
به هنگام عملیات کربلای پنج رزمندگان دو گردان مالک و حبیب با ماشین نظامی دشمن درگیر می شوند. لحظاتی درونی و عمیق، با نبردی پرحجم و سنگین آمیخته می شود. شرایط نابرابر این نبرد و خصوصیات خاص مهدی و عباس (فرماندهان بسیجی) حالات و اتفاقاتی، خارج از انتظارات و پیش بینی های معمول جنگها را، سبب می شوند.

فرهاد که در جنگ مجروح شده و موقتاً بینایی اش را از دست داده، به بیمارستانی صحرایی منتقل شده که در آن پرستاری به نام شیدا از مشاهده ی مقاومت فرهاد در تحمل درد شگفت زده می شود و بتدریج می فهمد که می تواند با تلاوت قرآن، التیام بخش او باشد. مراقبت شیدا از فرهاد به مرور پیوندی عاطفی بین آن ها ایجاد می کند که با مرخص شدن ناگهانی فرهاد از بیمارستان منجر به جدایی شان می شود. فرهاد در جستجو شیدا به جبهه بر می گردد، ولی جنگ تمام می شود و جستجو را دشوار می کند. فرهاد به اصرار پدر و مادرش با دختری پولدار عقد می کند که فکر مهاجرت از ایران را در سر دارد. وقتی که معلوم می شود ترکش سمی که زمانی از سینه فرهاد بیرون آمده برای سلامتی او عوارض وخیم دارد، نامزد فرهاد او را ترک می کند و به خارج از کشور می رود. فرهاد در بیمارستانی که شیدا در آن جا پرستار است بستری می شود ولی شیدا خود را از چشم فرهاد پنهان می کند، اما به اصرار مادر فرهاد یک بار دیگر شیدا با خواندن قرآن و به مدد نیروی عشق موفق می شود زندگی را به فرهاد بازگرداند.

خیبر ایـن بـار نـه در بیابـانهـای اطـراف مدینـه کـه در نیزارهای هورالهویـزه بـود و تـا نگویـی بـه مـن کـه چه حکایتـی بـود در نـوای ایـن نیها، دست از تـو نمیکشـم! چـه دیدیـد در خلسـهی جزایـر مجنـون کـه دیوانهترتان کـرد و چه یافتیـد در طلائیـهی زرخیـز؟ دشـمن ایـن خیبـر، نـه یهودیـان کافـر کـه مسـلمانان همکیـشِ همسـایه بودند و مسـلمان نه، که انسـان نیز نبود آن دشـمنی که روا میداشـت آنچه بـر مـا روا داشـت! او کـه دیوانه شـد وقتی چنین جانبـرکف میدیدتان و از خشـم میمُرد وقتـی بـا بنبسـت تدبیرتـان روبهرو میشـد. پس نامسـلمانان خدانشـناس دیگـر را از خـاور و باختـر بـه یـاری خواند و چندین روز بیسـابقه بـر سـرتان بمـب بارانیـد؛ امـا دریـغ کـه خشـمش فـرو ننشسـت، تـا سـرانجام از کاسـهی چهکنـم چهکنمـش غـول افعـی سـر بـر آسـمان آورد و از نیـش نفریـن شـدهاش زهـر بـر سـرتان ریخت.

ازیگران : علی سرتیپی – فرانک آراسته جو – زهره صفوی – پرویز شاهین خو – الهه محسنی نسب و ….
خلاصه داستان : پدر و مادر مسنی که پسر بزرگشان علی (یک خلبان نیروی هوایی در جنگ ایران و عراق) را از دست رفته می پندارند، با همسر علی و فرزندش روزگار می گذرانند….

این نامه رو لیلا فقط بخونه
♩♬ فقط می خوام که حالم رو بدونه ♩♬
کلاغ ها اطراف من رو گرفتن
♩♬ از دور مزرعه هنوز نرفتن ♩♬
لیلا دارن نقل و نبات می پاشن
![]()
♩♬ تا عشق و خون دو باره هم صداشن ♩♬
لیلا چقدر دلم برات تنگ شده
♩♬ نیستی ببینی که سرت جنگ شده ♩♬
نیستی ولی همیشه هم صدایی
♩♬ لیلای من دریای من کجایی ♩♬

این فیلم داستان دختری به نام فاطمه را روایت میکند که با مادرش در نخلستان نیگذران زندگی میکنند که مدعیان فراوانی هم دارد. کریم، پدر فاطمه در این حین برای دفاع از خاکش، همسر باردارش را رها کرده و به دل دشمن میزند…

شما را به دیدن موزیک ویدیو خط مقدم که یادآور شهید تهرانی مقدم پدر موشکی ایران است؛ دعوت می کنیم.

«نخلها و آدمها» از طولانیترین رمانهای دفاع مقدس است که به قلم «نعمتالله سلیمانی» نگاشته شدهاست. این کتاب در هفتمین جشنوارهی کتاب دفاع مقدس عنوان برگزیده شد.
«سمیر» و «هانیه» دخترعمو و پسرعموی یکدیگر هستند که از بچگی پابهپای هم بزرگ شده و درصدد ازدواجاند. سمیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد سپاه میشود و این بهانهای است برای مخالفت «زارخدر»، پدر هانیه، با ازدواج آنها.
با آغاز جنگ زندگی نیز غیرعادی میشود و مهاجرت خانوادهی سمیر و عمویش را در پی دارد. در این اثنا «زارخدر» از مخالفت خود کوتاه آمده و تن به ازدواج سمیر و هانیه میدهد. سمیر و هانیه به آبادان برمیگردند تا یکی در خط مقدم و دیگری در بیمارستان، زندگی جنگی خود را شروع کنند.
سمیر پابهپای دوستانش میجنگد و شاهد شهادت دوستانش میشود؛ تا اینکه در حادثهی حملهی هوایی عراق، هانیه نیز به شهادت میرسد و سمیر در آرزوی رسیدن به هانیه، به نبرد خود ادامه میدهد.
پس از آزادسازی خرمشهر، در عملیاتی حساس، سمیر و دوستانش برای تخریب دیدهبانی دشمن اعزام میشوند که با شجاعت سمیر، کشتی دیدهبانی منفجر میشود… .

کارگردان : علی-بهادر
بازیگران : علی-صادقی ، فاطمه طاهری ، علیرضا اسحاقی ، سید جواد هاشمی ، مهدی صباغی
کشور سازنده : ایران
سال ساخت : ۱۳۷۵
خلاصه داستان : پسر نوجوانی یزدی تلاش های زیادی برای رفتن به جبهه می کند اما پس از حضور پرماجرای او در پشت جبهه که اتفاقات شیرین و طنزی را دربردارد در یک دوره زمانی با حقایقی آشنا می شود که بهترین تابستان زندگی او شکل می گیرد

داستان یک روز از زندگی پرستاری است که در زمان جنگ در بیمارستان مشغول کار است و تمام وقت خود را صرف بیماران میکند و…
نویسنده و کارگردان: روحالله حجازی
این فیلم نخستین اپیزود از سهگانه «عَشَقه» است ؛ سهگانهای که با محوریت دفاع مقدس ، زندگی خانواده شهدا و ایثارگران و بخصوص مقام شامخ مادر را تصویر میکند. از این منظر اپیزود «مروارید» هم به عنوان حلقهای از این مجموعه ، داستان زندگی مادر یک جانباز و دغدغههای خانوادهاش را در بستر جامعه امروزی روایت میکند.
این تله فیلم که سعی دارد نگاهی متفاوت به این مقوله داشته و از زاویهای دیگر به بیان مشکلات و دغدغههای خانوادههای شهدا و ایثارگران در زمان معاصر بپردازد. روح الله حجازی کارگردانیست که در آثارش سعی دارد عناصر ارزشی را بهگونهای با زندگی عادی و روزمره مردم پیوند زند که تاحد امکان برای مخاطب واقعی و باورپذیر باشد. حجازی علاوه بر فعالیت در سینما و ساخت فیلمهای سینمایی همچون «در میان ابرها»، «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» و «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» در عرصه تولید فیلمهای تلویزیونی نیز سابقه طولانی داشته و نتیجه این حضور یازده ساله تولید حدود ۱۲ تلهفیلم بوده است. اما مرور کارنامه حجازی چه در عرصه سینما و چه در حوزه تلویزیون، علایق کارگردانی را برجسته میکند که هراسی از ورود به عرصههای دشوار و تجربهگرایی نداشته است.
موضوع فیلم:
در تله فیلم مروارید و دیگر تله فیلم های سه گانه عشقه قرار است که به موضوع دفاع مقدس و وضعیت زندگی خانواده شهدا و ایثارگران و مشکلاتی که آن ها در جامعه با آن مواجه هستند، پرداخته شود. این تله فیلم ها کاملا رویکرد نمایشی دارند و در کار از بخش های مستند استفاده نشده است.
بازیگران:
آهو خردمند ، پریناز ایزدیار
هادی دیباجی
معصومه رحمانی
علیرضا پیام یار
کیمیا حسینی

یک فیلمساز دفاع مقدس که مدتهاست دیگر فیلم نمی سازد ، توسط دوستانش به بیمارستانی فراخوانده می شود. در آنجا از او می خواهند با یک جانباز شیمیایی که روزهای آخر عمرش را می گذراند مصاحبه کند. او ابتدا نمی پذیرد ولی وقتی که قبول می کند ،جانباز به شهادت می رسد…

آهنگ « دلیرانه »
خواننده: امین فرامرزی
شاعر: علی سلیمیان
آهنگساز: ایمان سیف
تقدیم به سردار شهید عبدالحسین حمایتی

کتاب «پیلهی عشق» روایتگرِ خاطرات شیرزنان ایرانی در نقش پرستار و امدادگران در جبههی رزم یا پشت جبهه است. خاطرات آنانی که از جسم و روح، خانواده و موقعیت خود گذشتند تا بتوانند تسکینی بر دردهای برادران رزمنده و مردمان بیگناه جنگزده باشند.
حافظهی عادل تاریخ ازخودگذشتگی و حمایتهای زنان همواره صبور ایرانی را درکنار شما فراموش نخواهد کرد. زنان ایرانی با پیروی از زینب (س) که از نظر کارشناسان امروزی نقش روانشناس، جامعهشناس، روانکاو، مشاور و مربی را در آن شرایط برای سالار شهیدان کربلا و اصحاب آن حضرت ایفا میکرد، قدم در این راه گذاشتند و تا پیروزی پا پس نکشیدند.
در بخشی از کتاب «پیلهی عشق» خاطرهی یکی از پرستاران را میشنویم: «صدای شکستن غرور یک رادمرد سکوت را برهم زد: حاجی مواظب باش! سید بچهها را قیچی زدن! جان حضرت زهرا (س) بیا عقب. اشک و فریاد است و تشنج!»
فیلم برنامه گره / حاج حسین یکتا / جنگ و سبک زندگی ما / لینک مستقیم دانلود
برنامه انتقادی اجتماعی گره با محوریت سبک زندگی در روزهای پایانی خود برای پیدا کردن سوال اصلیاش یعنی چگونه زیستن؟ به سراغ راوی فتح بزرگ رفته است که برای اغلب دانشجویان و نسل سومیها یاد آور روزهای خوب اردوهای راهیان نور است. مهمان این هفته برنامه گره حاج حسین یکتا بود. مردی که با نسخههای شهریاش و در واقع باز تولید سبک زندگی هشت سالهی رفقایش در مناطق عملیاتی با تکیه بر عقلانیت پنهان در رفتار آنها، بنا دارد که به قول خودش «خاک تهران را تبدیل به خاک شلمچه کند …».
برنامه با یک پلاتوی متفاوت شروع میشود و مجری جوان برنامه میلاد دخانچی از یک شیوه متفاوت دعا کردن صحبت میکند. مسئله ای که شاید بنیادیتر ازهر چیز دیگری باشد. اینکه در شبهای قدر دعا کنیم تا خداوند توان خلق تمدنی جدید را به ما عطا کند… این یعنی مواجهه انقلابی با هر مسئله ای و سبک زندگی انقلابی در هر ساحتی.

فیلم برنامه گره / حاج حسین یکتا / جنگ و سبک زندگی ما
مدت زمان : ۷۴ دقیقه
کیفیت : TVRip (عالی)
کاری از : شبکه سوم سیما

سروان یاوری به دنبال طرحی فوری مأمور می شود تا محموله های نظامی به جبهه برساند، اما عبور کامیون ها از منطقه ی کُرد نشین توسط عوامل نفوذی دشمن لو می رود و عبور کامیون ها با اشکال مواجه می شود. سروان یاوری و نیروهایش با نیروهای نفوذی در منطقه ی غرب کشور درگیر می شود و تعدادی از آن ها را هم به هلاکت می رساند، اما نیروهای نفوذی دشمن دوباره به تعقیب کامیون ها می پردازند که در این بین کامیون ها به محل استقرار نیروهای عراقی و انبار مهمات دشمن می رسند و با از خودگذشتگی راننده ی یکی از کامیون ها که یک کُرد است مهمات دشمن را از بین می رود، سروان یاوری نیز صدمه زیادی می بیند اما محموله های نظامی مورد نیاز گردان یاسر به سلامت بدست رزمندگان می رسد.

عباس، بسیجی شهرستانی که ترکش خمپاره ای را کنار شاهرگ گردنش از دوران حضورش در جبهه به یادگار دارد، به اصرار همسرش نرگس برای معاینه به تهران می آید و در خیابان با همرزم سابقش کاظم روبه رو می شود که با اتومبیلش مشغول مسافرکشی است. پزشک وضعیت عباس را بحرانی تشخیص می دهد و توصیه می کند هرچه زودتر برای درآوردن ترکش به لندن برود. کاظم برای تأمین هزینه سفر عباس، حاضر می شود اتومبیلش را بفروشد. در آژانس هواپیمایی، خریدار اتومبیل پول را به موقع به کاظم نمی رساند و او به ناچار به رییس آژانس پیشنهاد می کند تا رسیدن پول، سوییچ و مدارک اتومبیل را به گرو بردارد، اما رئیس آژانس نمی پذیرد. کاظم که عصبانی شده، شیشه دفتر آژانس را می شکند و پس از خلغ سلاح یک مأمور نیروی انتظامی، مشتریان آژانس را گروگان نگه می دارد تا مسئولان ترتیب سفر فوری او و عباس به لندن را بدهند. آژانس به سرعت توسط نیروی انتظامی و امنیتی محاصره می شود و در این بین اصغر، همرزم کاظم و عباس نیز به افراد داخل آژانس می پیوندد. از طرف دیگر احمد ـ که خود همرزم کاظم بوده ـ به همراه فردی به نام سلحشور به عنوان نمایندگان نیروهای امنیتی وارد آژانس می شوند و از کاظم می خواهند که اسلحه را کنار بگذارد. کاظم نمی پذیرد و پس از آزاد کردن چند گروگان به احمد و سلحشور تا شش صبح مهلت می دهد تا اتومبیلی را برای بردن او و عباس به فرودگاه به آژانس بفرستند. در این بین، کاظم با پسرش که پشت در آژانس به دیدنش آمده و عباس با همسرش به گفت و گو می نشینند و هر یک موقعیت خود را توضیح می دهند. کاظم تا صبح بیدار می ماند و در یادداشت هایش برای همسرش فاطمه وضعیت خاص خود را شرح می دهد. ساعت شش صبح، اتومبیل به آژانس نمی آید و کاظم رییس آژانس را به عنوان قربانی اول انتخاب و کشتن او را صحنه سازی می کند. سرانجام خودرو می رسد، مأموران با نقشه قبلی وارد آژانس می شوند و در حالی که راننده اتومبیل سوییچ آن را در اختیار ندارد، افراد داخل آژانس آزاد می شوند و از دست اصغر با اسلحه خالی از فشنگش نیز کاری برنمی آید. سلحشور، شادمان، همه چیز را پایان یافته تلقی می کنند، اما احمد با یک چرخ بال سرمی رسد و با حکمی از مسئولان رده بالا، عباس و کاظم را به فرودگاه می رساند. هنوز هواپیما از مرز هوایی کشور خارج نشده که درست هنگام تحویل سال نو، عباس برای همیشه آرام می شود.

کتاب «اردوگاه نهروان» مجموعه خاطرات آزاده «یعقوب عبدالحسیننژاد» است. این اثر شامل ۲۰ خاطرهی این آزادهی سرافراز از دوران دفاع مقدس و سالهای اسارت در اردوگاه نهروان است.
دربارهی کتاب
عبدالحسیننژاد در لشکر ۹۲ زرهی و تیپ یک گردان زرهی ۲۳۲ (گروه تانک) خدمت میکرد که در ۳۱ تیرماه ۱۳۶۷ به اسارت متجاوزان عراقی درآمد و در ۲۲ مهر سال ۶۹ به میهن بازگشت.
او دربارهی انگیزهی نگارش «اردوگاه نهروان» در مقدمهی کتاب گفته است: «فوت مادرم که رنجهای بسیاری را بهسبب اسارت من در عراق متحمل شدهبود، انگیزهی مرا در ثبت این اوراق افزود تا با هدیهی این اثر به روح ملکوتیاش بخشی از دِینم را ادا کردهباشم.»
«اردوگاه نهروان» در بیست بخش نوشته شده و به موضوعهایی چون نجات تانک، وضعیت اردوگاه، استاد خط، کار فرهنگی، فرار یا خودکشی، جاری زندگی، تبادل و … میپردازد.
در بخشی از این کتاب میشنویم:
کریم عراقی نام مرا صدا زد و به اشارهی دست گفت:
– بیا.
و من از صف آمار برخاستم و به طرف او راه افتادم و جلوی قامت کشیدهی او ایستادم. خیره شد و به چشمانم نگاه کرد. قبل از اینکه سؤالی کند و من حرفی زده باشم، دست راست خود را بالا برد و با تمام قدرت بر صورتم کشیدهای نواخت. وقتی دستش به سمت صورتم در حرکت بود، پلکهایم را روی هم گذاشتم و محکم به هم فشردم. کشیدهای با تمام قدرت دم گوشم زد و پردهی گوشم خونریزی کرد. کف پاهایم لخت بر روی موزائیک بود. برقی از آنها تمام وجودم را لرزانید.
او گفت:
نمیگذارم از فردا نفس راحتی بکشی!
یک ماه بود که هر روز مرا به باد کتک میگرفت و قصهی او پایان نداشت.
سرباز حامد عراقی در غیاب کریم سیاه، مسئولیت کتک زدن مرا به عهده داشت و با احساس مسئولیت، انجام وظیفه میکرد… .
* کتاب:
اردوگاه نهروان
مؤلف: یعقوب عبدالحسینزاده؛
ویراستار: محمدقاسم فروغیجهرمی؛
تعداد صفحات: ۱۲۸؛
ناشر: نشر شاهد؛
زبان: فارسی؛
سال چاپ: ۱۳۹۲.
فیلم مستند عصر خمینی / شهادت و جایگاه شهدا در نهضت اسلامی / شبکه افق / لینک مستقیم دانلود
شهادت در اسلام دارای جایگاه ویژه ای است چه آن زمان که در نخستین رویارویی مسلمانان و مشرکان در نزدیکی چاه های بدر، عده ای از اهل اسلام در راه خدا و در مبارزه مستقیم با مخالفان پیامبر(ص) کشته شدند و چه امروز که نه در میدان جنگ و نبرد، بلکه در جهاد علمی برای اعتلای نام اسلام و قرآن، عده ای از دانشمندان هسته ای کشورمان، ناجوانمردانه و کورکورانه در خون خود می غلتطند.
در جریان نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) و نیز پس از آن در دوران دفاع مقدس و حتی سال های اخیر، ملت ایران شهدای زیادی را تقدیم اسلام و قرآن کرده اند که اگر نبود جانفشانی های آنها، امروز خبری از اجرای فرامین الهی نه در ایران بلکه در هیچ کشوری نبودیم؛ به واقع این شهدا بودند که با نثار خون خود، ضرورت اجرای دستورات الهی ولو به قیمت از دست رفتن جان و مال را به دیگران یادآوری کرده اند؛ بزرگ ترین نمونه این اقدام عملی را می توان در حماسه کربلا و در اقدام امام حسین(ع) مشاهده کرد که همه دارایی خود را برای احیای امر به معروف و نهی از منکر و حفظ و پاسداشت دین جدش، محمد مصطفی(ص) در طبق اخلاص نهاد و جاودانه همیشه تاریخ شد.
بررسی افکار و اندیشه های امام خمینی(ره) درباره شهادت و شهدا این هفته با حضور حجت الاسلام پناهیان در برنامه «عصر خمینی» صورت می گیرد؛ این مجموعه به بررسی گفتمان انقلاب با استفاده از صحیفه امام و همچنین سخنرانی ها و دیگر مکتوبات ایشان اختصاص دارد و مهمانان و کارشناسان زبده ای هم در آن حضور می یابند.
فیلم مستند عصر خمینی / شهادت و جایگاه شهدا در نهضت اسلامی / شبکه افق
مدت زمان : ۲۵ دقیقه
کیفیت : TVRip (عالی) – [ریلیز اختصاصی مبین مدیا]
حجم کل : ۱۰۸ مگابایت
کاری از : شبکه افق
پیشنهاد ویژه مبین مدیا: این مستند زیبا را از دست ندهید!

«رسول» یکی از مأموران زبده اطلاعاتی برای دستیابی به اخبار فوق سری وارد خاک دشمن میشود. در همان آغاز مأموریت خود متوجه میشود که جمعی از مخبرین به اسارت گرفته شدهاند. او برای کسب اطلاعات وارد اردوگاه میشود و در آنجا با یک سروان عراقی رو در رو میشود و با ترفندی خاص در حالیکه اطلاعات مورد نظر را به دست آورده، همراه با سروان عراقی از اردوگاه فرار میکند. حال نیروهای بعثی با تمام قوا میکوشند مانع رسیدن آنها به ایران شوند…
کارگردان: رضا جعفری
نویسنده: شهریار بحرانی، رضا جعفری، مهستی بدیعی، سیداحمد میری

خلاصه داستان : در یکی از بمباران های جنوب کشور در جریان جنگ ایران و عراق، پسرکی به نام باشو، خود را در کامیونی که در حال کوچ کردن است، می اندازد و در آن خوابش می برد و وقتی بیدار می شود، کامیون به شمال کشور رسیده است. باشو از ترس انفجارهایی که برای عملیات راه سازی است فرار می کند و در آن سوی جنگل، به مزرعه زنی به نام نایی جان می رسد که …
بازیگران : سوسن تسلیمی ، پرویز پورحسینی ، اکبر دودکار ، عدنان غفراویان ، فرخ لقا هوشمند ، رضا هوشمند ، محمد فرخواه ، معزز بنی دخت ، عزیزاله سلمانی





