آوان نزد پدر ناشنوایش «سیروان» در منطقهای دورافتاده در اطراف کرمانشاه زندگی میکند. وقتی جهادگران سازندگی به منطقۀ آنها میآیند آوان با پسر نوجوانی به نام سعید آشنا میشود. به درخواست برادر سعید که یکی از جهادگران است، آن دو به شهر رفته و در این سفر با یکدیگر دوستان صمیمی میشوند. به همین خاطر وقتی سعید به همراه پدرش به جبهه میرود آوان هم باوجود نارضایتیِ پدرش، راهی جبهه میشود…
کارگردان: آرش سجادیحسینی
نویسنده: مجتبی راعی
بازیگران: اسامه بسته، کامران خسروی، امین شاهمرادی، جلیل بشتام، مهدی اکبری، محمد رضا زندی، سیروس بری، فریبا صادقیان، کبری ملکی و…
تصویربردار: افشین علیزاده
تدوین: مجتبی راعی، روحالله امیرتیمور
موسیقی: حمیدرضا صدری