
خلاصه داستان:
سریال عاشورا رشادتهای شهید حمید باکری و داستان زندگی و شهادت مهدی باکری را به نمایش میگذارد. همچنین رشادتها و بیباکی لشکر ۳۱ عاشورا و مجاهدتهای خاموش دلاوران در جنگهای خیبر و بدر را به تصویر میکشد…
بازیگران:
هادی حجازیفر، وحید آقاپور، روحالله زمانی، ژیلا شاهی، وحید حجازیفر، معصومه ربانینیا، پدرام ولایتی مقدم و…
«خداحافظ سالار» خاطرات پروانه چراغنوروزی؛ همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی است که به قلم حمید حسام نوشته شده است.
کتاب از سال ۹۰ و بحران دمشق که در آستانهی سقوط قرار داشت، آغاز میشود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دههی ۴۰ ادامه مییابد.
این کتاب حاصل ۴۴ ساعت گفتوگو با همسر شهید است که نوع روایت داستانی، هیچ دخل و تصرفی را در آن وارد نکرده است.
«سردار شهید حسین همدانی» از اعضا و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بود و از سال ۱۳۵۹ در دفاع مقدس شرکت داشت. وی همچنین از فرماندهان منطقهی عملیاتی «بازی دراز» در جبههی کرمانشاه بود و مدتی فرمانده لشکر انصارالحسین (ع) همدان شد. او جانشین قرارگاه امام حسین (ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده سپاه محمد رسولالله (ص) تهران نیز بود.
سردار همدانی، سرانجام، هنگام انجام مأموریت مستشاری در سوریه به آرزوی دیرینهاش رسید.

خلاصه داستان : اپیزود اول: یکی از شهرهای جنوب ایران توسط دشمن بمباران می شود، در یک بیمارستان این شهر زنی مجروح برای زنده ماندن احتیاج به خون، آن هم از گروه ا منفی دارد….
این مجموعه مستند به بازسازی صد کیلومتر راه آهن اهواز-خرمشهر در دوران دفاع مقدس می پردازد.
کارگردان : رضا فرهمند

خلاصه داستان : رزمندهای به نام جابر در کل کل کردن با دوست خود برای آوردن سرنیزه، به پشت خطوط عراقیها میرود، اما به دلیل شباهت با چهره، با یک فرمانده عراقی اشتباه گرفته میشود. در همین زمان فرمانده عراقی نیز که در اثر انفجار تعادل خود را از دست داده …
بازیگران : سیروس گرجستانی ، محمدرضا هدایتی، علی اوسیوند، عطیه غبیشاوی، زهیر یاری و مالک سراج
کارگردان : محمد نیاکانی

خلاصه داستان : عزیز با گل آفتاب نامزد می کند و به عنوان سرباز راهی جبهه های نبرد می شود، اما بعد از مدتی خبر می رسد که عزیز اسیر گشته و برادرش شهید شده است. با پایان گرفتن جنگ عزیز همراه سایر اسراء به وطن باز می گردد…

در سریال «لیلی با من است» صادق مشکینی ، فیلمبردار تلویزیون، که بسیار زیاد از جبهه و جنگ میترسد، برای اینکه بتواند از صندوق تلویزیون وام بگیرد تا خانهٔ نیمهساختهاش را تکمیل کند، باید برای فیلمبرداریِ فیلمی مستند از اسرای عراقی به منطقهٔ جنگی برود. صادق شبانه وصیتی تنظیم میکند و فردا صبح بههمراه آقای کمالی عازم منطقه میشود ؛ صادق برای اینکه پایش به جبهه و منطقهٔ جنگی و خط مقدم نرسد، حوادث عجیب و غریبی رقم میزند.
کتاب «فرمانده شهر» زندگینامهی مختصر محمد جهانآرا (دوران کودکی، فعالیتهای زمان قبل از انقلاب در گروه حزبالله خرمشهر، ازدواج، پایهگذاری و بنیان جهادسازندگی و سپاهپاسداران در خرمشهر) دربردارندهی این موارد است: فعالیتهای او در دوران نوجوانی و مجروح کردن فرد ساواکی که باعث دستگیری و شکنجهاش گشت، شرکت و فعالیت در تظاهرات دانشگاه جندیشاپور اهواز و سرنگون ساختن مجسمهی شاه، مبارزات وی در دروان جنگ و محاصرهی آبادان و مقاومت او با نیروهایش در خرمشهر که حصر آبادان را شکست، روزهای فرماندهی او در سپاه و گوشههایی از روحیات و فضایل اخلاقی وی، آخرین روز و چگونگی شهادتش با اطرافیان و فرماندهان در حادثهی سقوط هواپیمایی که برای ارائهی آمار جنگ به امام (ره) راهی تهران بود.
خیلیها احتمالاً سرود «ممد نبودی ببینی» به گوششان خورده، اما توجه نداشتهاند که منظور از «ممد» همان شخصیت مورداشاره در این داستان است؛ فرماندهی رزمآوری که با حداقل امکانات ممکن، ۴۵ روز دروازههای خرمشهر را به روی عراقیهای تادندانمسلح بسته نگه داشت و به آنها یاد داد که فتح سهروزهی ایران در رویا نیز امکانپذیر نیست!

تیوای بشیر، قاطرچی پیر که آشنا به جاده های نرفته و پنهان است، این بار اجیر شده مرد زرگری است که در اثر بمباران شیمیایی نابینا شده است. زرگر به خاطر آنچه همراه خود دارد و نیز به خاطر عدم اطمینان به قاطرچی نگران است و این نگرانی با پیوستن عده ای دیگر از آسیب دیدگان فزونی می گیرد و این تازه آغاز سفری هولناک و ویرانگر است.
۶مهر سالگرد چهل و یکمین سالروز شکست حصر آبادان در عملیات ثامنالائمه(ع) است. در آن عملیات رزمندگان ایرانی توانستند شهر آبادان را از محاصره خارج سازند و آغازگر سلسله عملیاتهای پیروز در آزادسازی سرزمینهای اشغالی باشند. آبادان اگرچه در هفتههای نخست جنگ به محاصره دشمن درآمد و امام خمینی(ره) در تاریخ چهاردهم آبانماه دستور شکست حصر آن شهر را صادر فرمود، و آن فرمان حدود ۱۱ ماه بعد اجرایی شد.

علی اکبر مسکوچی، یک جانباز اعصاب و روان و شیمیایی، پس از سه سال پیگیری های همسرش هنوز با مشکلات مالی مواجه بوده و به نتیجه ای نرسیده است.

مجموعه مستند داستانی «بچه زرنگ» با محوریت شهدای مدافع حرم مشهد به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی در شبکه دو سیما تولید شده است. محوریت داستان این سریال درباره ۸ تن از مدافعان حرم شهر مشهد است که با روشی متفاوت به مناطق عملیاتی سوریه و عراق اعزام و در نهایت به شهادت رسیدند.

پدر و مادری که سه فرزندشان شهید شده اند، تصمیم می گیرند تا تنها پسر جانباز خود را از آسایشگاه به خانه منتقل کنند. خبر آمدن یک میهمان گرانقدر، کارهای زمین مانده و دلشوره پذیرایی دغدغه های پیش روی آن هاست…
بازیگران:

خلاصه داستان : یک گروه چهار نفری از واحد اطلاعات سپاه، زیر نظر حسین، مأمور میشوند تا برای شناسایی موقعیت قوای دشمن به خاک عراق بروند…

«یحیی» روایتی است از زندگی «سید یحیی رحیم صفوی» از فرماندهان جنگ.
چندوقتی بود مادرم جلوی چشم ما ذرهذره آب میشد. بعضی وقتها حتی توان حرف زدن نداشت. با دست به چیزی اشاره میکرد؛ خواهرم ماهمنیر بلند میشد و براش میآورد. بیشتر وقتها به صورتش نگاه میکردم. دلم نمیخواست اینطور رنگپریده ببینمش. استخوان گونههایش بیرون زده بود، انگار یک لایه پوست نازک رویش کشیده بودند. وقتی داشت با دستهای لرزان بغچهی حمامش را میبست، احساس میکردم گوشوارههایش که به هر لنگهی آن یک سکه آویزان بود، روی لالهی گوشش سنگینی میکند.
مادرم زیبا و از خانوادهای بافرهنگ بود. چشمهایی سبز و موهایی طلایی داشت. پدرم وقتی جوان بود، برای مسابقهی تیراندازی روی اسب به شهرکرد رفته بود؛ آنجا مادرم را بین تماشاچیها دیده و با یک نگاه به آن چشمهای سبز عاشقش شده بود… .

یحیی حق شناس یکی از اسرای ایرانی در جنگ تحمیلی بود که به مدت ده سال اسارت کشید. همسر او رقیه عزیزپور، از سن ۱۷ تا ۲۷ سالگی منتظر بازگشت او ماند.

این مجموعه داستان دکتر تدین است که برادرش از فرماندهان جنگ بوده و مفقودالاثر شده است. دکتر تدین که دکترای ژنتیک دارد، در آستانه مهاجرت است که متوجه میشود انگشتری متعلق به برادرش توسط کمیته مفقودین پیدا شده است.او با این خبر تصمیم میگیرد در ایران بماند و پیگیر سرنوشت برادر باشد. روایتی که در بستر جستجوی حقیقت، تلاش دارد تا با نگاهی به شهدای مفقودالاثر، ارادت خود را به امام رضا(ع) نشان دهد.
تهیه کننده: سجاد اسدی
کارگردان: محمدرضا آهنج
نویسنده: یزدان محمدکاظمی
بازیگران: علیرضا جلالیتبار، آشا محرابی، علی اوسیوند، بهرام کیانی، محمد صادقی، آذین فهیمی، رحیم نوروزی، سیروس همتی و شیرین آقاکاشی

این برنامه به جنگ ایران و عراق و حضور نیروهای دریایی سپاه در خلیج فارس پرداخته و از نقش آمریکا در این میان می گوید.

در این کلیپ کوتاه، استاد رحیم پور ازغدی به نقل از برادر شهیدشان داستان
اولین شهید غواص را بیان می کنند. شهیدی که بدن اش پر از خالکوبی بود..

تعطیلی دانشگاه ها قبل از شروع جنگ تحمیلی باعث پراکنده شدن تعدادی از دانشجویان می شود. در این میان ناهید و رسول که قصد ازدواج با هم را دارند با شروع جنگ از هم جدا می شوند و رسول برای دفاع از وطنش عازم زادگاهش خرمشهر می شود و ناهید برای یافتن او موانع زیادی را پشت سر می گذارد. رسیدن این دو به هم مشکلات جدیدتری را بوجود می آورد.





