فیلم سینمایی “مانده از آسمان” با نام اولیه “آخرین وصیت” به سفارش سازمان اردویی راهیان نور و گردشگری بسیج، اواخر اسفند ۱۳۸۹ مجوز تولید گرفت و از نیمه دوم خرداد ماه در آبادان و یادمانهای راهیان نور و منطقه اروند کنار و دیگر لوکیشنهای در حال تصویربرداری است و تا ۲۵ تیر ماه تصویربرداری آن به طول میانجامد.
این تله فیلم به کارگردانی محمدرضا آهنج و تهیهکنندگی محمدرضا شرفالدین، از نیمه دوم خرداد ماه کلید خورده و به مناسبت فرارسیدن هفته دفاع مقدس از شبکه یک، شبکه جام جم و المنار پخش خواهد شد.
عوامل این تله فیلم عبارتند از نویسنده: هومان فاضل، بازیگران: اپیزود اول: پژمان بازغی، ماهچهره خلیلی، اپیزود دوم: بهرام ابراهیمی، بهناز توکلی، اپیزود سوم: امیر آقایی ، آتنه فقیهنصیری، علی آهنج، هستی مهدویفر، مدیر تولید: فرحناز حسینی، برنامهریز و دستیار اول کارگردان: شکیل مظفری، مدیر تصویربرداری: فرشاد گل سفیدی، طراح صحنه: ولی خزایی، طراح لباس: شهین صالحی، مدیر گریم: مهری شیرازی، منشی صحنه: لیلا ستایس و مجری طرح: یوسف خزایی.
خلاصه داستان : محمد و مهدی دو برادر هستند که سال ها در جبهه نبرد می کنند. مهدی در یک عملیات بیرون مرزی محاصره می شود. محمد برادر بزرگتر در یک عملیات شبیخون، مهدی را نجات می دهد و خود زخمی می شود. محمد بعد از دوران نقاهت به جبهه بازگردد. عملیات تازه ای بر اساس اطلاعات مهدی از دوران محاصره، آغاز می شود …
خلاصه داستان : چند پاسدار در لباس مبدل در یورشی به یکی ازمناطق اشغالی بوسیله ی عراقی ها باعث آزادی یک اسیر ایرانی میشوند. بین اسیر آزاد شده (علی) و فرمانده پاسداران (احمد) الفتی پدید می آید. دوستی وهمکاری این دو بعدا در شهر بصورت انجام وظیفه در گشت ثارالله ادامه می یابد. درجریان یک سرقت از بانک احمد مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و در میگذرد.مرگ احمد تاثیر نامطلوبی بر روحیه ی علی میگذارد. اما بزودی روابط عاطفی علی و دخترش ، باعث میشود که دچر تحول شود و این همزمان است با آشکار شدن رد نهانگاه منافقین و علی پرتلاش و صمیمانه در این ماموریت شرکت جسته و باند منافقین را متلاشی می سازد.
بازیگران : عباس ناصری ، سیداحمد میرعلایی ، رضا آقاربی ، حجت اله گودرزی ، ناصر عرفانیان ، عبدالکریم بیات ، روح اله برادری ، احمد بهمنی ، ابوالفضل شاه کرم ، حسین فرخی ، حسین بزرگمهر ، مسعود توتونچیان ، اسماعیل علیپور ، رحیم عرب امینی ، مطهره برادری
خلاصه داستان : فیلمی با بازی بابک حمیدیان به مناسبت ۲۶ مردادماه، سالروز بازگشت آزادگان سرافراز حماسه جنگ تحمیلی
یونس به عنوان فرمانده گردان غواصان سه شب قبل از عملیات در حالی که در صدد حفر تونلی در منطقه عملیاتی بوده، مفقودالاثر شده است. حالا پس از سی سال اطلاعاتی به دست می آید که نشان می دهد احتمالا یونس زنده است و در آن زمان به واسطه منافقین قرارگاه اشرف با دشمن همکاری کرده و …
↵
صادق، فیلمبردار تلویزیون، به دلیل مشکلات مالی نیاز شدیدی به وام دارد. از طرفی همکارش به او توصیه می کند در صورتی که در سفر کوتاهی با یکی از افراد واحد فیلمبرداران تلویزیون به منطقه جنگی برود، خیلی راحت می تواند وام مورد نیازش را دریافت کند. صادق به رغم عدم تمایل به حضور در مناطق جنگی و ترس از محیطی ناشناخته، تصمیم به رفتن می گیرد و مدت ۴۸ ساعت با همکارش کمالی عازم مناطق جنگی جنوب می شود. صادق با حضور در منطقه، در شرایطی کاملاً بیگانه با خود قرار می گیرد و این در حالی است که لحظه به لحظه، ناخواسته به خط مقدم نزدیک تر می شود؛ و هر لحظه تصورش این است که در حال دور شدن از خط مقدم است. به تدریج مشاهده آدم هایی که در جنگ حضور دارند، تلقی او را نسبت به جنگ تغییر می دهد و خودش نیز در نبرد با دشمن، سهیم می شود. صادق مجروح و به بیمارستان منتقل می شود، اما برای بازگشت به جبهه اعلام آمادگی می کند.
یک گروه پنج نفره از اعضای جهاد سازندگی، که به کردستان اعزام شده اند مشغول ساختن مدرسه هستند. از سوی خوانین محلی و اعضای حزب دموکرات کردستان ایران مورد آزار قرار می گیرند. تعدادی از آنان از جمله مهندس گروه و برادرش به دست دموکرات ها گرفتار می شوند. مدتی بعد این گروه را به همراه تعدادی دیگراز زندانیان به «دوله تو» منتقل می کنند. در زندان جدید یک درجه دار ارتش ـ که مخالف جمهوری اسلامی است و در موقع فرار از مرز دستگیر شده ـ با موعظه های جهادگران به آنان می پیوندند و پس از ماجراهایی اعدام می شود. زندانیان با برگزاری نماز جماعت و جلسه دعای کمیل مخالفت خود را نشان می دهند. دموکرات ها، که درگیر مشکلات اقتصادی و سیاسی هستند، تصمیم می گیرند منطقه را ترک کنند و به آن سوی مرز بروند. برای از بین بردن زندانیان قرار بر این می گذارند که هواپیماهای عراق زندان دوله تو را بمباران و زندانیان را قتل عام کنند.
این تلهفیلم داستان پسری به نام «مجید» است. در روزهای اول جنگ پدر و مادر مجید در یکی از شهرهای مرزی ایران، جلوی چشمانش توسط افسر عراقی به نام ماجد ادهم کشته میشوند. سالها بعد مجید در خط مقدم جبهه این افسر را بین اسرای عراقی میبیند و تصمیم به انتقام میگیرد…
مرتضی، رزمنده ایرانی، در پی یک درگیری شدید با نیروهای عراقی در جنگلی واقع در عراق، به اسارت آنها درمی آید. سامی جابر، فرمانده نیروهای عراقی دستور می دهد او را به اردوگاهی متروک و دور از چشم صلیب سرخ منتقل کنند. اردوگاه شرایط بسیار بدی دارد و اسرا در آن به چند گروه تقسیم شده اند. مرتضی قصد فرار از اردوگاه را دارد و این موضوع را با دیگران در میان می گذارد، ولی بیشتر اسرا با نقشه فرار او به دلایل گوناگون مخالفت می کنند. سعید، ارشد اردوگاه به او می گوید فقط در صورتی که فهرست کامل اسرای ایرانی را همراه خود به ایران ببرد می تواند نقشه فرارش را عملی کند. مرتضی می پذیرد ولی پیش از فرار تصمیم می گیرد روزی چند ساعت به تمرین حرکات دشوار رزمی بپردازد. مرتضی برای عملی کردن نقشه اش طوری رفتار می کند که عراقی ها مجبور شوند او را در زندان انفرادی محبوس کنند. سپس در فرصتی مناسب، پس از مجروح کردن نگهبان زندان، در زیر کامیونی که قصد خروج از اردوگاه را دارد پنهان می شود و از اردوگاه فرار می کند. نیروهای عراقی از فرار او مطلع می شوند و تعقیب و گریز بین مرتضی و نیروهای عراقی در جنگل شروع می شود. در چند مورد، مرتضی مجبور به نبرد تن به تن عراقی ها می شود و بسیاری از آنها را می کشد. در همان حال، نیروهای ایرانی از طریق بی سیم درمی یابند که مرتضی در حال آمدن به ایران است و خودشان را برای ورود او آماده می کنند. در مرز ایران و عراق درگیری شدیدی به وجود می آید و در حالی که مرتضی همچنان تحت تعقیب نیروهای عراقی است، هلی کوپتر ایرانی برای نجات مرتضی وارد عمل می شود و او را نجات می دهد.
نام فیلم: مجروح جنگی
کارگردان: اصغر نصیری
سال تولید: ۱۳۷۷
موضوع: جنگی دفاع مقدس
بازیگران: عبدالرضا آشتیانی، رسول توکلی، سیدمحسن خرم دره، هوشنگ منصورخاکی، محمد جوزانی، علی نظری، عباس مختاری، خسرو خانمحمدیف محمدرضا علیزادهف محمدرضا داداشی، محمد راموز، داوود خلیلی …
خلاصه داستان فیلم سینمایی مجروح جنگی:
در جریان حمله عراق به ایران، یکی از روستاهای کردنشین شناسایی می شود و قرار می شود یک گروه از نیروهای عراقی به روستای مزبور حمله کند. آنها قصد دارند با زدن زاغه های مهمات، سکوی موشکی خودشان را به آن منطقه برای حمله به شهرهای غرب ایران منتقل کنند. سیدقاسم خرم دره همراه تعدادی از بسیجی های رزمنده برای شناسایی و نجات روستاییان، عازم آن منطقه می شود ولی عملیاتشان توسط نیروهای ضدانقلاب لو می رود و محاصره می شوند. از طرفی، در مقر فرماندهی ایران، تصمیم گرفته می شود با توجه به دشواری راه آن توسط نیروهای متخصص، از سبحان که از دوستان خرم دره بوده و از افراد متخصص نیز هست، دعوت به همکاری می کند. سبحان نیز با انتخاب همراهان خود ـ مرتضی، جواد، جمال، حسین و رسول ـ برای رهایی خرم دره و اهالی روستا عازم آن مناطق می شوند. در نبرد سختی بین نیروهای عراقی، به رغم شهادت تعدادی از رزمندگان از جمله سیدقاسم خرم دره، روستاییان از چنگ دشمن رهایی می یابند…
ژنرال، قصه دو روحانی به نام های حمید (شهبانی نوری) و کریم (یاسر ولایی) است که نیت کردهاند به جبهه آمده و در گردان شهادت که گردان خطشکن است، مشغول به خدمت شوند، اما از آنجایی که نیروهای این گردان تکمیل است حاج علی (علی اوسیوند) فرمانده گردان نمیتواند آنها را بپذیرد.
از عوامل تولید این فیلم می توان به نویسنده و کارگردان علی شاهحاتمی، تهیه کننده: سید جلال چاوشیان، مدیر فیلمبرداری: ناصر کاووسی، تدوین بهزاد بهزادپور، صدابردار آرش برومند اشاره کرد.
میلاد کی مرام، علی اوسیوند، عطاء سلمانیان، محمدرضا شهبانی نوری، سجاد شاه حاتمی، یاسر ولایی،ابراهیم شفیعی، مجتبی محسنی، حسین علی میرشاهی، محرم علی آذر آفزا، سامان نیک سرشت بازیگران این فیلم هستند.
کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا
سال تولید: ۱۳۷۹
بازیگران: پرویز پرستویی ، آزیتا حاجیان ، قاسم زارع ، پوپک گلدره ، کامبیز کاشفی ، محمد ناظری …
خلاصه داستان فیلم موج مرده :
سردار مرتضی راشد از فرماندهان نیروی دریایی که در آستانه بازنشستگی قرار دارد، درصدد گرفتن انتقام از ناو آمریکایی وینسنس می باشد. حبیب فرزند وی که بعلت دوری از پدر در دوران جنگ و کمبود محبت پدری روحیاتی متفاوت با پدرش دارد و در حین فرار از مرز آبی کشور به همراه دختری محلی به اسم سلما توسط گارد ساحلی دستگیر میشود و پدرش او را جهت تنبیه به کشتش سوخته میان دریا منتقل میکند. فاطمه (همسر مرتضی) که به همراه سلما برای یافتن حبیب راهی کشتی شده بودند گرفتار طوفان میشوند که البته با نجات آن ها توسط نیروهای آمریکایی احتمال زنده بودن فاطمه و سلما قطعی میشود. راشد و یگان عملیاتیاش که در شب آخر تصدی وی بطور پنهانی قصد حمله به ناو ونیسنس را داشتند توسط نیروهای نفوذی از جمله عبدالله (برادر فاطمه) متوقف شده و عبدالله فرمانده پایگاه میشود…
این فیلم از چهار داستان تشکیل شده است. رحمان میخواهد به هر قیمتی مادر مریضش ضریح امام حسین (ع) را زیارت کند، سردار “فرید موسوی” که بین خودش و زیارت امام حسین (ع) یک میدان مین فاصله می بیند، دختر بچه ای که از تربت امام حسین (ع) مهر می سازد و پزشکی که به دفاع از حرم می رود…