
بازیگران:کیکاوس یاکیده،رضا توکلی،بهزاد خداویسی و…
خلاصه فیلم :داستان زندگی شهید حبیب آشناست که بعد از بیست سال آب اروند آن را به کنار رودخانه می آورد و عده ای جوان مهندس نقشه برداری که برای استراحت به کنار رودخانه آمده اند جسد را پیدا می کنند و مورد اتهام قرار می گیرندو…


این کتاب بخشیهایی از تاریخ پرافتخار آبادان، بهویژه در دوران معاصر، یعنی سالهای مبارزه مردم آبادان در راه پیروزی انقلاب اسلامی بهرهبری امام خمینی (ره) و مبارزه با دشمنان داخلی را روایت میکند.
«دشمن پشت دروازههای شهر: روایت مقاومت مردمی آبادان؛ ۱۳۵۹» دربارهی تاریخنگاری دفاع مقدس، بیشتر مبتنی بر توصیف و تبیین رویکردها، راهبردها و عملکرد گروهها و نخبگان نظامی بوده و کمتر به نقش مردم عادی جامعه در جنگ پرداختهاست.
با توجه به اینکه یکی از علل اصلی موفقیت رزمندگان اسلام در هشت سال جنگ تحمیلی، روحیهی مقاومت و پایداری آنان بودهاست، ازاینرو پرداختن به آن امری انکارناپذیر است، اما اینکه چگونه این مقاومت در ابتدای جنگ بهعنوان یک فرهنگ برخاسته از عقاید و ارزشهای دینی و انقلابی شکل گرفت و سپس در تمامی ابعاد جامعه گسترش پیدا کرد، کمتر به آن توجه شدهاست.
همچنین مقاومت مردم آبادان دربرابر تجاوز دشمن بعثی را میتوان یک پدیدهی تاریخی در آن مقطع زمانی به شمار آورد که بعدها در صورتبندی هویت و حیات اجتماعی و فرهنگی جامعهی ایران اسلامی نقشی بیبدیل ایفا کرد.
کتاب «دشمن پشت دروازههای شهر»، به نویسندگی نعمتالله سلیمانیخواه، روایتگر چگونگی انجام این مقاومت مردم و شکلگیری فرهنگی است که در طول دوران دفاع مقدس به یک عنصر اصلی و تعیینکننده در گفتمان سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی جامعهی ایران تبدیل شد.

در آخرین عملیات رزمندگان اسلام چند منطقه استراتژیک فتح می شود و نیروهای بعثی به دنبال فرصتی هستند تا آن مناطق را پس بگیرند. گروهان شناسایی تیپ مستقر در خط مقدم ماموریت می یابد تا با نفوذ به قلب دشمن از تحرکات جدید بعثی ها اطلاعات جمع آوری کند. دانیال، فرمانده گردان زمانی که خود و همرزمانش را در حلقه محاصره دشمن می یابد برادر خود ، فرمانده توپخانه را مجاب می کند تا منطقه ای را که ارتش صدام در آن مستقر شده و از قضا خود نیز آنجا گرفتار شده را زیر آتش بگیرد

تله تئاتر «جای پای رحمان» با موضوع دفاع مقدس زندگی یک جانباز را سالها پس از جنگ و در جستجوی پوتینهایش به تصویر میکشد…


خلاصه داستان : امیر که خبر نگار و عکاس است، بر اثر انفجار بمب در مراسم عروسی دچار تشنج شده و به بیمارستان انتقال داده می شود؛ ستاره، نامزدش، می داند که او به مرور بینایی خود را از دست خواهد داد….

بازیگران : فرامرز قریبیان – اردلان شجاع کاوه – محمد کاسبی – پریسا شاهنده – رضا آقاربی – ستار اورا – سیدمحسن خرم دره و ….
خلاصه داستان : هواپیمای سرگرد رضا ابراهیمی، خلبان نیروی هوایی، هنگام بازگشت از یک عملیات برون مرزی توسط پدافند سنگین یک منطقه ناشناس در خاک عراق مورد اصابت گلوله قرار می گیرد….

در این کتاب زندگینامه و رشادتهای شهید سرلشکر خلبان «مصطفی اردستانی» به رشتهی تحریر درآمدهاست. کتاب دربرگیرندهی بخشی از زندگی و خاطرات همرزمان این شهید بزرگوار است.
سرلشکر خلبان شهید مصطفی اردستانی در سال ۱۳۲۸ در روستای قاسمآباد، از توابع شهرستان ورامین، دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در شهرستان ورامین گذراند.
پس از دریافت دیپلم، در سال ۱۳۴۸ به خدمت سربازی اعزام شد. خدمت سربازی را در یکی از روستاهای اسفراین به پایان برد. شرایط جغرافیایی منطقه در آن زمان برای کشت خشخاش مساعد بود و اهالی روستا بهصورت فراگیر مبادرت به کشت آن میکردند. شهید اردستانی تا جایی که میتوانست آنها را از این کار باز میداشت.
شهید اردستانی پس از انقلاب، با جمعی از همکارانش، اقدام به انتشار یک نشریهی درونگروهی به نام «مخلصین» کرد که حاوی مطالب اعتقادی و فرهنگی بود و باوجود شمارگان محدود، با استقبال همکارانش روبهرو شد.
بخشی از کتاب:
اواخر شهریورماه ۱۳۵۹، برای انجام یک مأموریت مخصوص اداری، از پایگاه تبریز عازم تهران شدم. مأموریتم در اتاق ویژهی ستاد نیروی هوایی بود و چندروزی طول میکشید. گرچه فصل تابستان رو به سپری شدن بود و رفتهرفته جای خود را به فصل سرد پاییز میسپرد، اما برای من و خانوادهام بهاری درحال شکفتن بود و آن، حضور سبز اولین شکوفهی درخت زندگیمان بود که در همین روزها پا به عرصهی وجود میگذاشت و گل زندگیاش شکفته میشد… .

خلاصه داستان : دکتر برای خدمت سربازی به جبهه غرب اعزام شده است ولی تحمل اوضاع را ندارد تا آنکه با (سید) روبرو می شود که او را با دنیای جدیدی آشنا میسازد. کوشش های دکتر برای فرار از جبهه به جایی نمی رسد و …
بازیگران : اصغر محبی ، فرامرز صدیقی ، حمید رضا تاج دولتی ، ابوالفضل شاه کرم ، رضا بنفشه خواه ، علی اکبر بیکرو ، مهدی آریان نژاد ، بهروز مشهدی ، بیژن همدرسی
کارگردان : جمال شورجه

خلاصه داستان :
فیلم سینمایی بیداری رویاها , مردی که گفته میشد در جنگ ایران و عراق کشته شده، پس از سالها خبر میرسد که زنده است. برادر مرد با همسر مرد ازدواج کرده و اکنون باید با شنیدن خبر زنده بودن برادر، همسرش را طلاق دهد…
هنرمندان :
امین حیایی، هنگامه قاضیانی، امیرحسین آرمان، سارا خوئینیها، رز رضوی، حبیب دهقاننسب، امیرحسین آذرنگ، فریبا جدیکار، حمید فرخنژاد و…

نام فیلم : مرز
ژانر : دفاع مقدس
محصول : ایران
سال تولید : ۱۳۶۰
کارگردان : جمشید حیدری
بازیگران: سعید راد ، آهو خردمند ، داوود رشیدی ، علی ثابت ، تورج مهرزاد ، مهری ودادیان ، عباس پیش بر و …
خلاصه داستان : اهالی یک روستای مرزی با خطر حمله ی نظامی ارتش دشمن مواجه می شوند. ریش سفید روستا اهالی را به مقاومت دعوت می کنند. یک استوار اخراجی ارتش به نام مختار، که تا آن لحظه از مردم کناره می گرفته، روستاییان را آموزش نظامی می دهد . اهالی روستا مسلحانه، زیر رهبری مختار، به سوی مرز حرکت می کنند و در نبرد با ارتش متجاوز پیروزی را نصیب خود می سازند.

خلاصه داستان : داستان تله فیلم سبز سپید سرخ درباره سربازی است که هنگام حمله نیروهای عراقی در یک پاسگاه مرزی در حال خدمت است. او مسئول رساندن خبر حمله نیروهای بعثی به روستا می شود.اما بعد از بازگشت به پاسگاه متوجه می شود که تمام نیروهای پاسگاه به شهادت رسیده اند و …

ستاد نیروهای هوایی عراق که از ابتدای جنگ با برتری هوایی ایران روبرو شده بود و قریب الوقوع بودن شکستن حصار آبادان را پیش بینی کرد، جهت حفاظت از هواپیمای استراتژیک، میگ میراژ و توپولوف عراقی از گزند بمباران های هوایی و مصون ماندن آن ها تا موقع شروع حمله ایران، تصمیم می گیرد آن ها را به سه پایگاه بسیار دور افتاده در نزدیکی مرز اردن منتقل کنند. در مقابل ستاد نیروهای هوایی ایران نیز طرح بمباران این سه پایگاه را که به نام پایگاه های اچ – ۳ موسومند مطرح می نماید. در پی آن در سحرگاه ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ هشت فروند جنگنده بمب افکن فانتوم از پایگاه سوم شکاری جهت حمله به اچ – ۳ به پرواز درمی آیند.

در پی تهاجم ارتش عراق و اشغال یکی از شهرهای کوچک مناطق مرزی غرب کشور، عده زیادی از اهالی شهر کشته می شوند و زنده ها با شتاب و در زیر بمباران، شهر را ترک می کنند. تنها تعداد کمی از جوانان برای مقاومت در شهر باقی می مانند. هنگام تخلیه شهر، مریم دخترک هفت هشت ساله، در اثر ضربه ای موقتاً بیهوش می شود و هنگامی که به هوش می آید، شهر توسط ارتش عراق اشغال شده است. در جریان سرگردانی های مریم در شهر، به نوزاد پسری که اتفاقی زنده مانده، برمی خورد و در همین حین با یونس پسرک ده یازده ساله ای که او نیز از جریان تخلیه شهر بازمانده و به مقاومت مسلحانه ادامه می دهد، آشنا می شود. آن دو به اتفاق تصمیم می گیرند جان نوزاد را نجات بدهند و در طی ماجراهایی به ناچار نقش پدر و مادر نوزاد را ایفا می کنند

دشمن در خاک خود پایگاهی قدرتمند ساخته است. خبر به ستاد عملیاتی نیروی دریایی می رسد و یک تیم چهار نفری از گردان تکاوران نیروی دریایی به فرماندهی ستوان «بای» انتخاب می شوند تا با نفوذ به خاک دشمن «پایگاه جهمنی» را منهدم کنند. در آغاز مأموریت یکی از افراد گروه، که در گذشته فاسد و«طاغوتی» بوده، دستگیر و پس از شکنجه اعدام می شود. یکی از آن ها به ضرب چاقو کشته می شود و دو نفر دیگر می گریزند. گشتی های دشمن آن دو را تعقیب می کنند، اما ناوچه ی خودی به کمک ستوان بای و گروهبان همراهش می شتابد و آن ها را نجات می دهد.

کتاب «کمین» مجموعه خاطراتی از هشت سال دفاع مقدس را روایت میکند.
سال ۱۳۶۵ من در کلاس سوم متوسطه، در دبیرستان آیتالله طالقانی شهرستان نیشابور، تحصیل میکردم. اونموقع کشور حالوهوای خاصی داشت و این حالوهوا و شوروشوق در محیط مدرسهی ما هم موج میزد.
آخرِ سال بود و همگی برای امتحانها آماده میشدیم. هرروز در کلاس خبرهای جدیدی از جبههای جنگ به گوش میرسید و دانشآموزان با شوق و هیجان از بستگان و دوستان خودشون که در جبهه بودند، خاطراتی را برای هم نقل میکردند. تعدادی از همکلاسیهای من که ازنظر جسمی از من قویتر بودند و یا سنشان بیشتر بود، برای رفتن به جبهه نامنویسی کرده بودند و تعداد انگشتشماری هم در جبهههای جنگ حاضر شدهبودند.
یادمه بچههایی که به جبهه رفته بودند، خیلی راحت در محیط دبیرستان مشخص بودند، چون لباس بچههای جبهه یه جفت کفش کتونی و یه شلوار بسیجی خاکی بود که اونها را از دیگران متمایز میکرد. من با احترام زیادی به اونها نگاه میکردم و توی دلم میگفتم: خوش به حالتون! ای کاش میشد که منم یکی از این شلوارهای بسیجی رو بپوشم. خلاصه که چندروزی تمام فکرم رو رفتن به جبهه مشغول کردهبود.

فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس گفت: برخی از اوقات با خودم زمزمه می کنم: کو باقریها؟ کو همتها؟ کو احمد متوسلیان ها؟ بارها و بارها مخصوصأ در ۱۶ سال اخیر آمدم که راهی باز کنم که ریل کشور را بیندازم بر روی ریل جهادی ولی نشد.

داستان این تله فیلم درباره خانواده حاج رحمان است که منتظر آمدن مادر از سفر کربلا هستند. آمدن مادر همزمان می شود با آمدن پیکر محمد، فرزند خانواده که در سال های دفاع مقدس مفقودالاثر شده است.

هواپیماهای بدون سرنشین مهاجر که از روی زمین کنترل می شود جهت انجام عملیاتی شناسایی در پشت خطوط دشمن به کار گرفته می شوند. بدلیل برد محدود دستگاه کنترل، خلبانان در دو ایستگاه مقابل، رودرروی هم و در خطوط دشمن مستقر می شوند. خلبانی که به خطوط دشمن نفوذ کرده، در حالی که با دشمن درگیر می شود، با مهارت عملیات شناسایی را انجام می دهد و هواپیما را در هوا تحویل خلبان دوم می دهد. در حالی که خود در آخرین لحظات به شهادت می رسد.

خلاصه داستان فیلم آخرین مرحله : گروهی از رزمندگان ایرانی در یک نبرد نابرابر در مقابل هجوم نیروهای عراقی گرفتار میشوند اما با راهنمایی و کمک سید «فرمانده عملیات منطقه» تا پای جان ایستادگی میکنند، که ناگهان با بمباران شیمیایی عراق روبرو میشوند و دیگر کاری از آنها ساخته نیست. در این بین یوسف مسئول گروه شناسایی شهید میشود و علی که جانشین او میشود مأموریت مییابد که نزد مهندس سید صدرا صفایی برود و از او…
کارگردان فیلم اخرین مرحله : محسن محسنی نسب
بازیگران اخرین مرحله : جهانبخش سلطانی، حسین یاری، حسن عباسی، مهمدی فقیه، حبیب الله کاسه ساز و ..





