
بازیگران :شیرین عطاالهی، سهیل برخورداری، امیرعلی دانایی، سحر افتاده و…
~~~~~~~~
خلاصه داستان : بعد از قبولی قطعنامه ۵۹۸ در مرداد ۱۳۶۷، گروهی از منافقین به همراه سربازان بعث به بیمارستان صحرایی حمله کردند. ستاره دختر ۲۸ ساله، پرستار بیمارستان صحرایی به همراه نامزدش مازیار با جمعی از زخمیهای عملیات به سمت کرمانشاه فرار کرده که بعد از سقوط اسلام آباد به قلعهای در همان نزدیکی پناه میبرند و…

کارگردان: علی قوی تن
بازیگران: امیر ماستری ، آتنه فقیه نصیری ، منصور خاکی ، مجید علم بیگی ، زهره صفوی ، جمشید مشایخی ، منیره تقی پور و…
خلاصه داستان : دکتر جوانی بعد از اتمام تحصیلات خود به زادگاهش بازمی گردد. او به محض ورود به خانه با جنازه ی مادر خود روبرو می شود. عراقی ها به روستا حمله کرده اند و همه چیز را به تاراج برده اند. زن ها و دخترهای آبادی را اسیر یا شهید کرده اند و مردان را نیز به شهادت رسانده اند. دکتر بعد از کشتن یک عراقی تحت تعقیب سربازان بعثی قرار می گیرد. او در حین فرار به محلی پناه می برد که پیرمردی از روستا به همراه دخترش گل پری در آنجا مخفی شده اند. دکتر قصد دارد پیرمرد و دخترش را نجات دهد اما پیرمرد در محاصره ی دشمن کشته می شود. دکتر گل پری را بر اسبی که از روستا به همراه آورده سوار می کند و از او می خواهد به محل امنی برود. دکتر بعد از درگیری زیاد با دشمن گل پری را در امامزاده ای زخمی می یابد، گل پری قبل از مرگ از سربلند کشته شدن کژال نامزد دکتر می گوید و سربند پدرش را به او هدیه می کند. دکتر نیز به قلب دشمن حمله ور می شود و با کشتن فرمانده ی سربازان اجنبی به سراغ سایر متجاوزین می رود.

داستان زندگی پر فراز و نشیب اشرف السادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان را روایت میکند که از تربیت دلاورانه فرزندش تا تحمل تلخ فقدان او را به تصویر میکشد.

این کتاب گویا روایتگرِ دو داستان نمایشی کوتاه از زندگی آدمهایی است که پس از جنگ تحمیلی با آسیبها و تبعات آن، دستوپنجه نرم میکنند.
* طاها: «طاها» و مادرش همراه تعدادی از اهالی منطقهی جنگی، به محل زندگی خود بازگشتهاند و با وجود اخطار نیروهای سپاه مبنی بر خروج سریعتر از منطقه برای پاکسازی مینهای موجود در آنجا، حاضر به ترک محل زندگی خود نیستند. طاها که بهدنبال جسد پدرش در آنجا میگردد، روزی با منفجر کردن یک مین، به گوری دسته جمعی راه مییابد.
* یوسف: «یوسف» جانبازِ دوران جنگ است و مشکل اعصاب دارد و گاهی همسرش «فروزان» را کتک میزند. ولی فروزان حاضر نیست یوسف را به آسایشگاه ببرد. یوسف که خودش از این وضعیت ناراحت است، تصمیم میگیرد به آسایشگاه برود، ولی فروزان مانع او میشود.

خاطره گویی درباره تفحص شهدا در یادواره شهدای کربکند اصفهان
گلستان شهدای کربکند، اربعین ۹۰ – صوت
محتوای این روایتگری:
ـ چرا گروه تفحص شهدا تشکیل شد؟
ـ داستان شهید ایرانی، شهید سید طعمه یاسری، که در منطقه زبیدات (شرهانی) عراقیها برایش امام زاده ساخته بودند
ـ اشاره ای کوتاه به داستان عملیات ناموفق کربلای چهار و عملیات کربلای پنج با رمز یا زهرا (س) در شلمچه
ـ داستان مریض شدن یک عراقی که در تفحص شهدای ایرانی در هور العظیم (منطقه عملیاتی بدر و خیبر) کمک می کرد

این کتاب گویا دربردارندهی خاطرات امیر سرتیپ خلبان «محمد انصاری»، فرماندهی پیشین هوانیروز و جانبازِ دوران دفاع مقدّس، است.
هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران در روزهای اوّل جنگ ایران و عراق توانست با حضور بهموقع و سریع در مناطق جنگی و همهی محورهای جنوب و غرب، پروازهای عملیاتی را شروع کند و سدّ مستحکمی در مقابل نیروهای عراقی به وجود آورد.
خلبانان بالگردها همراه با یگانهایی از ارتش و سپاه و بسیج در بازداشتنِ دشمن و وادار کردن آنها به ایجاد خاکریز و فرورفتن در دل زمین، نقش بهسزایی ایفا کردند.
سرتیپ خلبان جانباز «محمّد انصاری» (متولّد سال ۱۳۲۴ در محلهی نواب تهران)، فرماندهی بالگردهای جنگ تحمیلی و فرماندهی پیشین هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
وی در سال ۱۳۴۷ تحصیل در دانشکدهی افسری را به پایان رساند و سپس به تیپ ۵۵ هوابُرد پیوست. پس از آن با رستهی فنّی «اردنانس» وارد هوانیروز شد.
انصاری سپس برای فراگیری دورههای خلبانی به ایتالیا اعزام شد و پس از انقلاب، به دستور سرلشکر «علی صیاد شیرازی» (فرماندهی وقت نیروی زمینی ارتش) به سِمت فرماندهی پایگاه هوانیروز اصفهان انتخاب شد.
انصاری در سال ۱۳۶۶ فرماندهی هوانیروز ارتش شد و بهمدّت هفت سال فرماندهی هوانیروز ارتش و معاونت فرماندهی نیروی زمینی ارتش را (با هفتاد درصد جانبازی) در کارنامهی نظامی خود ثبت کرد.
در خرداد ۱۳۶۸ و در بحبوحهی مراسمِ ارتحال امام خمینی(ره) تمام رجال سیاسی و مسئولان وقت و بیت امام(ره) در روزهایی که مراسم تشییع و تدفین انجام میشد، از طریق بالگردهای هوانیروز ارتش از جماران به بهشت زهرا جابهجا میشدند.
هنگامیکه پیکر امام راحل(ره) بر روی دوش مردم تشییع میشد، بهعلّتِ ازدحام جمعیّت و کُندیِ مراسم تشییع، تصمیم گرفته شد پیکر امام خمینی(ره) با بالگرد به بهشت زهرا(س) انتقال یابد و این کار با همکاری هوانیروز ارتش به انجام رسید.
امیر سرتیپ محمّد انصاری و کمکخلبان «سرگرد ملکوتی» خلبانان بالگردِ حامل پیکر امام(ره) بودند و این مأموریت با بالگردِ ۲۱۴ هوانیروز در آن روز تاریخی انجام شد.

خلاصه داستان :
فیلم سینمایی جایی برای زندگی , این فیلم قصه ی خانواده بزرگ عیدی محمد است که با شروع جنگ تحمیلی از هم میپاشد و املاک آنها به اشغال نیروهای دشمن در میآید. نبرد نهایی و تلاش برای آزاد سازی منطقه برای هر کدام از افراد خانواده سرنوشت جدیدی را رقم میزند و…
هنرمندان :
عزتالله انتظامی، هدیه تهرانی، آتیلا پسیانی، هانیه توسلی، فردوس کاویانی، مهدی میامی، قاسم زارع و با معرفی عمار دهقانیتفتی

سریال سوران جدیدترین سریال تاریخی و جنگی شبکه یک می باشد که پس از پخش سریال گیلدخت میهمان خانه های بینندگان این شبکه بود. سیاست گذاری جدید صدا و سیما در ساخت سریال ایرانی و آثار نمایشی، مراجعه به استان های گوناگون و نمایش گوشه ای از فرهنگ و دلاوری های اقوام مختلف می باشد. در راستای تحقیق این هدف، سوران ما را به میان مردم کرد برده و داستانی گیرا و جذاب در اوایل دوران جنگ تحمیلی بیان می کند.
سریال تلویزیونی سوران جدیدترین محصول موسسه فرهنگی و هنری سوره می باشد. شایسته به ذکر است که موسسه سوره در حوزه آثار انقلابی و مربوط به دفاع مقدس یکی از مطرح ترین موسسات موجود می باشد و فیلم هایی نظیر ایستاده در غبار و شیار ۱۴۳ از آثار این موسسه هستند. سوره تاکنون سریالی در این حوزه ها تولید نکرده است و سوران اولین سریال دفاع مقدس این موسسه است.
در خلاصه داستان سریال ایرانی سوران چنین آمده است که کردستان در اواخر دهه ۵۰ در اوج التهاب و مشکلات سیاسی و اجتماعی می باشد. حضور گروه های شورشی و جدایی طلب از یک سو و جنگ تحمیلی از سوی دیگر فشارها را بر این منطقه بیشتر کرده و کردستان روز به روز به فروپاشی کامل و شکست نزدیک تر می شود. در همین حین، یک جوان آزاده کرد مبارزات مسلحانه خود را شروع می کند.

خلاصه داستان : در بهبوهه جنگ راننده آمبولانسی سعی می کند از میان بمباران خودش را به مقصد برساند…

این کتاب گویا، روایتی است شنیدنی از زندگی جانبازِ شهید «سید محمود موسوی».
این کتاب روایت مردی از اهالی اصفهان است که رانندهی کامیون بود. کتاب «همسفر» بهاجمال زندگی او را در سه مرحله برای مخاطبان بازگو کرده است:
مرحلهی ابتدایی که پیش از انقلاب اسلامی است و درظاهر هیچ رابطهای با انقلاب ندارد. وی پس از آشنایی با حضرت «امام خمینی(ره)» به انقلاب اسلامی علاقهمند میشود. بعد از انقلاب به جهاد سازندگی میپیوندد و با شروع جنگ تحمیلی علیه ایران، خود را به جبهه میرساند و درابتدا به عنوان راننده در بخش تدارکات سپاه پاسداران مشغول به کار میشود.
پس از مدتی، وارد مرکز مطالعات میشود و از همینجاست که با گروهی از راویان آشنا شده و سیری جذاب و تأثیرگذار در شخصیت این فرد دیده میشود.
شهید موسوی اگرچه راوی نبود و بهعنوان راننده و نیروی تدارکاتی در مجموعهی راویان جنگ حضور داشت، اما همراهی، آمادگی بالا و قبول مأموریتهای حساس باعث شد تا وی نیز سهم بسیاری در پشتیبانی از راویان صحنهی نبرد داشته باشد.
او در عملیات «خیبر» و «طریقالقدس» به جابهجایی راویان مشغول بود، تا اینکه در یکی از رفتوآمدها دراثر انفجاری مهیب جانباز شد. وی در سیزدهم فروردین سال ۱۳۸۳، براثر شدت جراحات وارده، جامهی شهادت را بر تن کرد.
*دربارهی کتاب:
کتاب «همسفر» که بهکوششِ «مجید سانکهن» منتشر شده، یکی از کتابهای مجموعه «راویان صحنه جنگ» است که مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدّس آن را منتشر کرده است. هر جلد از مجموعه کتابهای راویان صحنهی جنگ شاملِ مجموعه خاطرات، داستانها و سرگذشت افرادی است که در زمان جنگ در خطّ مقدّم حضور داشتند و با جنگ، بهشکلِ مستقیم روبهرو شدند. این اتفاقات تصویری واضح از شهدای جنگ در اختیار مخاطب علاقهمند به تاریخ شفاهی قرار میدهد.
هدف مجموعه راویان صحنهی جنگ، آشناسازی نسل جوان با انسانهای پاک و بیادّعایی است که از جان خودشان برای دفاع از میهنشان گذشتند. این مجموعه بخشی از ویژگیها و خاطرات افرادی است که در جبههی نبرد، با شجاعت شهید شدهاند.
کتاب «همسفر» که گوشههایی از زندگی جانبازِ شهید «سیدمحمود موسوی» را روایت میکند، از ۱۰ فصل تشکیل شده و در هر فصل، رفتار شهید با خانواده، دوستان و موقعیتهای زندگی وی در ادوار گوناگون روایت شده است.
در برخی از فصول نیز خصوصیات شهید موسوی به روایت همسر و دوستان و آشنایان شهید نقل شده و در پایان کتاب، تصاویری از جانبازِ شهید سید محمود موسوی درج شده است.

کارگردان : سمیرا مخملباف
بازیگران : بهمن قبادی، سعید محمدی، بهناز جعفری، سمیه ویسی، محمدکریم رحمتی، رفعت مرادی، محمد مرادی، سامان اکبری، رسول محمدی، احمد بهرامی، هیاض رستمی، امین محمدی، سلمان اکبری، حسن محمدی و …
خلاصه داستان :
این فیلم روایتگر زحمات معلم کردزبانی است که تلاش فراوانی می کند تا نوجوانان قاچاقچی و پناهنگان کردزبانی که در حملات صدام حسین آواره شده اند را باسواد کند. پناهندگانی که از بمباران ها شیمیایی صدام آسیب فراوانی دیده اند و در واقع از بازماندگان آن حملات هستند. ماجراهای جالبی که رخ می دهد باعث زیبایی این فیلم می شود …
درباره فیلم
فیلم سینمایی تخته سیاه به تهیه کنندگی محمد احمدی و نویسندگی و کارگردانی سمیرا مخملباف با ژانر جنگی دفاع مقدس و دراماتیک در سال ۱۳۷۸ ساخته و در همان سال منتشر شد. جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره کن در سال ۲۰۰۰ میلادی به این فیلم داده شد .


کارگردان: ناصر غلامرضایی
بازیگران: حبیب اسماعیلی ، افسانه بایگان ، جمشید مشایخی ، مهری مهرنیا ، سامی تحصنی ، امید آهنگر ، نعمت اله گرجی ، طاهره سری ، ندا کاویانی ، فریدون محمدپور ، حسین خنجری ، هوشنگ دیبائیان ، ستار اورا ، معصومی بهنامی ، هومن خسروی و…
خلاصه داستان : “صبریه” بیوه جوان به همرا پدر، مادر و تنها فرزند خردسالش در یکی از اقامتگاههای جنگ زدگان تهران زندگی میکند. او تصمیم دارد به همراه خانوادهاش با مشکلات دست و پنجه نرم کند. مسائل وجود فراره وی، نمیتواند عزم راسخ او را در هم بشکند و عمدهترین این مشکلات یافتن کار است. طی تلاشهایش با “حبیب” راننده تاکسی که ساکن همان اقامتگاه است، آشنا میشود. حبیب نیز در این تلاشها شریک میشود. اوج این آشنایی و همراهی در روزی زیبا، غرورانگیز و به یاد ماندنی برای تمام مردم کشورمان متجلی میشود. “فتح خرمشهر”

خلاصه داستان : سقای تشنهلب ، مهمترین و شناختهشده ترین فیلم کوتاه رسول ملاقلیپور است. تقارن سالهای نخست جنگ با سالهای نخست فیلمسازی ملاقلیپور، این اثر را از یک سو با محتوای دوستداشتنی و دلنشینی که روایت ایثار رزمندگان ایرانی ست، و از سوی دیگر با ساختاری ضعیف و از هم گسیخته روبهرو ساخته.
نمایش تلویزیونی این فیلم در آن سالها، به دلیل این که مردم را با واقعیتهای جبهههای جنگ آشنا میکرد، نظر مثبت بینندگان را به خود جلب کرد؛ و چندین بار از تلویزیون پخش شد.

کارگردان : خیرالله تقیانی پور
بازیگران : حسام منظور، سارا رسولزاده، ملیکا شریفینیا، مصطفی ساسانی، سوگل طهماسبی، جواد پورزند، علی غابشی، مرتضی شاهکرم، وحید نفر، بدرالسادات برنجانی، محسن پوشانی، محسن سلیمانی، سجاد دیرمینا، ابراهیم گلهدارزاده ، هدایت هاشمی، سیدمهرداد ضیایی و آزیتا حاجیان
خلاصه داستان : قصه سریال در سال ۵۸ می گذرد و درباره دختری است که به یک پسر عاشق در آن اوضاع آشفته و ناامنی ها وعده ای میدهد که طی آن، اگر پسر بتواند او را از مرز رد کند و به زیارت اربعین برسد، در قبال عشقش به او پاسخ مثبت میدهد، اما همه اینها در طول مسیر دست خوش اتفاقهایی میشود…

این کتاب گویا روایت شش قصهی کوتاه نمایشی از خانوادههایی است که عزیزانشان در خط مقدم جبهههای جنگ تحمیلی ایران و عراق میجنگیدند و آنها در پشت جبهه چشمانتظار بازگشتشان بودند.
* آبادان: داستان دربارهی پرستاری به نام «سودابه» است که در جریان جنگ تحمیلی حاضر به ترک آبادان و فرار نیست. او به انتظار بازگشت همسرش در آبادان میماند و به کارش ادامه میدهد.
* رفتن از کنار هم: «ژاله» نویسنده است و برای تکمیل آخرین کارش باید با «کاظم»، همرزم شهید «موسی» که دربارهی او مینویسد، گفتگو کند. در این زمان، همسر برادرش به خاطر بچهدار نشدن برادرش، قصد دارد از وی جدا شود. حالا ژاله باید به شهرستان برود تا با او صحبت کند.
* اسیر اسیری: «آقا رمضان» دو پسر به نامهای «احمدرضا» و «جمشید» دارد. جمشید قصد ازدواج دارد. ولی آقا رمضان میگوید تا احمدرضا از جبهه بازنگردد و ازدواج نکند، جمشید نمیتواند ازدواج کند. اما احمدرضا عاشق همان دختری است که جمشید قصد ازدواج با وی را دارد!
* دیر آمدن: «حاج علی»، همراه پسر جوان همرزمش، بعد از شانزده سال اسارت آزاد شدهاند و با خوشحالی به سمت خانه میروند. غافل از اینکه «ناهید»، دختر حاج علی، معتقد است نبودن پدرش موجب شده تا مادرش دق کند و بمیرد.
* سوغات جنگ: «رضا» شوهر «فاطمه» قرار است از جبهه بازگردد و فاطمه نگران قولی است که به بچههایش داده است (پدرشان از جبهه برایشان سوغاتی بیاورد). او میخواهد به هر قیمتی شده برای بچهها سوغاتی بخرد تا آنها پدرشان را با دست پر ببینند.
* ردپای عشق: «سید مهدی» پسر «سید رضا علوی»، فرماندهی بسیج شرق که اسیر شده است، شانزده ساله است و اصرار دارد تا به جبهه اعزام شود. ولی هیچ پایگاهی حاضر به اعزام او نیست.
تا اینکه مسئول یکی از پایگاهها او را میشناسد و به دیدار مادرش میرود تا مطمئن شود که او پسر سید رضا است.

«رقص پرواز» را که علیرضا طالبزاده نوشته، احمد مرادپور کارگردانی و محمدرضا تختکشیان تهیه کرده است. «رقص پرواز» داستان پزشکی را روایت میکند که به هنگام جنگ به ایران میآید و در پی اتفاقی به خط مقدم میرود.
مهدی هاشمی ، لاله اسکندری، شهاب حسینی، سرویس گرجستانی، بیوک میرمزایی و امیر حسین صدیق از نقش آفرینان این سریال هستند.

مادر، پس از شهیدشدن پسرش «جاسم»، با بغضی در سینه، آرزوی دامادکردن پسر دیگرش را دارد؛ اما ….
این داستان با لهجهی شیرین جنوبی اجرا شده است و مربوط به اولین روزهای آغاز جنگ تحمیلی است. خرمشهر در آستانهی سقوط است و مردم درحال رفتن از شهر هستند.
داستان، دربارهی خانوادهای آبادانی است که یکی از فرزندانشان شهید شده است و فرزندان دیگر هم در خرمشهر مشغول دفاع از شهر هستند. آنها تصمیم میگیرند از آبادان به شهرهای دیگر مهاجرت کنند، اما مادر مخالف است.

جوانی به نام بهزاد به عنوان مسئول بخشی از یک پروژۀ پاکسازی مین و تفحص پیکر شهدا در جنوب است و همسرش لعیا که خود اصلیتی جنوبی دارد همراه او است. لعیا نمایندۀ مردم روستاهای محروم منطقه است که عمدتاً نیازمند آبرسانی اند. از سوی دیگر مهندس رزمجو که خود از رزمندگان دوران جنگ بوده در حال انجام ساخت سدی بزرگ است تا عملیات آبرسانی به روستاها محقق شود. این دو پروژۀ همزمان مخاطراتی دارد؛ زیرا با رهاسازی آب و فشار حاصله، مین ها عمل کرده و باعث از میان رفتن باقیماندۀ پیکر شهدا از جمله خلیل صداقت پدر لعیا می شود که به عنوان فرمانده عملیاتی جنگی در این منطقه، مفاتیحی به همراه داشته و در حاشیه این مفاتیح نام افراد همراهش درج شده است. اکنون می توان با دستیابی به آن افراد شهید شده در این مکان را شناسایی کرد. در اثنای این وضعیت پیچیده، لعیا علی رغم میل باطنی، رضایت خود را از عملیات آبرسانی اعلام می کند. بعد از فراز و فرودی، آب سد رها می شود و با جریان یافتن آب، مفاتیحی که در زیر خاک مدفون مانده، پیدا شده و بدین ترتیب همگی شهدای عملیات مذکور و پیکرشان منتقل می شود.

این کتاب گویا دربردارندهی خاطرات «اقدس محمّدزاده» بانوی امدادگر دوران دفاع مقدس است.
هشت سال جنگ گرچه ظاهر خشن و عصیانگری دارد، آسیبهای شدیدی به همراه آورد. عزیزان زیادی به خون غلتیدند، ولی در آن سالها انسانهایی تربیت شدند که ذخیره شد برای عصرهای بعد، اتفاقهایی افتاد که درسهای بزرگی شد برای قرنهای بعد… چنانکه در آن روزها حضرت امام خمینی(ره)، مراد جوانان، در وصف فداکاریهای بانوان سرزمینمان فرمودند:
«اینجانب در طول این جنگ صحنههایی از مادران، خواهران و همسران عزیز ازدستداده دیدهام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد. این عظمت اسلام است که در چهرهی زنان انقلابی ما آشکار شده است و امروز بحمدلله آشکار است».
*دربارهی کتاب:
این کتاب داستان زندگی «اقدس محمّدزاده» است؛ دختر ۱۷سالهای که به عشق خدمت به میهنش راهی مناطق جنگی شد، در حالی که همزمان با او، برادرانش هم در مناطق دیگری از جبهه حضور داشتند. او تا آخرین روز بازگشت، حتی لحظهای از آمدن پشیمان نبود.





